کاکه ایبو: هنر پس انداز به روش و افزایش ۳۰ درصد پس انداز!

کاکه ایبو: هنر پس انداز به روش و افزایش ۳۰ درصد پس انداز!


ژاپنی‌ها سلطان نظم و برنامه‌ریزی‌اند. آنها به‌خوبی روش‌های پس‌انداز و مدیریت بودجه را بلدند و می‌توانند الگوی خوبی برای همه ما باشند. اگر در روش‌هایشان دقیق شوید، درمی‌یابید که جزئیات، اهمیت توجه به زمان حال، و انعطاف‌پذیری خوبی در آنها وجود دارد. روش کاکه ایبو یکی از همین روش‌هاست. با کاکه ایبو مدیریت پول‌هایتان را به‌ دست می‌گیرید و به‌روش ژاپنی‌های موفق پس‌انداز می‌کنید. می‌خواهید درباره این روش بیشتر بدانید؟

🎌 شروع پس انداز به روش «کاکه ایبو» با ۴ قدم ساده: چگونه شروع کنیم؟

  1. درآمد و اهداف ماهانه خود را مشخص کنید: در ابتدای هر ماه، بنویسید چقدر درآمد دارید و چقدر می‌خواهید پس‌انداز کنید. مبلغ پس‌انداز را بلافاصله کنار بگذارید.
  2. تمام هزینه‌ها را یادداشت کنید: هر خریدی، هرچقدر هم که کوچک باشد را هر روز در دفترچه خود یادداشت کنید. این کار به شما آگاهی دقیقی از روند خرج کردنتان می‌دهد.
  3. هزینه‌ها را دسته‌بندی کنید: در پایان هر هفته، تمام هزینه‌های خود را در چهار دسته اصلی قرار دهید: «نیازهای ضروری»، «خواسته‌های غیرضروری»، «فرهنگی و آموزشی» و «هزینه‌های غیرمنتظره».
  4. مرور و تأمل کنید: در پایان ماه، به دفترچه خود نگاه کنید. چقدر پس‌انداز کردید؟ بیشترین هزینه شما در کدام دسته بوده است؟ ماه بعد چه چیزی را می‌توانید بهبود ببخشید؟

کاکه ایبو، شیوه ژاپنی‌ها برای پس‌انداز چیست؟

معنی عبارت کاکه ایبو چیست؟ دفتر حساب‌وکتاب‌های خانواده. این روش را بانوی روزنامه‌نگاری به‌نام هانی موتوکو (Hani Motoko) در سال ۱۹۰۴ اختراع کرد. جالب است بدانید موتوکو نخستین زن روزنامه‌نگار ژاپنی هم بود. او با این روش قصد داشت راهی ساده برای مدیریت امور مالی خانه طراحی کند.

این روش برای کسانی مناسب است که مدیریت مخارج از دست‌هایشان خارج می‌شود و عادت‌های خرج‌کردن خاصی دارند؛ برای مثال، اگر شما هم از آن دسته از افرادی هستید که خریددرمانی می‌کنند و در موقع ناراحتی و استرس به خرید می‌روند یا برای شادکردن و تفریح هم به خرید روی می‌آورند، بهتر است با روش کاکه ایبو آشنا شوید.

تغییردادن سبک خرج‌کردن پول چندان ساده نیست، چون خرج‌کردن در بافت عادت‌های زندگی روزانه‌مان تنیده می‌شود. برای همین هم هست که هرگونه تغییری در این زمینه سخت می‌شود. بُعد احساسی ماجرا از همه مهم‌تر است. گاهی خرج‌کردن می‌تواند راهی برای ایجاد آرامش و شادی باشد. با این حساب، اگر قرار باشد احساسات خوب این کار تحت‌کنترل دربیاید، تغییر عادت‌های بد کمی سخت می‌شود.

البته اینها به معنی سخت‌بودن روش کاکه ایبو نیست. مطمئن باشید به‌کمک آن می‌تواند جیبتان را بهتر کنترل کنید. این روش سابقه‌ای ۱۱۶ساله دارد و تعادل مالی را به جیب آدم‌های زیادی برگردانده است.

سه اصل مهم فلسفه «کاکه ایبو»

کاکه ایبو هنر پس انداز به روش و افزایش ۳۰

روش ژاپنی کاکه ایبو، فراتر از یک ابزار حسابداری ساده، یک رویکرد ذهن‌آگاهانه به مدیریت مالی است که بر سه اصل اساسی استوار است:

۱. تمرکز بر «چرا» به جای «چقدر»

تفاوت اصلی این روش با بودجه‌بندی‌های دیگر، تمرکز آن بر ریشه‌های روانشناختی خرید است. کاکه ایبو شما را وادار می‌کند تا دلایل احساسی و عادت‌گونه تصمیمات مالی خود را درک کنید؛ به این ترتیب، به جای مدیریت اعداد، به مدیریت عادت‌ها می‌پردازید.

۲. هدف، «حذف شادی» نیست؛ بلکه «حذف عادت‌های بد» است

این روش شما را از خریدهایی که واقعاً حالتان را خوب می‌کنند (مانند خرید یک شاخه گل)، منع نمی‌کند؛ بلکه به شما کمک می‌کند تا خریدهای هیجانی و بی‌هدفی را که اغلب به پشیمانی منجر می‌شوند، شناسایی و ترک کنید. این یک ابزار برای همه است، نه فقط ثروتمندان.

۳. ارزیابی «ارزش واقعی» هر خرید

کاکه ایبو به شما می‌آموزد که قبل از هر خرید، سود و زیان بلندمدت آن را بسنجید. گاهی یک خرید کوچک، ارزش معنوی و روحی بالایی دارد و کاملاً پذیرفته است؛ در حالی که یک خرید بزرگ ممکن است تنها یک هیجان زودگذر و یک پشیمانی بلندمدت به همراه داشته باشد.

🤔 ۴ سوالی که قبل از هر خرید باید از خودتان بپرسید

این سوالات به شما کمک می‌کنند تا از خریدهای هیجانی و غیرضروری جلوگیری کنید:

  • آیا واقعاً به این وسیله «نیاز» دارم یا فقط آن را «می‌خواهم»؟
  • آیا از نظر مالی، توانایی خرید آن را دارم؟
  • آیا واقعاً از آن استفاده خواهم کرد؟
  • با خرید این وسیله چه احساسی پیدا خواهم کرد (شادی یا عذاب وجدان)؟

به چیزی جز قلم و کاغذ نیاز است؟ خیر!

روش کاکه ایبو برای پس انداز و کاغذ و قلم برای شروع برنامه ریزی

برای شروع کار به هیچ وسیله یا امکانات خاصی نیاز ندارید. کافی است یک برگه سفید و یک خودکار داشته باشید. هدف روش کاکه ایبو این است که ارتباطتان را با پول پیدا و درک کنید. برای رسیدن به درک درستی از ارتباطتان با پول، باید حساب دخل‌وخرجتان را به‌طور دقیق داشته باشید و همه‌چیز را یادداشت کنید.

با نوشتن می‌توانید عادت‌هایی را که در خرج‌کردن پول دارید، به‌دقت مشاهده و بررسی کنید. مزایای نوشتن در این زمینه بسیار زیاد است. تحقیقات مختلف هم ثابت کرده‌اند که نگارش و نوشتن با قلم و کاغذ می‌تواند مزایای مختلفی داشته باشد؛ برای نمونه، وقتی شروع به نوشتن می‌کنید، تمرکزتان معطوف به زمان حال می‌شود. در ضمن، به‌شکلی روراست مجبور به اعتراف عادت‌هایتان می‌شوید.

پرسش‌های کاکه ایبویی

نکته بعد از یادداشت‌کردنِ دخل‌وخرج و عادت‌های خریدکردن در این روش، پرسیدن سؤالات زیر از خود است. هر وقت قرار به خرید چیزی داشتید از خود بپرسید:

  • آیا بدون این وسیله می‌توانم زندگی کنم؟
  • آیا این خرید با موقعیت مالی‌ام تناسب دارد؟
  • آیا از ایـن وسیله واقـعا استفاده خواهم کرد؟
  • آیا جا و مکان نگهداری از این وسیله را دارم؟
  • حال‌واحوالم در هنگام خرید چطور است؟ استرس دارم؟‌ بیش‌ازحد شادم؟ در آرامش به‌سر می‌برم؟
  • چطور به خرید این وسیله علاقه پیدا کردم؟ جرقه‌ای آنی و مشاهده آن در تبلیغات بود یا در فروشگاه‌گردی متوجه آن شدم؟
  • با این خرید چه حسی به من دست خواهد داد؟ شاد می‌شوم؟ هیجان‌زده خواهم بود؟ فرقی برایم نخواهد کرد؟ عذاب‌وجدان می‌گیرم؟

برای اینکه مدیریت اقتصادی خوبی داشته باشیم، باید یاد بگیریم میان خواسته‌ها و نیازهایمان تفاوت زیادی وجود دارد. بسیاری از خریدها از روی خواستن هستند و در واقع، به آنها نیازی وجود ندارد. این چیزی است که کاکه ایبو یادمان می‌دهد و کمکمان می‌کند در زمینه امور مالی تصمیم‌های منطقی‌تر، سریع‌تر و هوشمندانه‌تر بگیریم.

۸ درس کاکه ایبو؛ چطور با تمرکز بر زمان حال خرج کنیم؟

1758646941 356 کاکه ایبو هنر پس انداز به روش و افزایش ۳۰

کاکه ایبو به شما کمک می‌کند تا با تمرکز بر زمان حال و به دور از هیجانات، برای خرج کردن پولتان تصمیم بگیرید. برای این کار، نکات زیر را تمرین کنید:

۱. قانون ۲۴ ساعت: با هیجان خرید نکنید

بسیاری از خریدها، واکنشی هیجانی به استرس یا بی‌حوصلگی هستند، نه یک نیاز واقعی. برای جلوگیری از این تله، هر خرید غیرضروری را به تعویق بیندازید.

  • اقدامک: کالای مورد نظر را در سبد خرید آنلاین خود رها کنید یا عکس آن را بگیرید و ۲۴ ساعت بعد دوباره به آن فکر کنید. اغلب اوقات، اشتیاق اولیه از بین رفته است.

۲. از تله حراج و تخفیف فرار کنید

حراج‌های بزرگ می‌توانند شما را به خرید چیزهایی وادار کنند که واقعاً به آن‌ها نیاز ندار ندارید. جذابیت تخفیف نباید منطق شما را مختل کند.

  • اقدامک: قبل از خرید در حراج، از خود بپرسید: «آیا این کالا را با قیمت اصلی‌اش هم می‌خریدم؟». اگر پاسخ منفی است، از خرید آن صرف‌نظر کنید.

۳. موجودی حساب خود را بدانید

بی‌خبری از وضعیت مالی، منبع اصلی استرس است. داشتن آگاهی و تسلط بر امور مالی، به شما قدرت و آرامش می‌دهد.

  • اقدامک: یک بار در هفته (نه هر روز) موجودی حساب و هزینه‌های اصلی خود را مرور کنید تا کنترل امور از دستتان خارج نشود.

۴. هزینه‌های خود را دسته‌بندی کنید

برای مدیریت صحیح، باید بدانید پول شما دقیقاً کجا می‌رود. دسته‌بندی هزینه‌ها به شما یک نقشه واضح از عادات مالی‌تان می‌دهد.

دسته‌بندی پیشنهادی:

  • نیازهای ضروری: غذا، قبوض، اجاره، سلامت و…
  • خواسته‌های غیرضروری: تفریح، رستوران، خریدهای لذت‌بخش و…
  • فرهنگی و آموزشی: کتاب، فیلم، دوره‌های آموزشی و…
  • غیرمنتظره: تعمیرات، هزینه‌های درمانی ناگهانی و…

۵. برای پول خود هدف تعیین کنید

وقتی بدانید برای چه چیزی پس‌انداز می‌کنید، انگیزه شما برای کنترل هزینه‌ها چند برابر می‌شود.

  • اقدامک: یک هدف پس‌انداز مشخص برای این ماه تعیین کنید؛ حتی اگر کوچک باشد (مثلاً پس‌انداز برای خرید یک کتاب یا یک وعده غذا در رستوران مورد علاقه‌تان).

۶. دردِ پرداخت را با پول نقد حس کنید

خرج کردن با کارت اعتباری، بسیار آسان و غیرملموس است. پرداخت با پول نقد، یک ارتباط فیزیکی و روانی با هزینه ایجاد می‌کند و شما را محتاط‌تر می‌کند.

  • اقدامک: بودجه یک هفته خود را به صورت نقد از حساب خارج کنید و سعی کنید تمام خریدهای روزمره را فقط با آن انجام دهید.

۷. برای خودتان یادآور تصویری بگذارید

گاهی یک یادآوری ساده در لحظه تصمیم‌گیری، می‌تواند شما را از یک خرید اشتباه منصرف کند.

  • اقدامک: یک برچسب کوچک با سوال «آیا واقعاً به این نیاز دارم؟» روی کارت بانکی خود بچسبانید. این تلنگر کوچک، قبل از هر بار کارت کشیدن شما را به فکر وامی‌دارد.

۸. خود را از موقعیت وسوسه دور کنید

ساده‌ترین راه برای جلوگیری از خرج کردن بیهوده، دوری از محرک‌های آن است.

  • اقدامک: پیج‌های فروشگاهی که شما را به خرید غیرضروری وسوسه می‌کنند، آنفالو یا میوت (Mute) کنید. اگر عبور از یک مسیر خاص شما را به ویترین‌گردی و خرید تشویق می‌کند، مسیرتان را تغییر دهید.

پاسخ به سوالات پرتکرار درباره پس‌انداز به شیوه کاکه ایبو

🤔 تفاوت کاکه ایبو با بودجه‌بندی معمولی چیست؟

بودجه‌بندی معمولی اغلب بر اساس اپلیکیشن‌ها و اعداد خشک است؛ اما کاکه ایبو بر «ذهن‌آگاهی مالی» و ارتباط فیزیکی با پول از طریق نوشتن دستی تمرکز دارد. این روش به شما کمک می‌کند تا دلایل احساسی پشت خریدهایتان را درک کنید.

📱 آیا برای کاکه ایبو به اپلیکیشن خاصی نیاز دارم؟

خیر. زیبایی کاکه ایبو در سادگی آن است. شما فقط به یک دفترچه یادداشت ساده و یک خودکار نیاز دارید. هدف اصلی، عمل فیزیکی «نوشتن» است که ارتباط شما را با نحوه خرج کردن پولتان عمیق‌تر می‌کند.

👥 کاکه ایبو برای چه کسانی مناسب است؟

این روش برای هر کسی که احساس می‌کند کنترل مخارج خود را از دست داده، به «خریددرمانی» عادت کرده یا می‌خواهد به یک هدف پس‌انداز مشخص (مانند پول سفر) برسد، فوق‌العاده مؤثر است.

در آخر

بازهم تأکید می‌کنیم که روش کاکه ایبو مخصوص همه است. هرکدام از ما در هر وضعیت مالی باید هوای خرج‌کردنمان را داشته باشیم. تصمیمات هوشمندانه برای خرید ضروری‌ترین چیزها تا کالاهای رفاهیِ نه‌چندان مهم کمکمان می‌کند پس‌انداز بیشتری داشته باشیم و پول بیشتری برای مخارج مختلف زندگی در حسابمان جای بگیرد.

از این روش خوشتان آمد؟ شما چطور خرج می‌کنید؟ نظارت و مدیریتتان در این زمینه قوی است یا نه؟

ایده خود را با کمترین ریسک به پول تبدیل کنید



Source link

ارگونومی چیست

ارگونومی چیست و چه مزایایی دارد؟


احتمالا واژه‌ اِرگونومی را بارها، به‌ویژه در محیط کار، شنیده‌اید و در اکثر مواقع صحبت از این بوده که اِرگونومیِ درستی در محیط وجود ندارد و باید تحقیق در مورد ارگونومی محیط انجام شود. شاید دقیقا ندانید ارگونومی چیست، اما برداشت عمومی این است که ارگونومی باعث بهبود شرایط کار می‌شود. واقعیت این است که تعریف ارگونومی که در برخی واژه‌نامه‌ها «علم تلفیق کار و شرایط کار با ویژگی‌ها و نیازهای انسانی» معنی شده است، ساده نیست. شاید مهم‌تر از تعریف اِرگونومی، دانستن این باشد که ارگونومی ضمن کاهشِ آسیب‌های شغلی و هزینه‌های خدمات درمانی، کاربردی فراتر از محیط کار دارد و بهره‌وری و کیفیت محصول یا خدمات را افزایش می‌دهد و حتی بر زندگی شخصی‌ و سلامتی هم اثر می‌گذارد.

ارگونومی چیست؟

ارگونومی یا ارگونومیک، عبارتی است که نخستین بار توسط کارشناسان حوزه سلامت و خبرگان بازاریابی معرفی شد. ارگونومی از دو واژه یویانی « ergon» به معنی کار، و « nomoi» به معنی قوانین طبیعی تشکیل شده و به معنی دانش شناخت کار و رابطه‌ی افراد با آن کار است. انجمن بین‌المللی ارگونومی یک تعریف فنی مطرح کرده است: ارگونومی علم کشف و فهم تراکنش میان انسان و دیگر عناصر یک سیستم، و ارائه‌ی نظریه، داده‌ها، اصول و روش‌هایی برای یک طراحی کارآمد به منظور بهینه‌سازی سلامت انسان و عملکرد کلی سیستم است. هرچند که شاید بهترین تعریف موجود، این نباشد.

به بیان خودمانی، می‌توانیم بگوییم که ارگونومی علم راحت کردن کارهاست! در عین حال همه چیز را کارآمد می‌کند. اگر خوب فکر کنید به این نتیجه می‌رسید که هرچه کارها راحت‌تر انجام شوند در واقع بهره‌وری بیشتر می‌شود. پس ارگونومی یعنی ایجاد راحتی و بهره‌وری بیشتر.
در ساده‌ترین تعریف، علم مطالعه کار را ارگونومی می‌نامند. پس ارگونومیست‌ها (کارشناسان ارگونومی و ایجاد طراحی‌های ارگونومیک) کار (شغل یا وظیفه‌ای خاص)، چگونگی انجام آن و چگونگی انجام بهتر آن را مطالعه و بررسی می‌کنند. آنچه ارگونومی را ارزشمند می‌کند تلاش برای انجام بهتر کارهاست و اینجاست که راحت‌تر و کارآمدتر کردن کارها مطرح می‌شود.
ارگونومی اغلب در مورد محصولات به کار برده می‌شود اما در طراحی خدمات و فرآیندها هم به همان اندازه سودمند است. ارگونومی پیچیدگی‌های زیادی دارد اما سوال‌هایی از این قبیل که «چطور باید از محصول یا خدمت استفاده کنم؟ آیا خواسته‌ها و نیازهایم را برآورده می‌کند؟ آیا استفاده از آن برایم خوشایند خواهد بود؟» بیش از همه ذهن کاربر را درگیر می‌کند. ارگونومی مشخص می‌کند که چگونه از چیزی استفاده کنیم، چگونه نیازهای‌مان را تامین می‌کند و مهم‌تر از همه آیا از آن خوشمان می‌آید و راحتی و بهره‌وری به ارمغان می‌آورد یا نه.

ارگونومی چیست: تعریف ارگونومی برای دانش آموزان

ارگونومی علمی است که به طراحی هوشمندانه وسایل و محیط اطراف ما می‌پردازد تا با بدن انسان هماهنگ باشند. به زبان ساده، ارگونومی تلاش می‌کند به جای اینکه ما بدن خود را با وسایل مختلف وفق دهیم، وسایل را متناسب با نیازهای بدن ما طراحی کند. هدف اصلی این است که هنگام کار یا فعالیت، احساس راحتی بیشتری داشته باشیم، از آسیب‌های جسمی مانند کمردرد و گردن‌درد جلوگیری کنیم و کارهایمان را با بازدهی بالاتری انجام دهیم.

شما هر روز با نتایج این علم سر و کار دارید، حتی اگر متوجه آن نباشید. یک کوله پشتی استاندارد که وزن را به درستی روی شانه‌هایتان تقسیم می‌کند، صندلی مناسبی که از ستون فقرات شما حمایت می‌کند، یا حتی دسته یک بازی ویدیویی که به خوبی در دستانتان جای می‌گیرد، همگی نمونه‌هایی از طراحی ارگونومیک هستند. در مقابل، قوز کردن روی گوشی موبایل یا کار با میزی که ارتفاع نامناسبی دارد، نمونه‌هایی از شرایط غیر ارگونومیک هستند که باعث خستگی و آسیب می‌شوند.

در نهایت، اهمیت ارگونومی در دو جنبه خلاصه می‌شود: سلامتی و کارایی. با رعایت اصول ارگونومی، نه تنها از بدن خود در برابر فشارهای بیهوده و آسیب‌های طولانی‌مدت محافظت می‌کنیم، بلکه می‌توانیم با تمرکز و انرژی بیشتری به فعالیت‌های روزمره خود، از درس خواندن گرفته تا بازی کردن، بپردازیم. در واقع، ارگونومی به ما کمک می‌کند تا در دنیایی زندگی کنیم که برای راحتی و سلامتی ما طراحی شده است.

به بیان خودمانی، می‌توانیم بگوییم که ارگونومی علم راحت کردن کارهاست!

منظور از راحتی چیست؟

منظور از راحتی فقط طراحی یک دستگیره نرم و خوش‌دست نیست. راحتی از مهم‌ترین ابعاد اثربخشی یک طراحی است. راحتی و سهولت ارتباط انسان و ماشین و نیز رویکرد ذهنی نسبت به محصول یا خدمت، مسئله اساسی در یک طراحی ارگونومیک است. معمولا ارتباط انسان و ماشین زودتر مورد توجه قرار می‌گیرد.
راحتی فیزیکی در استفاده از یک قطعه، احساس خوشایندی به کاربر می‌دهد. اگر از کار کردن با چیزی خوشتان نیاید، قطعا به آن دست نمی‌زنید و در نتیجه آن را به ابزاری بی‌مصرف تبدیل می‌کنید. چگونگی کاربرد یک محصول مهمترین معیار سنجش کیفیت طراحی آن است. وظیفه طراح یافتن راه‌های خلاقانه برای ارتقاء کاربردپذیری محصول است. طرز استفاده راحت و شهودی، موفقیت محصول را در بازار تضمین می‌کند. استفاده‌ی فیزیکی راحت و آسان، کاربردپذیری را افزایش می‌دهد.
رویکرد ذهنی نسبت به ارتباط انسان و ماشین در بازخوردها مشخص می‌شود. برخی باورها از پیش در ذهن انسان وجود دارند مثل اینکه کیفیت باید خودش را در محصول نشان بدهد؛ احتمالا این جمله را زیاد شنیده‌اید: «داد می‌زنه که چه کیفیتی داره!» بر همین مبنا وقتی نگران سبکی و شکنندگی چیزی باشید، استفاده از آن برای‌تان راحت نخواهد بود.
ظاهر، کاربرد، دوام و احساسی که یک محصول یا خدمت منتقل می‌کند، برداشت ذهنی شما را نسبت به آنها شکل می دهد و این امکان را فراهم می آورد که کیفیت را با قیمت مقایسه کنید.

ارگونومی بهتر یعنی کیفیت بالاتر، و کیفیت بالاتر یعنی حاضرید برای محصول پول خرج کنید.

منظور از بهره‌وری چیست؟

بهره وری با اینکه در قالب‌های گوناگونی تعریف می‌شود اما به زبان ساده، به معنی آسان‌تر کردن کارهاست. کاهش توان و نیروی لازم برای انجام کارها یعنی بهره‌وری فیزیکی بیشتر، کاهش مراحل انجام یک کار یعنی افزایش سرعت (همان بهره‌وری) انجام کار، کاهش ابزار و قطعات لازم یعنی بهره‌وری، کاهش میزان آموزش مورد نیاز یعنی طرز کار شهودی و افزایش تعداد واجدین شرایط برای انجام کار و این همان بهره‌وری است.
آثار بهره‌وری در همه‌ جا دیده می‌شود. اگر انجام کاری آسان باشد، احتمال اینکه بخواهید آن را امتحان کنید بیشتر است، استفاده بیشتر یعنی کاربرد بیشتر و کاربرد، معیار اصلی سنجش کیفیت طراحی است. وقتی کاری را زیاد تکرار کنید، احتمال اینکه از آن خوش‌تان بیاید بیشتر می‌شود و وقتی از انجام کاری خوش‌تان بیاید، آن کار برای‌تان راحت‌تر می‌شود!
بعد از این معرفی مفصل، بار دیگری که عبارت ارگونومی را شنیدید می‌دانید چه اهمیتی برای شما دارد. امیدوارم از دانستن این موضوع احساس «راحتی» بکنید!

انواع ارگونومی چیست؟

قبل از خرید تجهیزات مختلف یا برنامه‌ریزی برای ایجاد ارگونومی مهم است که انواع ارگونومی را بشناسید و درک درستی از تأثیر ارگونومی بر افراد به دست آورید. ۳ نوع اصلی ارگونومی عبارت‌اند از:

  • فیزیکی؛
  • شناختی؛
  • سازمانی.

هریک از اینها تأثیری متفاوت بر نحوه تعامل افراد با محیط دارند. مهم‌ترین نکته‌ای که باید بدانید این است که تمام انواع ارگونومی نه‌تنها در موفقیت سازمانی نقش مهمی دارند، بلکه موجب رضایت کارکنان و بهبود نتیجه نهایی می‌شوند. در ادامه، انواع ارگونومی را مفصل‌تر توضیح می‌دهیم.

۱. ارگونومی فیزیکی

ارگونومی فیزیکی مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین نوع ارگونومی محسوب می‌شود. درک ارگونومی فیزیکی و نحوه به‌کارگیری آن تأثیر زیادی بر ایمنی افراد در حین انجام وظایفشان دارد. اگر ارگونومی فیزیکی نادیده گرفته شود، احتمال ابتلای افراد به آسیب‌های اسکلتی‌عضلانی بسیار افزایش می‌یابد.

طبق تحقیقات، حدود ۳۰درصد از صدمات واردشده به کارکنان در محیط کار ناشی از آسیب‌های اسکلتی‌عضلانی است که منشأ آن نادیده‌گرفتن ارگونومی فیزیکی است. وضعیت نامناسب بدن حین انجام کار و تکرار مداوم کارهای مشابه مهم‌ترین علل ابتلای افراد به این‌گونه آسیب‌ها هستند.

طراحی سیستم‌های ارگونومیک هنگام مشخص‌کردن وظایف کارکنان یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که کارفرمایان باید به یاد داشته باشند. طراحی سیستم‌های ارگونومیک از بروز بسیاری از آسیب‌ها پیشگیری می‌کند و ایمنی کارکنان حین انجام وظایفشان را بهبود می‌بخشد.

۲. ارگونومی شناختی

ارگونومی شناختی روش طراحی و ترتیب اطلاعات و داده‌ها برای ایجاد یک بار شناختی سبک است. ادراک، حافظه، استدلال و پاسخ حرکتی همگی بر نحوه تعامل فرد با محیط و انجام کار او اثر می‌گذارند. حجم کار شناختی بیشتر فشار و استرس بیشتری به کارکنان وارد می‌کند.

کارهای اداری سنتی که شامل کاغذبازی‌های فراوان است، نمونه‌ای از افزایش حجم بار شناختی محسوب می‌شود، چون به تمرکز زیادی نیاز دارد. در این کارها مدام کارکنان بین نگاه‌کردن به دستورالعمل‌ها و کاغذهای فراوان و انجام کارهای مختلف در گردش‌اند. حفظ تمرکز مداوم در این‌گونه شغل‌ها ممکن است کارکنان را بسیار زودتر از حد معمول خسته کند. اینجاست که هدف ارگونومی شناختی یعنی همان حفظ بار شناختی سبک مشخص می‌شود. هرچقدر بار شناختی کارکنان سبک‌تر باشد، بازدهی بیشتری دارند.

اگر بار شناختی واردشده به کارکنان سبک باشد، نیازی به تمرکز مداوم بر مراحل دستورالعمل ندارند و می‌توانند تمرکزشان را به بالابردن ایمنی و تلاش برای بهبود مستمر کیفیت معطوف کنند.

۳. ارگونومی سازمانی

ارگونومی سازمانی دانش به‌دست‌آمده از ارگونومی فیزیکی و شناختی را برای بهینه‌سازی ایمنی و بازدهی کارکنان ترکیب می‌کند. هدف از این نوع ارگونومی دست‌یافتن به سیستم کاری کاملا هدفمند و هماهنگ است.

دست‌یافتن به ارگونومی سازمانی مستلزم یافتن راه‌هایی برای بهینه‌سازی کار تیمی، بهبود ارتباطات، افزایش خروجی و تقویت کیفیت کلی محصولات تولیدشده است.

می‌دانید تفاوت ارگونومی سازمانی و فیزیکی چیست؟ ارگونومی فیزیکی مربوط به راحتی بیشتر کارکنان هنگام انجام وظایفشان است در حالی‌ که هدف ارگونومی سازمانی بهینه‌سازی محیط کار است. اگر محیط‌های کاری به‌گونه‌ای طراحی شوند که ارگونومی سازمانی رعایت شود، علاوه‌بر افزایش بازدهی و ایمنی کارکنان، خروجی مطلوب‌تری هم خواهند داشت.

مزیت‌های ارگونومی

روشن است که ارگونومی در صورتی برای ما منفعت دارد که درست و مناسب باشد. بنابراین وقتی از مزیت‌های ارگونومی صحبت می‌کنیم، منظورمان ارگونومی خوب است. ارگونومی باعث کاهش هزینه‌ها، افزایش بهره‌وری، کیفیت، مشارکت کارکنان و فرهنگ ایمنی و بهداشت در محیط کار می‌شود، همچنین در میزان دقت، سلامتی و زندگی شما مؤثر است.
یکی از مهم‌ترین مزیت‌های ارگونومی بهبود و افزایش کیفیت ارتباطات است. اگر بدون نیاز به آموزش، بدانید چطور باید کاری را انجام بدهید می‌توانید با تکیه بر حس درونی‌تان، کارها را سریعتر انجام بدهید. فراموش نکنید که مطالعه‌ی راهنما برای هیچ کس خوشایند نیست!

هدف ارگونومی افزایش بهره‌وری است. برای افزایش بهره‌وری باید وظایف و رویه‌ی انجام کارها به طور شهودی قابل فهم و در نتیجه انجام آنها آسان باشد. ارتباطات شفاف بین کاربر و آنچه کاربر از آن استفاده می‌کند، دقت را افزایش می‌دهد و این به معنای انجام کارآمد‌تر وظایف است.
در اینجا منظور از ارتباطات، صحبت کردن یا هرگونه کاربرد کلمات نیست؛ منظور آگاهی از چگونگی استفاده از یک محصول، سازه یا ابزار با توجه به ماهیت فیزیکی و شکل و فرم آن است.

وقتی می‌خواهید با چکش کار کنید، آن را از کدام سرش در دست می‌گیرید؟ اگر بدون نیاز به خواندن راهنما یا توضیحات دیگران بتوانید به درستی از ابزارها استفاده کنید، یعنی ابزارها ارتباط ارگونومیک درستی دارند.

یک ارگونومی بد هم می‌تواند راهنمایی برای ایجاد یک ارگونومی خوب باشد. در بیشتر مواقع حس درونی‌تان به شما می‌گوید یک جای کار می‌لنگد زیرا چیدمان و طراحی موجود با آنچه که انتظار دارید و به نظرتان درست است، همخوانی ندارد. هر چه محصول پیچیده‌تر باشد، برای اطمینان از خلق ارتباطات درست به کار بیشتری نیاز است. اگر برای تغییر تنظیمات دستگاه پخش‌تان به زحمت افتادید، بدانید که با ارگونومی بدی طرف هستید.

توصیه‌های ارگونومیک برای یک زندگی سالم

ارگونومی تأثیرات مثبت شگرفی در زندگی شخصی دارد. اگر شغل‌تان دشوار است، از آسیب‌های تکرارشونده رنج می‌برید و یا اینکه تنها به دنبال زندگی بهتر و سالم‌تری هستید، توصیه‌های زیر به شما کمک خواهند کرد.

۱. ورزش

هفته‌ای ۳ بار به مدت ۳۰ تا ۶۰ دقیقه ورزش کنید. سلامتی عمومی در ارگونومی تأثیر چشمگیری دارد. هر چه سالم‌تر و قوی‌تر باشید، با بهره‌وری بیشتری عمل می‌کنید. همچنین آسیب‌های تکرارشونده‌ درمان می‌شوند. فراموش نکنید که پیش از ورزش درباره‌ی آسیب‌های احتمالی آن تحقیق و از ورزش‌های آسیب‌رسان اجتناب کنید.

۲. حرکات کششی

کشش

کشش بدن که یکی از ساده‌ترین کارهایی است که می‌توانید برای حفظ سلامتی‌تان انجام بدهید، اثرات شگفت‌انگیزی بر سلامتی دارد. انجام حرکات کششی حتی به مدت کوتاه (حتی به اندازه ۲ دقیقه) اثرگذار است، البته بهتر است مدت زمان بیشتری را صرف آن کنید. حرکات کششی و ورزش‌های ساده در محیط کار جریان خون را تقویت می‌کند و باعث کاهش خستگی می‌شود، به بدن نیرو می‌دهد و اضطراب را کم می‌کند. دست‌کم ۱ بار در هر ساعت بدن‌تان را کش و قوس دهید!

۳. نوشیدن آب

درباره اینکه چقدر آب بنوشید، حرف بسیار است اما ۸ لیوان در روز قاعده پذیرفته شده‌ای است. تأثیر نوشیدن آب بر درمان آسیب‌دیدگی ‌و خستگی معمولا مورد غفلت واقع شده است اما کمبود آب برای بدن مضر است و روحیه‌تان را خراب می‌کند. اگر به اندازه کافی آب بنوشید خواهید دید که احساس سرزندگی کرده و بهتر کار می‌کنید.

۴. ارزیابی محیط کار برای تغییرات ارگونومیک

کارتان و روش انجام آن را بررسی کنید و راه‌هایی برای بهبود آن پیدا کنید. می‌توانید با تحلیل وظایف و تقسیم آنها به گام‌های مختلف، فضاهایی را که امکان بهبود دارند، شناسایی کنید.

۵. ارزیابی ابزار کار

ابزارهای ارگونومیک به شکل‌های گوناگونی در اطراف‌تان وجود دارند. مداد، صندلی یا یک بیلچه‌ی باغبانی، هر یک ممکن است به صورت ارگونومیک ساخته شده باشند؛ آنها را پیدا و استفاده کنید.

۶. ارزیابی عادت‌ و برنامه خواب‌تان

بدون خواب کافی نمی‌توانید درست کار کنید. کمبود خواب به طور چشمگیری بر توانایی‌های فیزیکی، چابکی ذهنی و قضاوت‌تان اثر می‌گذارد.

۷. کاهش اضطراب

به بیانی، هدف ارگونومی کاهش اضطراب است. به طور کلی ارگونومی اضطراب مداوم ناشی از انجام وظیفه را کاهش می‌دهد اما اضطراب بیرونی (جسمی یا ذهنی) بر چگونگی انجام آن وظیفه و همچنین بر سلامتی و حالات روحی‌تان اثر می‌گذارد. برای اینکه بهترین نتیجه را از ارگونومی بگیرید، تا جایی که ممکن است اضطرابتان را کاهش دهید.

۸. چکاپ پزشکی

چکاپ پزشکی منظم و مداوم باید جزو اولویت‌های شما باشد. با این کار از مشکلات و بیماری‌های احتمالی آگاه می شوید و برای درمان و جلوگیری از آنها (به کمک ارگونومی) اقدام می‌کنید.

۹. یادداشت‌برداری از دردها

با ثبت دردهای‌تان می‌توانید مواردی را که نیاز به درمان دارند شناسایی کنید زیرا عضو دردناک به شناسایی ابزار یا فضاهای مشکل‌دار کمک می‌کند؛ پس از شناسایی می‌توانید برای اصلاح اقدام کنید.

۱۰. پاداش

پاداش

بدون پاداش، احساس خوبی از تلاش‌های‌تان نخواهید داشت. درست است که سلامتی به تنهایی پاداش ارزشمندی است اما چرا خرید ابزارهای ارگونومیکِ باحال که به سلامتی بیشتر کمک می‌کنند، پاداش ما نباشد.

ارگونومی در محیط کار

شرکت‌ها و بنگاه‌های پیشرو، ارگونومی را در تمامی فرآیندهای کاری در نظر می‌گیرند. وزارت کار و صنایع آمریکا با مطالعه‌ی ۲۵۰ مورد به این نتیجه رسید که ارگونومی در کاهش هزینه‌ها، افزایش بهره‌وری، کیفیت محصول و به طور کلی تأمین اهداف شرکت‌ها مؤثر است.
محیط کار ارگونومیک قطعا بهره‌وری کارکنان را افزایش می‌دهد. اما منظور از ارگونومی در محیط کار چیزی فراتر از چیدمان صندلی‌ها و استفاده از صفحه‌کلید مناسب است. محیط کار ارگونومیک نه‌تنها بهره‌وری را افزایش می‌دهد بلکه آسایش بیشتری برای کارکنان فراهم و به تقویت روحیه کارکنان کمک می‌کند.

کارکنان سالم و باروحیه بهتر کار می‌کنند. این چرخه به هم پیوسته پیشرفت و هم‌افزایی، مشخصه‌ی اصلی ارگونومی خوب و اثرگذار است.

بسیاری از عناصر ارگونومیک که تأثیر مستقیم بر بهره‌وری، راحتی و روحیه‌ی کارکنان دارند، به آسانی و با هزینه‌ای اندک قابل تنظیم و پیاده‌سازی هستند. در ادامه با این عناصر آشنا می‌شوید.

۱. علاقه‌مندی

گفتیم که ارگونومی به بیانی ایجاد هم‌خوانی بین کار و کارگرست. این تناسب با استفاده از ابزارهای تخصصی و سیستم‌های کارآمد ایجاد می‌شود اما مهمترین عامل بهره‌وری علاقه‌مندی است؛ یعنی کارگر (کارمند یا…) از نظر ذهنی پذیرای کار (شغل، وظیفه و…) مورد نظر باشد.
شما در چه کاری مهارت دارید؟ انجام چه کاری را دوست دارید؟ در انجام کدام یک از کارهای موردعلاقه‌تان مهارت دارید؟ این، همان کاری است که با بیشترین بهره‌وری انجام می‌دهید. ایجاد هماهنگی بین علاقه‌مندی‌های افراد با وظایف کاری‌شان تأثیر شگرفی بر روحیه و بهره‌وری آنها دارد. این مفهوم توجه روزافزونی را در مدیریت، ارگونومی و مهندسی جلب می‌کند؛ شرکت‌ها به جای استخدام فردی با مدرک و مهارت بالا به دنبال افرادی هستند که از عهده‌ی کار بر بیایند و علاقه‌مند به انجام آن باشند. آموزش چنین فردی ساده‌تر، احتمال همکاری‌اش در درازمدت بیشتر و کارش از همان آغاز سازنده‌تر است.

۲. میزان مهارت

میزان مهارت افراد باید با انتظارات شغلی آنها متناسب باشد. انتظار بیش از اندازه از فرد میزان خطا و اضطراب را افزایش می‌دهد و آرامش آنها را بر هم می‌زند. در مقابل کم‌کاری و عدم استفاده بهینه از کارکنان بهره‌وری را کاهش می‌دهد.
تخصیص وظایف به افراد تنها بر اساس مهارت آنها روش کارآمدی نیست. در تخصیص وظایف، هم مهارت و هم علاقه‌مندی فرد باید در نظر گرفته شود. البته گاهی لازم است کاری انجام شود در حالی که هیچکس تمایلی به انجام آن ندارد؛ در چنین مواقعی فردی که توسط مدیران انتخاب می‌شود باید شرایط را بپذیرد و کاری را که به او محول شده انجام دهد. اما برای آسایش عمومی و حفظ روحیه افراد، چنین رویه‌ای باید به طور محدود و در زمان مشخص انجام شود تا کارکنان بدانند این روند همیشگی نیست و با پایان این وظیفه‌ی خاص روزهای خوش در انتظارشان است.

۳. محیط پیرامونی

اتمسفر و چیدمان محیط کار بخشی از ارگونومی است

در محیط کار ارگونومیک نه تنها ارتباط انسان با محیط (هر آنچه مستقیما با آنها در تماس هستید) بلکه اثر روانشناختی محیط بر انسان نیز مورد توجه قرار می‌گیرد. از میان عناصر فیزیکی محیط کار، نور، دما و مبلمان بیشترین تاثیر را بر انسان دارند. کار در دمای مناسب تاثیر ۱۰ تا ۱۵ درصدی روی بهره‌وری دارد. شدت نور، جهت آن، رنگ و منبع آن ممکن است باعث خستگی چشم شوند یا برعکس از فشار آن بکاهند.
بوهای ناخوشایند، تند یا مصنوعی ممکن است مانعی برای بهتر کار کردن باشند. یک عنصر اغلب فراموش شده در ارگونومی محیط کار، صداست که حتی ممکن است امکان کار کردن را از شما بگیرد. جنس کف و دیوارها اگرچه درجه‌ی اهمیت کمتری دارند، در القای حس مثبت یا منفی مؤثرند. به طور کلی هر چیزی که احساسات شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد، باید در نظر گرفته شود.
در کنار همه این موارد، همکاران و کسانی‌ که اتاق کارتان را با آنها شریک هستید نقش مهمی در سلامتی و آسایش شما دارند به ویژه اگر حرف و حدیث‌ها و شایعات کاری به بیرون از آبدارخانه درز کنند. تناقض‌ها و اختلافات شخصیتی می‌توانند آسایش‌تان را سلب، روحیه‌تان را خراب و بهره‌وری را نابود کنند.

۴. مبلمان

مبلمان به ویژه در محیط کار، حلقه‌ی اتصال ابزار و لوازم با محیط است. میز کار اهمیت زیادی دارد و ارتفاع، عمق، شکل و حتی رنگ آن بر کاری که می‌کنید و احساسی که دارید، تأثیرگذار است. به عنوان یک پشت میز نشین، احتمالا از عضلات خلفی‌تان بیشترین کار را می‌کشید! صندلی مناسب و ارگونومیک عنصر اساسی در محل کار است و نقش مهمی در سلامتی و راحتی شما دارد. پس مطمئین شوید که صندلی‌تان در خدمت شماست و نه باعث زحمت‌تان!

۵. ابزار ارگونومیک

هسته‌ی ارگونومی انتخاب ابزار درست برای کار درست و تلاش برای ایجاد تناسب بین کار و کارگر، دست‌کم از بعد فیزیکی است.
برای این کار، نخست وظایف را تحلیل کنید. با این کار ابزار ارتباطی بین انسان و ماشین، ابزار مورد نیاز و کاری که با آنها انجام می‌شود، شناسایی می‌شوند. در نتیجه‌ی این فرآیند مشخص می‌شود چه چیزهایی به انجام آسان‌تر و سریع‌تر کارها و با خستگی کمتر کمک می‌کنند.
رایانه، نمایشگر، صفحه‌کلید و ماوس رایج‌ترین ابزار کار در محیط‌های کار هستند بنابراین ارگونومیک بودن آنها و چیدمان‌شان اهمیت بیشتری دارد. همچنین سایر ابزاری که ساعات طولانی با آنها کار می‌کنید مانند تلفن باید ارگونومیک باشند. میزان تناسب این ابزار با سازوکار طبیعی بدن در استفاده‌ی کارآمد آنها مؤثر است.

۶. حرکات (مکانیک) بدن

موضوع مکانیک یا حرکت‌های بدنی در طراحی ارگونومی محیط کار کمی پیچیده است. در هر فعالیتی برخی حرکات پیوسته تکرار می‌شوند، این حرکات باید آسان باشند و تکرار مداوم‌شان ایجاد آسیب نکند. اما مشکل اینجاست که برخی حرکات را به قدری در حین کار تکرار می‌کنید که در نهایت دچار آسیب خواهید شد و تهیه‌ی ابزار ارگونومیک فقط آسیب‌دیدگی را به تعویق می‌اندازد.
در حین کار دفتری نشستن، تایپ کردن، کار با ماوس و تلفن بیشترین زمان را به خود اختصاص می‌دهند. بدون هیچ اما و اگر و بهانه‌تراشی، باید تا جایی که امکان دارد از نشستن اجتناب کنید. نشستن طولانی‌مدت آسیب‌زاست پس دست‌کم سعی کنید وضعیت نشستن‌تان درست باشد.
قدم زدن، استراحت در حین کار و ابزارهای پشتیبان ارگونومیک، انجام کارها را امن‌تر و از سلامتی و بهره‌وری‌تان مراقب می‌کنند.

۷. پاداش

پاداش به طور مستقیم یک عامل ارگونومیک محسوب نمی‌شود اما نقش مهمی در ارزیابی روانی از ارزش خود و کاری که انجام می‌دهید، دارد. اگر احساس کنید کارتان بی‌ارزش است یا کسی آن را ارج نمی‌دهد، روحیه‌ی کاری و بهره‌وری‌تان تحت تأثیر قرار می‌گیرد. احساسی که نسبت به خودتان دارید مهم‌ترین عامل در بهره‌وری شماست و پاداش فارغ از اینکه به چه شکلی باشد، نقش مهمی در این برداشت دارد.

آیا ارگونومی ارزش صرف هزینه را دارد؟

ارگونومی در رستوران

ارگونومیِ درست، ارزش هر ثانیه و هر ریالی را که صرف می‌کنید، دارد. شواهد علمی بسیاری در تاییدِ صرفه‌ی اقتصادیِ ایجاد و توسعه‌ ارگونومی خوب وجود دارد. افزایش بهره‌وری کارکنان در قرن گذشته تا حد زیادی ناشی از افزایش سطح تحصیلات و نیز ارگونومی بوده است. شرکت‌ها افزایش سهم بازار محصولات جدیدشان را که محصول خلق تجربه‌ای دلپذیر برای مشتری است، مدیون ارگونومی خوب هستند. کاهش اتکا به مهارت افراد برای انجام کارها نتیجه‌ی آسان‌تر شدن وظایف و یکی از محصولات ارگونومی خوب است.
طراحی ضعیف و ناکارآمد محصول و سیستم تولید افراد را خیلی زود خسته می‌کند. ارگونومی غلط نه تنها بهره‌وری بلکه روحیه‌‌ و اشتیاق‌تان را برای کار کردن از بین می‌برد. در مقابل ابزار و روش‌های ابتکاری نو که افراد هر طور که بخواهند می‌توانند از آنها استفاده کنند و زندگی را بهتر می‌کنند، به شما حس سرخوشی می‌دهد! با وجود چنین اثر روانشناختی عمیقی، آیا هزینه‌های احتمالی منطقی به نظر نمی‌رسند؟ با چنین ابزار و روش‌هایی مشتریان را برای همیشه مال خود می‌کنید.

اگر باورش برای‌تان سخت است به آخرین باری فکر کنید که در یک رستوران سرویس بدی به شما دادند؛ حتی غذای فوق‌العاده‌اش هم باعث نمی‌شود دوباره به آنجا بروید چون تجربه ناخوشایند ناشی از محیط و افراد اثر همه نکات مثبت را از بین برده است. شاید بگویید این ربطی به ارگونومی ندارد اما اشتباه می‌کنید. این همه‌اش ارگونومی است!

موفقیت یک سیستم یا روند به عنوان یک مجموعه، در گروِ واسط‌‌ها و کانال‌های ارتباطی میان محصول و مصرف‌کننده است. رضایت مصرف‌کننده از واسط‌‌ها و میزان کارایی و دقت آنها در انجام وظایف‌شان، همگی عوامل ارگونومیک هستند.
برای دستیابی به ارگونومی خوب، باید بدانید چه می‌خواهید؛ کدام رنگ‌، شکل، طرح، اندازه و… برای شما مناسب‌تر است. بهتر است پیش از پیاده‌سازی نهایی، یک طرح آزمایشی را امتحان کنید به ویژه اگر قرار است هزینه بالایی برای آن بپردازید. انتظارِ ساده‌تر شدن کارها حق طبیعی شماست و باید محقق شود. فراموش نکنید که ارگونومیِ جادویی که برای همه کس و در همه جا کارراه‌انداز باشد وجود ندارد! اگر کسی از ارگونومی فوق‌العاده‌‌اش تعریف کرد، دلیل نمی‌شود که آن ارگونومی برای شما هم مناسب باشد. ارگونومی یک چیز شخصی است؛ شما باید ویژگی‌های فیزیکی‌تان، ماهیت کارتان و عادت‌های‌تان را بشناسید و ببینید آیا همه چیز با شما و شرایط پیرامون شما همخوانی دارد یا نه.
گاهی در بعضی موارد آموزش ضروری است. این لزوما به معنای ارگونومی بد نیست فقط نشان‌دهنده پیچیدگی اجتناب‌ناپذیر برخی چیزهاست. در این مواقع باید این نکات را در نظر بگیرید:

  • چقدر آموزش لازم است؟
  • چقدر هزینه برای آموزش لازم است؟
  • اگر آموزش قطع شود، از سرگیری آن چقدر دشوار خواهد بود؟
  • آیا مزیت (های) آن به صرف این هزینه و تلاش می‌ارزد؟

اما باید بدانید که برای دستیابی به بهترین نتیجه باید هر چه زودتر اقدام کنید. ۹۵ درصد منابع تدارکاتی (لجستیک) شما باید صرف ۱۰ درصدِ آغازین چرخه زندگی پروژه شود. به عبارتی اگر از همان آغاز به شکلی کارآمد عمل کنید، بیشترین بهره را از چرخه‌ی تولید محصول یا خدمت می‌برید. در مقابل هر چه این کار را بیشتر به تأخیر بیندازید، هزینه‌ی بیشتری برای خود می‌تراشید و هنگامی که هزینه‌‌ی این کار سرسام‌آور بشود، افراد کمی تمایل به انجام اقدامات لازم خواهند داشت.

سؤالات رایج

۱. ارگونومی چیست؟

ارگونومی علم کشف تعامل میان انسان و دیگر عناصر سیستم است.

۲. هدف از ایجاد ارگونومی چیست؟

هدف از ایجاد انواع ارگونومی ارائه نظریه‌ها و روش‌هایی برای طراحی کارآمد به‌منظور بهینه‌سازی سلامت انسان و عملکرد کلی سیستم است.

۳. انواع ارگونومی کدام‌اند؟

فیزیکی، شناختی و سازمانی ۳ نوع اصلی ارگونومی محسوب می‌شوند.

شما بگویید

تجربه شما از کار در محیط ارگونومیک و رویارویی با مفهومی ارگونومی چیست؟ به نظر شما این مسئله چقدر بر سلامتی و بهره‌وری ما تأثیر می‌گذارد؟ از تجربیات خودتان برایمان بگویید.

هشدار! این مطلب صرفا جنبه آموزشی دارد و برای استفاده از آن لازم است با پزشک یا متخصص مربوطه مشورت کنید. اطلاعات بیشتر
نکاتی که کارمندان معمولی از آن بی‌خبرند.
آداب معاشرت صحیح در محیط کار چگونه است؟
چطور از آسیب‌های پشت‌میزنشینی نجات پیدا کنیم؟



Source link

لیبرا بوکس؛ اپلیکیشنی برای بازگرداندن کتابخوانی به سبک زندگی دیجیتال

لیبرا بوکس؛ اپلیکیشنی برای بازگرداندن کتابخوانی به سبک زندگی دیجیتال








لیبرا بوکس؛ اپلیکیشنی برای بازگرداندن کتابخوانی به سبک زندگی دیجیتال – چطور

























Source link

چگونه دیگران را قانع کنیم؟ + ۱۰ راز متقاعد کردن دیگران

چگونه دیگران را قانع کنیم؟ + ۱۰ راز متقاعد کردن دیگران


آیا تا به حال برایتان پیش آمده که ایده‌ای درخشان در سر داشته باشید، اما نتوانید آن را در یک جلسه کاری، جمع خانوادگی یا حتی در گفتگو با دوستتان به کرسی بنشانید؟ توانایی متقاعد کردن دیگران یک هنر و علم است؛ مهارتی که نه تنها در دنیای حرفه‌ای، بلکه در تمام جنبه‌های زندگی به کارتان می‌آید.

متقاعدسازی به معنای فریب یا دستکاری نیست، بلکه به معنای ارائه شفاف و موثر ایده‌ها به شکلی است که مخاطب شما ارزش و منطق آن را درک کند. در این راهنمای جامع، ما به شما تکنیک‌هایی را آموزش می‌دهیم که بر اساس اصول روانشناسی و ارتباطات انسانی بنا شده‌اند و به شما کمک می‌کنند تا به یک فرد تاثیرگذارتر تبدیل شوید.

بخش اول: اصول اصلی قانع کردن دیگران (قبل از اینکه حرف بزنید)

قبل از اینکه حتی کلمه‌ای برای قانع کردن کسی به زبان بیاورید، باید زمینه‌سازی کنید. این اصول، فونداسیون تاثیرگذاری شما هستند.

۱. اصل اول: اعتمادسازی

هیچ‌کس حرف فردی را که به او اعتماد ندارد، قبول نمی‌کند. اعتماد، ارزشمندترین دارایی شما در هر گفتگویی است.

چگونه اعتماد بسازیم؟

  • صادق باشید: حتی اگر حقیقت به نفع شما نیست، آن را بیان کنید. صداقت بلندمدت همیشه برنده است.
  • صلاحیت خود را نشان دهید: نشان دهید که در مورد موضوع مورد بحث، اطلاعات کافی و تجربه دارید. این کار را با تکبر انجام ندهید، بلکه با به اشتراک گذاشتن دانش خود انجام دهید.
  • به قول خود عمل کنید: خوش‌قولی و پایبندی به تعهدات، شخصیت شما را قابل اتکا نشان می‌دهد.

۲. هنر فعالانه گوش کردن

بسیاری از ما فقط صبر می‌کنیم تا نوبت حرف زدنمان برسد. اما برای قانع کردن کسی، ابتدا باید نیازها، نگرانی‌ها و دیدگاه او را واقعا درک کنید.

چطور فعالانه به دیگران گوش کنیم؟

  • ارتباط چشمی برقرار کنید و به زبان بدن او توجه کنید.
  • حرف او را قطع نکنید.
  • سوالات تکمیلی بپرسید تا مطمئن شوید منظورش را درست فهمیده‌اید (مثلاً: «پس اگر درست متوجه شده باشم، نگرانی اصلی شما این است که…»).

بخش دوم: تکنیک‌های روانشناسی در حین گفت‌وگو

حالا که پایه‌ها را ساختید، وقت استفاده از تکنیک‌های اثبات‌شده است.

۳. خودتان را جای او بگذارید

1755802076 943 چگونه دیگران را قانع کنیم؟ ۱۰ راز متقاعد کردن

همدلی یعنی درک احساسات و دیدگاه طرف مقابل. وقتی نشان می‌دهید که شرایط او را درک می‌کنید، مقاومت او به شدت کاهش می‌یابد. مثال: به جای گفتن «این بهترین راه حل است»، بگویید: «من می‌فهمم که شما نگران بودجه هستید و این نگرانی کاملاً به‌جاست. بیایید ببینیم چگونه این راه حل می‌تواند در بلندمدت هزینه‌ها را کاهش دهد.»

۴. روی فایده تمرکز کنید، نه ویژگی‌ها

مردم به ویژگی‌های یک محصول یا ایده اهمیت نمی‌دهند؛ آن‌ها به این اهمیت می‌دهند که آن ایده چه سودی برایشان دارد.

  • ویژگی: «این گوشی ۱۲ گیگابایت رم دارد.»
  • فایده: «شما می‌توانید بدون هیچ کندی یا مشکلی، تمام برنامه‌های مورد علاقه‌تان را همزمان اجرا کنید.»

همیشه از خود بپرسید: «چه چیزی در این ایده به نفع طرف مقابل است؟»




برای تهیه کتاب گرگ وال استریت کلیک کنید


۵. قدرت داستان‌گویی: جادوی روایت

مغز انسان برای به خاطر سپردن داستان‌ها ساخته شده است، نه آمار و ارقام خشک. یک داستان خوب می‌تواند یک مفهوم پیچیده را ساده کرده و ارتباطی احساسی برقرار کند.

مثال: به جای ارائه آمار فروش، داستان یکی از مشتریانی را تعریف کنید که با استفاده از محصول شما زندگی‌اش متحول شد.

۶. اصل تأیید اجتماعی

اصل تایید اجتماعی

انسان‌ها موجوداتی اجتماعی هستند و تمایل دارند از رفتار دیگران پیروی کنند. نشان دهید که افراد دیگری (به خصوص افرادی که مخاطب شما آن‌ها را قبول دارد) قبلاً این ایده را پذیرفته‌اند.

مثال: «تیم فروش هم از این استراتژی جدید استقبال کرده و معتقد است که می‌تواند فروش را ۲۰٪ افزایش دهد.»

۷. قانون عمل متقابل

وقتی شما لطفی در حق کسی می‌کنید، او به صورت ناخودآگاه احساس می‌کند که باید آن را جبران کند. قبل از اینکه چیزی بخواهید، چیزی ارزشمند ارائه دهید. این می‌تواند یک اطلاعات مفید، یک تعریف صادقانه یا کمک در یک کار کوچک باشد.

۸. ساده و شفاف صحبت کنید

استفاده از کلمات قلمبه‌سلمبه و اصطلاحات تخصصی شما را باهوش‌تر نشان نمی‌دهد، بلکه فقط باعث سردرگمی مخاطب می‌شود. پیام خود را تا حد امکان ساده، شفاف و مستقیم بیان کنید.

بخش سوم: نکات پیشرفته و اخلاقی

۹. هنر ارائه کردن موضوع

نحوه ارائه یک موضوع می‌تواند برداشت افراد را کاملاً تغییر دهد.

  • قاب‌بندی منفی: «اگر این کار را نکنیم، ۱۰٪ از سهم بازار را از دست می‌دهیم.»
  • قاب‌بندی مثبت: «با انجام این کار، می‌توانیم سهم بازار خود را ۱۰٪ افزایش دهیم.»

هر دو جمله یک معنی دارند، اما جمله دوم بسیار انگیزه‌بخش‌تر و قانع‌کننده‌تر است.

۱۰. اعتماد به نفس داشته باشید، اما مغرور نباشید

چگونه دیگران را قانع کنیم؟ ۱۰ راز متقاعد کردن.webp

زبان بدن و لحن صدای شما بخش بزرگی از پیام را منتقل می‌کند. صاف بایستید، با اطمینان صحبت کنید و تماس چشمی را حفظ کنید. اما مراقب باشید که این اعتماد به نفس به تکبر و خودبرتربینی تبدیل نشود. متواضع باشید و به نظر دیگران احترام بگذارید.

مرز باریک بین متقاعدسازی و دستکاری ذهنی
یک نکته کلیدی را هرگز فراموش نکنید: هدف از متقاعد کردن، رسیدن به یک بازی برد-برد است. دستکاری ذهنی برای زمانی است که شما فقط به دنبال منفعت خودتان هستید، حتی اگر به ضرر طرف مقابل باشد. همیشه از این تکنیک‌ها در جهت مثبت و اخلاقی استفاده کنید.

متقاعدسازی یک مهارت است، نه یک استعداد ذاتی

توانایی قانع کردن دیگران یک قدرت جادویی نیست که فقط افراد خاصی با آن متولد شوند؛ این یک مهارت آموختنی است که با تمرین این اصول می‌توانید آن را در خود پرورش دهید.

با ساختن اعتماد، گوش دادن فعال، درک نیازهای دیگران و استفاده هوشمندانه از تکنیک‌های روانشناسی، نه تنها ایده‌های خود را بهتر به کرسی می‌نشانید، بلکه روابط قوی‌تر و معنادارتری نیز با اطرافیان خود برقرار خواهید کرد.

شما از کدام تکنیک برای قانع کردن دیگران بیشتر استفاده می‌کنید؟ تجربیات خود را در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید!

برگرفته از: linkedin.com



Source link

باور قلب فلسفه رهبری به سبک تد لاسو است

۱۴ نکته رهبری به سبک تد لاسو: فراتر از فوتبال و سریال!


در دنیایی که اغلب، رهبری با قاطعیت بی‌رحمانه و فرهنگ «موفقیت به هر قیمت» شناخته می‌شود، ظهور شخصیتی مانند تد لاسو یک اتفاق نبود؛ یک ضرورت بود. او پادزهری برای مدیریت سمی و یادآوری قدرتمندی است که نشان می‌دهد بزرگ‌ترین پیروزی‌ها نه در زمین مسابقه، که در قلب انسان‌ها به دست می‌آید. رهبری به سبک تد لاسو به ما می‌گوید رهبری واقعی، تخصص در یک موضوع خاص نیست، بلکه تخصص در انسانیت است.

این مقاله تحلیل یکی از بهترین سریال های خارجی دنیا نیست. این مقاله یک راهنمای جامع برای پیاده‌سازی سبکی از رهبری است که می‌تواند فرهنگ تیم استارتاپی شما، پویایی محیط کارتان و حتی روابط شما در خانواده را متحول کند. آماده‌اید تا با هم اصول این فلسفه را بشناسیم؟

قلب فلسفه تد لاسو: «باور کن» (BELIEVE)

باور قلب فلسفه رهبری به سبک تد لاسو است

قبل از ورود به جزئیات، باید به هسته اصلی رهبری به سبک تد لاسو بپردازیم: کلمه‌ای که روی یک تابلوی زردرنگ و ساده بالای در دفتر تد لاسو چسبانده شده بود. «باور کن» یا همان «ایمان داشته باش!».

این، صرفاً یک شعار انگیزشی نیست؛ بلکه موتور محرک تمام اقدامات اوست.

  • باور به پتانسیل انسان‌ها: تد عمیقاً باور دارد که هر فردی، حتی اگر خودش فراموش کرده باشد، نسخه‌ای بهتر در درون خود دارد. وظیفه رهبر، کمک به شکوفایی این پتانسیل است.
  • باور به فرایند: او می‌داند که موفقیت یک مسیر خطی نیست. حتی در میان شکست‌ها و نتایج ناامیدکننده، او به فرایند ساختن تیم و فرهنگ‌سازی باور دارد.
  • باور به خوبی ذاتی: در جهانی که بدبینی آسان است، تد انتخاب می‌کند که به نیت خوب دیگران باور داشته باشد. این خوش‌بینی، یک خوش‌بینی ساده‌لوحانه نیست، بلکه یک انتخاب استراتژیک برای خلق اعتماد است.

تمام چهارده اصلی که در ادامه می‌آیند، شاخ و برگ‌های این ریشه قدرتمند هستند.

اصول چهارده‌گانه رهبری تد لاسو در سه فاز عملی

تاکید رهبری به سبک تد لاسو روی ظرفیت‌های انسانی است
تاکید رهبری به سبک تد لاسو روی ظرفیت‌های انسانی است

برای درک بهتر، این اصول را در سه فاز مکمل و مرتبط با هم دسته‌بندی کرده‌ایم.

در این فاز از رهبری به سبک تد لاسو، تمرکز بر ساختن زیربنای انسانی تیم است؛ یعنی فضایی که در آن افراد احساس ارزشمندی، امنیت و تعلق خاطر کنند.

۱. پذیرا باشید؛ ایده‌های خوب از هر جایی می‌آیند

رهبران سنتی از بالا به پایین تصمیم می‌گیرند؛ اما تد یک اکوسیستم از ایده‌ها خلق می‌کند. گوش دادن به نیت (مسئول تدارکات) فقط یک حرکت نمایشی نیست؛ این یک بیانیه است که می‌گوید: «در این تیم، جایگاه شما مهم نیست، صدای شما مهم است.»

۲. آسیب‌پذیری نقطه قوت است، نه ضعف

یک رهبر آهنین، دیواری بلند به دور خود می‌کشد. تد با نشان دادن تردیدها و ترس‌هایش، این دیوار را فرو می‌ریزد و به دیگران اجازه می‌دهد که «انسان» باشند، نه ربات‌های کاری. این کار، ارتباطی عمیق و واقعی ایجاد می‌کند که با هیچ ابزار مدیریتی دیگری قابل دستیابی نیست.

۳. رهبری شجاعانه، اعتماد می‌آفریند

اعتماد، محصول جانبی شجاعت است. وقتی تد –به‌عنوان یک غریبه– مسئولیت کامل تصمیماتش را می‌پذیرد و در برابر فشارها کوتاه نمی‌آید، به تیمش نشان می‌دهد که یک سپر قابل اتکا دارند.

۴. هر کسی شایسته توجه شماست

توجه، ارزشمندترین منبع یک رهبر است. تد این منبع را سخاوتمندانه به همه، از ستاره تیم گرفته تا کارمند جزء، تخصیص می‌دهد. این یعنی به خاطر سپردن یک موفقیت کوچک همکارتان یا پرسیدن از نتیجه پروژه شخصی‌ای که قبلاً درباره‌اش صحبت کرده است. این جزئیات، فرهنگ «اهمیت دادن» را می‌سازند.

فاز دوم: استراتژی‌های رهبری در عمل

رهبری به سبک تد لاسو به ما می‌گوید پس از ساختن فرهنگ، نوبت به اقدامات روزمره‌ای می‌رسد که این فرهنگ را زنده نگه می‌دارد و تیم را به جلو حرکت می‌دهد.

۵. شهامت یعنی تمایل به امتحان‌کردن

نوآوری در منطقه امن رخ نمی‌دهد. تد با آزمودن تاکتیک‌های جدید یا تغییر پست بازیکنان، فرهنگ «آزمایشگری» را ترویج می‌دهد. او به تیمش یادآوری می‌کند که بزرگ‌ترین شکست، تلاش نکردن است.

۶. به جزئیات توجه کنید

شیرینی‌های خانگی برای رئیس، به یاد آوردن نکات کوچک درباره زندگی شخصی بازیکنان یا چیدمان دقیق رختکن؛ این‌ها اقدامات کوچکی با بازدهی عاطفی بسیار بالا هستند. جزئیات نشان می‌دهند که شما فقط مدیریت نمی‌کنید، بلکه اهمیت می‌دهید.

۷. توانمندسازی، اعتمادبه‌نفس می‌آفریند

بهترین رهبران، خود را به‌تدریج غیرضروری می‌کنند. تد چون همه چیز را نمی‌داند، به دیگران اختیار عمل می‌دهد. این کار، اعضای تیم را از دنبال‌کنندگانی منفعل به رهبرانی توانمند در حوزه خودشان تبدیل می‌کند.

۸. با کسانی که رهبری‌شان می‌کنید، صادق باشید

شفافیت، حتی وقتی دردناک است، احترام می‌آفریند. تد از گفتن حقایق تلخ درباره عملکرد تیم یا نقاط ضعف خودش ابایی ندارد. این صداقت، پایه‌ای محکم برای حل واقعی مشکلات ایجاد می‌کند.

۹. عذرخواهی کنید

در فرهنگ‌های مدیریتی سمی، عذرخواهی نشانه ضعف است. در رهبری به سبک تد لاسو، عذرخواهی اوج قدرت و فروتنی است. این کار نشان می‌دهد که اصول و احترام متقابل، از «منیت» رهبر مهم‌تر است.

۱۰. رهبران همیشه نباید سخت‌گیر و کنترل‌گر باشند

گاهی بهترین حرکت یک رهبر، هیچ حرکتی نکردن است. تد با فاصله گرفتن و اجازه دادن به تیم برای حل مشکلاتشان، حس مالکیت و مسئولیت‌پذیری را در آن‌ها تقویت می‌کند.

فاز سوم: تقویت ذهنیت برنده و تاب‌آوری

این فاز از رهبری به سبک تد لاسو بر ساختن قدرت ذهنی و نگرش صحیح برای مواجهه با چالش‌ها متمرکز است.

۱۱. از اشتباهات عبور کنید

شعار «یک ماهی گلی باشید» فقط یک جمله بامزه نیست؛ یک استراتژی قدرتمند برای حفظ سلامت روان است. غرق شدن در اشتباه، شما را در گذشته نگه می‌دارد، در حالی که موفقیت در آینده منتظر شماست.

۱۲. هدف خود را بشناسید

انگیزه تد قهرمانی نیست؛ هدف او ساختن انسان‌های بهتر است. این «چرایی» قدرتمند، مانند یک قطب‌نما در طوفانی‌ترین شرایط عمل می‌کند و به تمام سختی‌ها معنا می‌بخشد. رهبران بزرگ، به تیم خود یک هدف فراتر از اهداف مالی یا کاری می‌دهند.

۱۳. موانع می‌توانند فرصت باشند

ندانستن فوتبال برای تد یک مانع بود، اما تبدیل به فرصتی شد تا همه چیز را از نگاه یک مبتدی کنجکاو ببیند و قواعد بازی را به چالش بکشد. ذهنیت رشد، هر مانعی را به یک پله برای صعود تبدیل می‌کند.

۱۴. و دوباره: «باور کن»

این اصل، ابتدا و انتهای رهبری به سبک تد لاسو است. وقتی تیم با یک شکست بزرگ روبه‌رو می‌شود، وقتی تردید همه‌جا را فرا می‌گیرد، رهبر باید منبع اصلی «باور» باشد؛ باور به تیم، باور به مسیر و باور به طلوع خورشید پس از تاریک‌ترین شب‌ها.

 

رهبری به سبک تد لاسو را امتحان کنید

رهبری به سبک تد لاسو روی ایمان به توانایی انسان متمرکز است
رهبری به سبک تد لاسو روی ایمان به توانایی انسان متمرکز است

رهبری به سبک تد لاسو یک چک‌لیست خشک و عملیاتی نیست، یک طرز فکر است. رهبری به این سبک یک انتخاب روزانه برای اولویت دادن به انسان‌ها نسبت به فرایندها و اولویت دادن به همدلی بر قضاوت و شجاعت بر ترس است.

برای شروع، نیازی به انقلاب در سازمان خود ندارید. یک قدم کوچک بردارید.

چالش این هفته شما این است:

یکی از اعضای تیم خود را که احساس می‌کنید کمتر دیده شده است، انتخاب کنید. پنج دقیقه از زمان خود را صرفاً به این اختصاص دهید که درباره چیزی غیر از کار با او صحبت کنید: علایقش، خانواده‌اش یا رؤیاهایش. هیچ دستوری ندهید، هیچ بازخورد منفی یا مثبتی نگیرید و ندهید، فقط با کنجکاوی و هیجان واقعی به او گوش کنید و او را ببینید.

این اولین قدم برای ساختن چیزی است که تد لاسو استاد آن بود: تیمی که اعضایش برای یکدیگر بازی می‌کنند، نه فقط برای بردن!

این مقاله بر اساس مقاله سهراب سلیمی در Agile Academy نوشته شده است.



Source link

شما مدیریت می‌کنید یا رهبری؟ ۷ راز قدرتمند رهبران بزرگ

شما مدیریت می‌کنید یا رهبری؟ ۷ راز قدرتمند رهبران بزرگ


آیا شما در محیط کار فقط وظایف را «مدیریت» می‌کنید یا واقعاً به تیم خود انگیزه می‌دهید و در نقش یک «رهبر» ظاهر می‌شوید؟ آیا افراد تیم‌تان «زیردست» شما هستند یا «پیرو» شما؟ این دو سؤال ساده، تفاوت عمیق بین یک مدیر و یک رهبر را نشان می‌دهد. مدیر بر «چگونه انجام دادن کارها» تمرکز دارد، اما رهبر بر «چرا»یی انجام آن کارها تأکید می‌کند و همین، همه چیز را تغییر می‌دهد.

بسیاری از ما در موقعیت‌های مدیریتی قرار می‌گیریم، اما تنها برخی از ما به یک رهبر واقعی تبدیل می‌شویم؛ کسی که دیگران نه از روی اجبار، که با اشتیاق با او همراهی می‌کنند.

این مقاله از چطور، نقشه راه جامع شما برای تغییر یک مدیره روزمره به یک رهبر الهام‌بخش است. با این ۷ راز کلیدی، یاد می‌گیرید چطور نفوذ و تأثیرگذاری خود در سازمان را برای همیشه متحول کنید.

۱. یک شنونده تمام‌عیار باشید: تلاش برای درک کردن به جای عجله برای پاسخ دادن

اولین و مهم‌ترین گام برای تبدیل شدن به یک رهبر، گوش دادن است؛ اما نه آنطور که منتظر بمانید تا نوبت حرف زدن خودتان برسد. یک رهبر برای درک کردن اعضای تیمش به آن‌ها گوش می‌دهد. وقتی یکی از اعضای تیم نزد شما می‌آید، تمام توجه‌تان را به او بدهید.

  • هنر سکوت: قبل از اینکه پاسخ دهید، چند ثانیه سکوت کنید. این کار به شما فرصت فکر کردن می‌دهد و به طرف مقابل نشان می‌دهد که برای حرف‌هایش ارزش قائلید.
  • کنجکاوی را تمرین کنید: سؤالاتی بپرسید که عمق موضوع را نشان دهد: «جالب بود! ممکن است کمی بیشتر توضیح بدهی؟» یا «چه چیزی باعث شد به این نتیجه برسی؟».
  • به دنبال پتانسیل باشید: فقط به قصد حل مشکل به حرف‌ها گوش ندهید. به آرزوها، ایده‌های خام و استعدادهای پنهان افرادتان گوش دهید. شاید ایده بزرگ بعدی شرکت شما در همین گفت‌وگوی ساده پنهان شده باشد.

۲. تصویر بزرگ را به همه نشان دهید: با «چرا» شروع کنید

یک مدیر می‌گوید: «این گزارش را تا فردا آماده کنید». یک رهبر می‌گوید: «این گزارش به ما کمک می‌کند بفهمیم مشتریان واقعاً چه نیازی دارند و این کلید موفقیت ما در سه ماه آینده است. حالا چطور می‌توانیم بهترین گزارش ممکن را آماده کنیم؟».

به گفته سایمون سینک (Simon Sinek)، نویسنده کتاب مشهور «با چرا شروع کن»، رهبران بزرگ با گفتن «چرا»یی کارها، آن‌ها را به حرکت وا می‌دارند.

  • کارها را به هدف بزرگ‌تر وصل کنید: همیشه به تیم خود یادآوری کنید که کار روزمره آن‌ها چگونه به چشم‌انداز کلی شرکت کمک می‌کند. این کار به وظایف بی‌روح، معنا و هیجان می‌بخشد.
  • شفافیت داشته باشید: در مورد چالش‌ها و موفقیت‌ها صادق باشید. وقتی تیم بداند در چه موقعیتی قرار دارد، احساس مالکیت و مسئولیت‌پذیری بیشتری خواهد کرد.

۳. از قدرتِ نقاط قوت استفاده کنید: رهبر ارکستر باشید

هر کسی در تیم شما یک استعداد ویژه دارد! وظیفه شما این است که مانند یک رهبر ارکستر، تمام این استعدادها را با هم هماهنگ کنید. یک مدیر فقط وظایف را تقسیم می‌کند، اما یک رهبر تیمی می‌سازد که اعضای آن، نقاط قوت یکدیگر را تکمیل و نقاط ضعف هم را پوشش می‌دهند.

  • نقاط قوت مکمل را پیدا کنید: شاید شما در ایده‌پردازی عالی باشید اما در اجرا ضعیف. یک نفر را در تیم‌تان پیدا کنید که عاشق اجرای دقیق ایده‌هاست. این ترکیب، یک زوج قدرتمند می‌سازد.
  • اشتباه رایج را تکرار نکنید: ما بهترین فروشنده یا مهندس را به مدیر ارتقا می‌دهیم و سپس از اینکه در مدیریت افراد ضعیف است، شگفت‌زده می‌شویم! هر کس باید در جای خودش باشد.
  • نقاط قوت خود را هم بشناسید: یک رهبر باید بداند در چه زمینه‌هایی عالی است و در چه زمینه‌هایی به کمک نیاز دارد. اعتراف به ضعف، نشانه قدرت است، نه ناتوانی.

۴. ذهنیت رشد را در عمل نشان دهید: شکست هوشمندانه را جشن بگیرید!

بهترین رهبران، همیشه یادگیرنده هستند. آن‌ها می‌دانند که دانش و مهارت‌هایشان تاریخ انقضا دارد. اما یک نکته کلیدی دیگر هم وجود دارد: نگاه آن‌ها به شکست.

  • تفاوت شکست بد و شکست خوب: یک مدیر از هر نوع شکستی بیزار است؛ اما یک رهبر بین «شکست ناشی از بی‌دقتی» و «شکست هوشمندانه» تفاوت قائل می‌شود. شکست هوشمندانه، نتیجه یک ریسک حساب‌شده برای نوآوری است و به ما چیزهای مهم یاد می‌دهد. این شکست پلی به سمت پیروزی است.
  • فرهنگ آزمایش و خطا بسازید: وقتی تیم شما ببیند که امتحان کردن یک راه جدید (حتی اگر به نتیجه نرسد) تشویق می‌شود، خلاقیت شکوفا خواهد شد. از اعضای تیم خود بپرسید: «از این شکست چه چیزی یاد گرفتیم؟».

۵. از تفویض اختیار فراتر بروید: قدرت را واگذار کنید

1753169947 525 شما مدیریت می‌کنید یا رهبری؟ ۷ راز قدرتمند رهبران بزرگ

یک مدیر وظایف را تفویض (Delegate) می‌کند، اما یک رهبر به توانمندسازی افراد (Empower) اولویت می‌دهد.

  • تفویض اختیار: «این کار را دقیقاً به این روشی که من می‌گویم انجام بده». در این حالت، مسئولیت نتیجه هنوز با مدیر است.
  • توانمندسازی: «ما باید به این نتیجه برسیم. من به تخصص تو اعتماد دارم. بهترین راه برای رسیدن به این هدف چیست؟». در این حالت، شما مالکیت و اختیار را به فرد واگذار می‌کنید.

توانمندسازی یعنی به تیم خود اعتماد کنید، به آن‌ها اجازه تصمیم‌گیری بدهید و ابزارهای لازم را در اختیارشان بگذارید. این کار نه تنها بار کاری شما را سبک می‌کند، بلکه باعث رشد و شکوفایی اعضای تیم‌تان نیز می‌شود.

۶. آسیب‌پذیری را به یک نقطه قوت تبدیل کنید

در گذشته، رهبران باید چهره‌ای بی‌نقص و همه‌چیزدان از خود نشان می‌دادند. اما امروز، بهترین رهبران کسانی هستند که آسیب‌پذیری خود را نشان می‌دهند.

  • اعتراف کنید: گفتن جملاتی مانند «من جواب این سؤال را نمی‌دانم، بیایید با هم پیدایش کنیم» یا «من در این مورد اشتباه کردم» اعتماد شگفت‌انگیزی بین شما و اعضای تیم ایجاد می‌کند.
  • کمک بخواهید: وقتی از اعضای تیم‌تان کمک می‌خواهید، به آن‌ها نشان می‌دهید که برای تخصص و نظرشان ارزش قائلید. این کار آن‌ها را از یک مجری صرف، به یک شریک استراتژیک تبدیل می‌کند.

۷. یک فضای امن و محترمانه بسازید: اکسیژن برای تنفس تیم شما

1753169947 809 شما مدیریت می‌کنید یا رهبری؟ ۷ راز قدرتمند رهبران بزرگ

این اصل، همه موارد دیگر را به هم پیوند می‌دهد. احترام فقط به معنای رفتار مؤدبانه نیست؛ بلکه به معنی ایجاد یک فضای امن روانی است.

  • امنیت برای مخالفت: آیا اعضای تیم شما جرئت دارند با نظر شما مخالفت کنند یا از ترس، سکوت می‌کنند؟ بحث‌های سالم و سازنده، شاه‌راه رسیدن به بهترین تصمیمات هستند.
  • امنیت برای اشتباه کردن: همانطور که گفتیم، اگر افراد از اشتباه کردن بترسند، هرگز دست به نوآوری نخواهند زد.
  • امنیت برای خود بودن: یک رهبر واقعی، فضایی می‌سازد که افراد می‌توانند بدون نقاب و با تمام ویژگی‌های منحصر به فردشان در آن کار کنند. بسیاری پاسخ چجوری اعتماد به نفس داشته باشیم را در این فضا پیدا می‌کنند.

یک تمرین عملی: جلسه بعدی تیم‌تان را متحول کنید

1753169948 564 شما مدیریت می‌کنید یا رهبری؟ ۷ راز قدرتمند رهبران بزرگ

حرف زدن کافی است! در جلسه بعدی تیم‌تان، این سه کار ساده را امتحان کنید:

  1. با «چرا» شروع کنید: به جای پریدن سر اصل مطلب، ۱ دقیقه وقت بگذارید و توضیح دهید که چرا این جلسه و اهداف آن برای تیم و شرکت مهم است.
  2. اول از دیگران بپرسید: در مورد یک چالش مهم، قبل از اینکه نظر خودتان را بگویید، از ساکت‌ترین فرد در اتاق نظرش را بپرسید.
  3. با قدردانی تمام کنید: جلسه را با تشکر از یک نفر که به طور مشخص از یکی از نقاط قوتش برای کمک به تیم استفاده کرده، به پایان برسانید.

حرف آخر: رهبری یک هویت است، نه یک سِمَت

تبدیل شدن از یک مدیر به یک رهبر، یک سفر درونی است. این یعنی تغییر هویت از یک «کنترل‌کننده وظایف» به یک «الهام‌بخش و توانمندساز». این کار یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد، اما با تمرین آگاهانه این ۷ راز، نه تنها یک مدیر بهتر، بلکه یک انسان تاثیرگذارتر خواهید شد.

حالا نوبت شماست: کدام یک از این نکات جدید برایتان جالب‌تر بود و قصد دارید کدام را اول در کار خود پیاده کنید؟ نظرات ارزشمندتان را در بخش دیدگاه‌ها با ما در میان بگذارید!

برگرفته از: psychologytoday

در این مجموعه ارزشمند، تمام نیازمندی‌های شما برای شروع و رشد کسب‌وکار فراهم شده است.

این مجموعه حاصل تجربیات اساتید هاروارد است که هر یک،‌ از کارآفرینان و مشاوران بزرگ در دنیا هستند.




Source link

چطور با از دست دادن شغل کنار بیاییم؟ + ۱۰ پیشنهاد برای بعد از دست دادن شغل

چطور با از دست دادن شغل کنار بیاییم؟ + ۱۰ پیشنهاد برای بعد از دست دادن شغل


از دست دادن شغل می‌تواند یکی از دشوارترین لحظات زندگی باشد؛ چه از نظر عاطفی و چه از نظر مالی. این تجربه ممکن است به دلیل تعدیل نیرو، تغییرات سازمانی، پایان قرارداد یا مسائل شخصی رخ دهد. احساساتی مانند سردرگمی، اضطراب، خشم یا ناامیدی طبیعی هستند. اما این پایان مسیر نیست: این موقعیت می‌تواند شروعی برای بازسازی و یافتن فرصت‌های جدید باشد.

در این مقاله، ۱۰ پیشنهاد عملی و کاربردی همراه با توضیحات جامع و مثال‌های واقعی ارائه می‌دهیم تا به شما کمک کنیم این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارید و با تکیه بر افزایش خلاقیت مغز و برنامه‌ریزی آینده حرفه‌ای خود را دوباره طراحی کنید.

۱. به خودتان اجازه ابراز احساسات دهید

از دست دادن شغل چیزی فراتر از از دست دادن درآمد است: ممکن است احساس کنید بخشی از هویت یا جایگاه اجتماعی‌تان را از دست داده‌اید. به همین دلیل، مهم است که به خودتان زمان بدهید تا این احساسات را درک و پردازش کنید؛ سرکوب احساسات می‌تواند به استرس و افسردگی منجر شود.

  • چگونه این کار را انجام دهید؟
    چند روز به خودتان استراحت بدهید، با یک دوست صمیمی صحبت کنید، احساسات‌تان را در دفترچه‌ای بنویسید یا با یک مشاور روانشناسی مشورت کنید.
  • مثال عملی:
    اگر به دلیل تعدیل نیرو اخراج شده‌اید و احساس ناکامی می‌کنید، بنویسید: «این اتفاق خارج از کنترل من بود، اما من مهارت‌هایی دارم که می‌توانم در جای دیگری استفاده کنم.» این کار به شما کمک می‌کند دیدگاه‌تان را تغییر دهید.

۲. رزومه و پروفایل‌های آنلاین خود را به‌روزرسانی کنید

یکی از اولین قدم‌های عملی پس از از دست دادن شغل، آماده‌سازی ابزارهای حرفه‌ای شماست. رزومه‌تان را با آخرین تجربه‌ها، پروژه‌ها و مهارت‌هایتان به‌روز کنید؛ همچنین، پروفایل لینکدین یا سایر پلتفرم‌های حرفه‌ای را بازبینی کنید. سعی کنید از حرفه‌ای برای بهبود لینکدین خود بازخورد منفی و مثب بگیرید.

  • چگونه بهتر این کار را انجام دهید؟
    از کلمات کلیدی مرتبط با صنعت خود استفاده کنید (مانند: «مدیریت پروژه»، «تحلیل داده») و دستاوردهای قابل اندازه‌گیری را ذکر کنید (مانند: «افزایش فروش ۲۰٪ در ۶ ماه»).
  • مثال عملی:
    اگر در آخرین شغل‌تان مسئول هماهنگی تیم بودید، بنویسید: «مدیریت تیم ۵ نفره برای اجرای پروژه‌های به‌موقع با بودجه مشخص.» این جمله توجه کارفرمایان را جلب می‌کند.

۳. با افراد در حوزه کاری خود شبکه‌سازی کنید

شبکه‌سازی یکی از مؤثرترین راه‌ها برای یافتن فرصت‌های شغلی جدید است؛ ارتباطات شما می‌توانند پلی به سوی شغل بعدی‌تان باشند.

  • چگونه شروع کنید؟
    با همکاران سابق، دوستان یا افرادی که در کنفرانس‌ها و رویدادها ملاقات کرده‌اید تماس بگیرید، در گروه‌های حرفه‌ای تلگرام، لینکدین یا انجمن‌های مرتبط با حوزه کاری‌تان فعال شوید.
  • مثال عملی:
    یک پیام ساده به همکار سابق‌تان بفرستید: «سلام، امیدوارم حالت خوب باشد. من اخیراً دنبال فرصت‌های جدید هستم. اگر چیزی در شرکت‌تان یا جای دیگر شنیدی، خوشحال می‌شوم در جریان بگذارم.» این پیام حرفه‌ای و مؤدبانه است.

۴. اگر واجد شرایط هستید، برای دریافت مزایای بیکاری اقدام کنید

در بسیاری از کشورها، دولت یا سازمان‌ها مزایایی برای افراد بیکار در نظر گرفته‌اند؛ این مزایا می‌توانند فشار مالی را کاهش دهند.

  • چگونه اقدام کنید؟
    وب‌سایت رسمی اداره کار کشورتان را بررسی کنید، مدارک لازم (مانند: قرارداد، نامه اخراج) را آماده کنید و درخواست‌تان را ثبت کنید.
  • نکته اضافی:
    در برخی موارد، باید ثابت کنید که به دنبال کار هستید؛ رزومه‌هایی که ارسال می‌کنید یا مصاحبه‌هایی که شرکت می‌کنید را ثبت کنید تا در صورت نیاز ارائه دهید.

۵. به کار موقت یا فریلنسینگ فکر کنید

اگر به درآمد سریع نیاز دارید، کارهای موقت یا پروژه‌های فریلنسینگ گزینه‌های عالی‌ای هستند؛ این کارها می‌توانند رزومه‌تان را تقویت کنند و تجربه جدیدی به شما بدهند.

  • چگونه شروع کنید؟
    در پلتفرم‌هایی مثل پونیشا، کارلنسر (در ایران) یا Upwork و Freelancer ثبت‌نام کنید و مهارت‌هایتان را معرفی کنید.
  • مثال عملی:
    اگر در زمینه تولید محتوا مهارت دارید، می‌توانید پروژه‌ای برای نوشتن مقاله یا پست وبلاگ قبول کنید و در عرض چند روز درآمد کسب کنید.

۶. از این زمان برای یادگیری مهارت‌های جدید استفاده کنید

از دست دادن شغل می‌تواند فرصتی برای ارتقای خودتان باشد؛ یادگیری مهارت‌های جدید شما را برای بازار کار رقابتی‌تر می‌کند.

  • چگونه این کار را انجام دهید؟
    دوره‌های آنلاین در پلتفرم‌هایی مثل Coursera، Udemy یا آموزش‌های رایگان یوتیوب را امتحان کنید، روی مهارت‌هایی تمرکز کنید که تقاضای بالایی دارند (مانند: دیجیتال مارکتینگ، برنامه‌نویسی).
  • مثال عملی:
    اگر در حوزه فروش بودید، یک دوره کوتاه «تحلیل داده با اکسل» بگذرانید تا بتوانید در شغل بعدی تحلیل‌های دقیق‌تری ارائه دهید.

۷. به سلامت جسمی و روحی خود اهمیت دهید

چطور با از دست دادن شغل کنار بیاییم؟ ۱۰

استرس از دست دادن شغل می‌تواند تأثیرات منفی روی جسم و ذهن شما بگذارد؛ مراقبت از خودتان در این دوره ضروری است.

  • چگونه این کار را انجام دهید؟
    یک برنامه روزانه شامل ورزش (مانند: پیاده‌روی، یوگا)، تغذیه سالم و خواب کافی تنظیم کنید، مدیتیشن یا تمرینات تنفسی نیز می‌توانند به آرامش ذهن کمک کنند.
  • مثال عملی:
    هر روز صبح ۲۰ دقیقه در پارک قدم بزنید و به یک پادکست انگیزشی گوش دهید؛ این کار هم جسم‌تان را فعال نگه می‌دارد و هم ذهن‌تان را مثبت.

۸. بودجه‌بندی کنید و مدیریت مالی داشته باشید

بدون درآمد ثابت، مدیریت مالی به یک اولویت تبدیل می‌شود؛ برنامه‌ریزی دقیق می‌تواند شما را از مشکلات مالی بزرگ نجات دهد.

  • چگونه این کار را انجام دهید؟
    هزینه‌های ضروری (مانند: اجاره، غذا) را مشخص کنید و هزینه‌های غیرضروری (مانند: اشتراک‌های غیرضروری) را حذف کنید، از پس‌اندازتان هوشمندانه استفاده کنید.
  • مثال عملی:
    اگر ماهانه ۵ میلیون تومان خرج دارید و ۱۵ میلیون پس‌انداز، برنامه‌ریزی کنید که تا ۳ ماه با این بودجه زندگی کنید و همزمان شغل جدید پیدا کنید.

۹. مثبت‌اندیش باشید و یک روال روزانه حفظ کنید

حفظ نظم و مثبت‌اندیشی می‌تواند به شما احساس کنترل و انگیزه بدهد؛ به جای غرق شدن در گذشته، روی آینده تمرکز کنید.

  • چگونه این کار را انجام دهید؟
    هر روز صبح برنامه‌ریزی کنید: مثلاً ۲ ساعت جستجوی شغل، ۱ ساعت یادگیری و زمان برای استراحت و خانواده؛ اهداف کوچک روزانه تعیین کنید.
  • مثال عملی:
    هدف بگذارید که روزی ۵ رزومه بفرستید؛ این کار حس پیشرفت به شما می‌دهد و انگیزه‌تان را بالا نگه می‌دارد.

۱۰. از دیگران کمک بگیرید

شما در این مسیر تنها نیستید؛ حمایت اجتماعی می‌تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند.

  • چگونه این کار را انجام دهید؟
    با دوستان و خانواده صحبت کنید، از مشاوران حرفه‌ای کمک بگیرید یا در گروه‌های آنلاین مرتبط با بیکاری عضو شوید.
  • مثال عملی:
    در یک گروه تلگرامی شغلی عضو شوید و بپرسید: «کسی تجربه از دست دادن شغل داشته؟ چطور کنار آمدید؟» تجربیات دیگران می‌تواند به شما ایده و انگیزه بدهد.

برنامه عملی ۳۰ روزه برای بازگشت به مسیر

1751458676 791 چطور با از دست دادن شغل کنار بیاییم؟ ۱۰
Young businessman sitting thinking balanced on the edge of his desk in the office staring pensively off to the left of the frame

برای اینکه این راهنما کاربردی‌تر شود، یک برنامه ۳۰ روزه ساده پیشنهاد می‌کنیم:

هفته اول: پذیرش و آماده‌سازی

  • روز ۱–۲: پردازش احساسات
    اگر احساس خشم یا اضطراب دارید، افکارتان را بنویسید یا با یک دوست صحبت کنید.
    فعالیت: ۲۰ دقیقه یادداشت افکار یا گفت‌وگو با دوست.
  • روز ۳: بودجه‌بندی
    هزینه‌های ضروری – مانند اجاره و غذا – را مشخص کنید و غیرضروری‌ها را حذف کنید.
    فعالیت: بودجه ماهانه را در یک فایل ثبت کنید.
  • روز ۴–۵: به‌روزرسانی رزومه
    رزومه و پروفایل لینکدین را با دستاوردها – مانند: «افزایش فروش ۲۰٪» – به‌روز کنید.
    فعالیت: ۱ ساعت برای رزومه و ۱ ساعت برای لینکدین وقت بگذارید.
  • روز ۶–۷: استراحت
    پیاده‌روی یا یک فعالیت لذت‌بخش انجام دهید.
    فعالیت: ۲۰ دقیقه پیاده‌روی یا گوش دادن به پادکست انگیزشی.

هفته دوم: جستجو و شبکه‌سازی

  • روز ۸–۹: جستجوی شغل
    فرصت‌ها را در سایت‌های کاریابی – مانند جابینجا یا Indeed – جستجو کنید و روزانه ۳ رزومه بفرستید.
    فعالیت: ۳ رزومه شخصی‌سازی‌شده ارسال کنید.
  • روز ۱۰–۱۱: شبکه‌سازی
    با همکاران سابق یا گروه‌های حرفه‌ای تماس بگیرید.
    فعالیت: پیام حرفه‌ای بفرستید: «سلام، دنبال فرصت جدیدم؛ خبری بود، اطلاع بده.»
  • روز ۱۲: مزایای بیکاری
    اگر مزایای بیکاری موجود است، مدارک لازم – مانند قرارداد یا نامه اخراج – را آماده کنید.
    فعالیت: شرایط را در وب‌سایت اداره کار بررسی کنید.
  • روز ۱۳–۱۴: فریلنسینگ
    در پلتفرم‌های فریلنسینگ – مانند پونیشا یا Upwork – ثبت‌نام کنید.
    فعالیت: برای یک پروژه کوچک درخواست دهید.

هفته سوم: یادگیری و سلامت

  • روز ۱۵–۱۶: یادگیری مهارت
    یک دوره آنلاین – مانند دیجیتال مارکتینگ در Coursera – شروع کنید.
    فعالیت: روزانه ۱ ساعت برای یادگیری وقت بگذارید.
  • روز ۱۷–۱۸: سلامت جسمی و روحی
    ورزش، تغذیه سالم و خواب کافی را رعایت کنید.
    فعالیت: ۲۰ دقیقه پیاده‌روی و ۵ دقیقه تمرین تنفس.
  • روز ۱۹: پیگیری شغل
    درخواست‌های شغلی را پیگیری کنید.
    فعالیت: ایمیل مودبانه بفرستید: «جویای وضعیت درخواستم هستم.»
  • روز ۲۰–۲۱: ارزیابی پیشرفت
    اهداف جدید – مانند ارسال ۵ رزومه دیگر – تعیین کنید.
    فعالیت: جدولی از رزومه‌ها و پاسخ‌ها تهیه کنید.

هفته چهارم: پیگیری و برنامه‌ریزی

  • روز ۲۲–۲۳: گسترش ارتباطات
    در رویدادهای حرفه‌ای – آنلاین یا حضوری – شرکت کنید.
    فعالیت: در یک وبینار ثبت‌نام کنید و با یک نفر ارتباط برقرار کنید.
  • روز ۲۴–۲۵: آماده‌سازی مصاحبه
    سوالات رایج مصاحبه را تمرین کنید.
    فعالیت: ۵ سوال مصاحبه را با صدای بلند پاسخ دهید.
  • روز ۲۶–۲۷: پروژه‌های فریلنسینگ
    پروژه‌های فریلنسینگ را بررسی کنید یا برای پروژه جدید درخواست دهید.
    فعالیت: یک پروژه کوچک را تکمیل کنید.
  • روز ۲۸–۳۰: برنامه‌ریزی آینده
    پیشرفت ۳۰ روز را مرور کنید و برنامه ماه بعد را تنظیم کنید.
    فعالیت: یادداشت کنید: «این ماه [موفقیت‌ها] داشتم؛ ماه بعد [هدف].»

از دست دادن شغل دردسری که شاید ختم به خیر شود

از دست دادن شغل ممکن است در ابتدا یک شکست به نظر برسد؛ اما با نگرش درست و اقدامات هوشمندانه، می‌تواند به یک فرصت تبدیل شود. این ۱۰ پیشنهاد به شما کمک می‌کنند تا با اعتمادبه‌نفس و آمادگی بیشتری به سوی آینده قدم بردارید؛ هر قدم کوچک شما را به بازسازی مسیر حرفه‌ای‌تان نزدیک‌تر می‌کند.

 



Source link

راهنمای عملی مدیریت انعطاف‌پذیر در ۶ گام

راهنمای عملی مدیریت انعطاف‌پذیر در ۶ گام


آیا احساس می‌کنید ابزارهای مدیریتی قدیمی دیگر جواب نمی‌دهند؟ اگر مدام در حال برنامه‌ریزی‌های شکست‌خورده، تعریف وظایف ثابت و کنترل بیش از حد تیم خود هستید، تنها نیستید. دنیای کار تغییر کرده است، اما جعبه‌ابزار بسیاری از مدیران، نه.

واقعیت این است: کنترل، دیگر کارایی ندارد. تحقیقات نشان می‌دهد که اصرار مدیران بر کنترل، بزرگ‌ترین مانع چابکی و رشد استعدادها در سازمان است.

راه‌حل، «انعطاف‌پذیری» است؛ نه به عنوان یک شعار، بلکه به عنوان یک مهارت عملی و بنیادی. در این راهنما، ۶ بُعد کلیدی انعطاف‌پذیری را به شکلی کاربردی بررسی می‌کنیم تا بتوانید همین امروز از آن‌ها برای ساختن تیمی موفق‌تر و تاب‌آورتر استفاده کنید.

۱. انعطاف‌پذیری ساختاری: تیم‌هایی که با سرعت تغییر می‌کنند

یعنی چه؟ یعنی توانایی تشکیل و بازآرایی سریع تیم‌ها بر اساس نیازهای لحظه‌ای، بدون اینکه درگیر فرایندهای رسمی و کند سازمانی شوید.

چرا اهمیت دارد؟ بازار و مشتریان منتظر بازنگری ساختار سازمانی شما نمی‌مانند. تیمی که بتواند به سرعت برای یک چالش جدید شکل بگیرد، برگ برنده شما در رقابت است. این کار سرعت واکنش شما را به شدت بالا می‌برد.

چطور این کار را انجام دهیم؟

  • با یک تیم پروژه کوچک شروع کنید: برای یک پروژه جدید و فوری، افرادی را از بخش‌های مختلف بدون جابه‌جایی رسمی انتخاب کنید. این یک تمرین عالی برای شکستن سیلوهای سازمانی است.
  • منابع را شناور کنید: بخشی از بودجه یا منابع تیم را به عنوان «منابع شناور» تعریف کنید تا بتوانید به سرعت به اولویت‌های جدید اختصاص دهید.
  • نقش‌ها را به جای افراد، به پروژه‌ها وصل کنید: به جای اینکه بگویید «این کارِ سارا است.»، بگویید «برای این پروژه به مهارت تحلیل داده نیاز داریم.».

۲. انعطاف‌پذیری مدیریتی: تفویض اختیار واقعی

یعنی چه؟ یعنی به مدیران میانی و سرپرستان تیم‌ها اعتماد کنید و به آنها قدرت تصمیم‌گیری در لحظه را بدهید، بدون اینکه برای هر چیز کوچکی منتظر تأیید شما بمانند.

چرا اهمیت دارد؟ مدیران شما در خط مقدم هستند و بهترین دید را نسبت به مشکلات روزمره دارند. وقتی منتظر دستور از بالا بمانند، فرصت‌ها از دست می‌روند و مشکلات بزرگ‌تر می‌شوند؛ تفویض اختیار، سازمان را سریع‌تر و هوشمندتر می‌کند.

چطور این کار را انجام دهیم؟

  • مرزهای تصمیم‌گیری را مشخص کنید: به جای کنترل تک‌تک تصمیم‌ها، به مدیران بگویید در چه محدوده‌ای (مثلاً بودجه تا سقف X یا تصمیمات مربوط به برنامه‌ریزی تیم) کاملاً آزاد هستند.
  • از اشتباهاتشان حمایت کنید: به آنها این اطمینان را بدهید که اگر تصمیمی گرفتند و نتیجه عالی نبود، این یک «فرصت یادگیری» است، نه یک شکست قابل سرزنش.
  • یک مثال عملی بسازید: خودتان به عنوان مدیر ارشد، یک تصمیم سریع و منعطف بگیرید و فرایند آن را برای تیم مدیریتی خود توضیح دهید تا الگوبرداری کنند.

۳. انعطاف‌پذیری در زمان و مکان: تمرکز بر نتیجه، نه حضور

یعنی چه؟ یعنی بپذیرید که کار فقط در یک مکان و زمان مشخص انجام نمی‌شود. این رویکرد فراتر از «دورکاری یا حضوری» است و بر «کار ناهمزمان» (Asynchronous Work) و خروجی نهایی تمرکز دارد.

چرا اهمیت دارد؟ با این رویکرد، شما به بزرگ‌ترین گنجینه استعدادها دسترسی پیدا می‌کنید، نه فقط افرادی که در شهر شما زندگی می‌کنند. همچنین با احترام به سبک زندگی افراد، رضایت و ماندگاری آن‌ها را افزایش می‌دهید.

چطور این کار را انجام دهیم؟

  • ابزارهای کار ناهمزمان را معرفی کنید: از ابزارهایی مانند Asana، Trello یا Slack به شکلی مؤثر برای به‌روزرسانی وضعیت پروژه‌ها استفاده کنید تا نیاز به جلسات مداوم کاهش یابد.
  • «ساعات همکاری اصلی» تعریف کنید: به جای الزام به حضور ۸ ساعته، چند ساعت مشخص در روز را به عنوان «ساعت همکاری» اعلام کنید که افراد برای جلسات و همفکری‌های فوری در دسترس باشند.
  • خروجی را بسنجید، نه ساعات را: شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) را بر اساس نتایج تعریف کنید. اگر کسی کارش را با کیفیت و در موعد مقرر تحویل می‌دهد، مهم نیست آن را در چه ساعتی از شبانه‌روز انجام داده است.

۴. انعطاف‌پذیری فناوری: استفاده هوشمندانه از ابزارها

یعنی چه؟ یعنی فناوری را نه به چشم یک ابزار کنترلی یا جایگزین انسان، بلکه به عنوان وسیله‌ای برای کاهش کارهای تکراری و آزاد کردن زمان و تمرکز کارمندان ببینید.

چرا اهمیت دارد؟ باارزش‌ترین دارایی کارمندان شما، «تمرکز» است. فناوری باید موانع را از سر راهشان بردارد تا بتوانند روی حل مسائل پیچیده و کارهای خلاقانه متمرکز شوند.

چطور این کار را انجام دهیم؟

  • «قهرمانان فناوری» را پیدا کنید: کارمندانی که مشتاقانه ابزارهای جدید (مانند هوش مصنوعی) را امتحان می‌کنند، شناسایی کرده و از آنها بخواهید دانش خود را با دیگران به اشتراک بگذارند.
  • یک جعبه‌ابزار مشترک بسازید: لیستی از ابزارهای تأییدشده و مفید (همراه با راهنماهای کوتاه) تهیه کنید تا همه بدانند برای چه کاری از چه ابزاری استفاده کنند.
  • بازخورد بگیرید: مرتباً از تیم خود بپرسید: «کدام فرایندها وقت‌گیر و تکراری هستند؟». سپس به دنبال یک راه‌حل فناورانه برای آن بگردید.

۵. انعطاف‌پذیری شخصی‌سازی‌شده: مدیریت هر فرد متناسب با خودش

این یعنی چه؟ یعنی بپذیرید که هر کارمند، دنیایی منحصربه‌فرد از نقاط قوت، نیازها و چالش‌ها دارد. مدیریت مؤثر یعنی تطبیق دادن سبک رهبری‌تان با هر فرد.

چرا اهمیت دارد؟ مدیریتی که برای همه یک نسخه یکسان می‌پیچد، در بهترین حالت متوسط است؛ مدیریت شخصی‌سازی‌شده باعث می‌شود هر فرد بهترین عملکرد خود را به نمایش بگذارد و احساس ارزشمندی کند.

چطور این کار را انجام دهیم؟

  • از جلسات یک‌به‌یک هوشمندانه استفاده کنید: این جلسات فقط برای گزارش کار نیست. بپرسید: «چه چیزی به تو کمک می‌کند کار بهتری انجام دهی؟»، «ترجیح می‌دهی بازخورد را چطور دریافت کنی؟».
  • مسیرهای رشد منعطف طراحی کنید: شاید همه نخواهند مدیر شوند؛ برای برخی، مسیر «متخصص ارشد» جذاب‌تر است. مسیرهای شغلی متنوعی را پیشنهاد دهید.
  • در شرایط خاص، همراه باشید: وقتی یکی از اعضای تیم با یک چالش شخصی روبه‌روست، به جای پنهان شدن پشت قوانین، حجم کاری یا برنامه او را به طور موقت تنظیم کنید. این اعتماد، در بلندمدت به شما بازخواهد گشت.

۶. انعطاف‌پذیری فردی: ایجاد استقلال و تاب‌آوری

یعنی چه؟ یعنی این حقیقت را بپذیرید که زندگی همیشه بر کار اولویت دارد. وظیفه شما به عنوان مدیر، ایجاد فضایی است که کارمندان مجبور نباشند بین این دو یکی را انتخاب کنند.

چرا اهمیت دارد؟ کارمندی که از طرف شما برای مدیریت زندگی شخصی‌اش حمایت می‌شود، با تمام وجود برای موفقیت تیم تلاش می‌کند. تاب‌آوری سازمانی از مجموع تاب‌آوری تک‌تک افراد آن ساخته می‌شود.

چطور این کار را انجام دهیم؟

  • بودجه توسعه فردی تعریف کنید: یک بودجه آموزشی در اختیارشان بگذارید و به آنها اعتماد کنید تا خودشان بهترین دوره را برای رشدشان انتخاب کنند.
  • گفتگو را از «نظارت» به «حمایت» تغییر دهید: به جای پرسیدن «آیا کارت را انجام دادی؟»، بپرسید «آیا برای انجام کارت به حمایت نیاز داری؟».
  • اعتماد را جایگزین کنترل کنید: به تیم خود اعتماد کنید که کارشان را به بهترین شکل انجام می‌دههند، حتی اگر روششان با شما متفاوت باشد. این یعنی ساختن فرهنگ مبتنی بر اعتماد، نه لایه‌های نظارتی بی‌پایان.

تمرین انعاطف پذیری را از کجا شروع کنیم؟

تلاش برای اجرای همزمان همه این موارد می‌تواند سخت باشد. فقط یکی را انتخاب کنید. از خودتان بپرسید: « همین حالا کدام یک از این ۶ بُعد، بیشترین تأثیر را بر تیم من خواهد داشت؟».

روی همان یک مورد تمرکز کنید. یک تغییر کوچک ایجاد کنید، نتیجه را بسنجید و سپس به سراغ بعدی بروید. موفقیت در دنیای کار آینده، با سخت‌گیری بیشتر به دست نمی‌آید، بلکه با کمک به تیم‌ها برای رشد کردن بدون شکستن حاصل می‌شود.

در این مجموعه ارزشمند، تمام نیازمندی‌های شما برای شروع و رشد کسب‌وکار فراهم شده است.

این مجموعه حاصل تجربیات اساتید هاروارد است که هر یک،‌ از کارآفرینان و مشاوران بزرگ در دنیا هستند.




Source link

اقتصاد در زمان جنگ: چگونه از دارایی‌های خود در شرایط جنگی محافظت کنیم؟

اقتصاد در زمان جنگ: چگونه از دارایی‌های خود در شرایط جنگی محافظت کنیم؟


در شرایط جنگی، اخبار نگران‌کننده و بی‌ثباتی اقتصادی می‌تواند دلهره‌آور باشد. اما با چند استراتژی ساده و هوشمندانه، می‌توانید از دارایی‌های خود محافظت کرده و حتی برای آینده آماده‌تر شوید. این مقاله از «چطور» به شما کمک می‌کند تا با آرامش و اعتمادبه‌نفس، امور مالی‌تان را در این دوران مدیریت کنید.

۱. آرامش خود را حفظ کنید

نوسانات بازار و اخبار جنگ می‌توانند شما را به تصمیم‌گیری‌های عجولانه سوق دهند، مثل فروش دارایی‌ها یا خرید بدون برنامه. اما حفظ آرامش اولین قدم برای مدیریت موفق است.

  • اخبار را هوشمندانه دنبال کنید: روزی ۱۵ دقیقه برای خواندن اخبار از منابع معتبر کافی است. از چک کردن مداوم شبکه‌های اجتماعی پرهیز کنید.
  • با مشاور مالی صحبت کنید: اگر مردد هستید، از یک متخصص کمک بگیرید تا تصمیمات بهتری بگیرید.
  • به برنامه بلندمدت پایبند بمانید: اگر برنامه مالی دارید، اجازه ندهید ترس‌های کوتاه‌مدت شما را از مسیر خارج کند.

۲. سبد دارایی‌تان را متنوع کنید

وابستگی به یک نوع دارایی (مثل پول نقد یا ملک) در زمان بحران ریسک بالایی دارد. تنوع‌بخشی به دارایی‌ها، سپری محکم در برابر نوسانات است.

۱. دارایی‌های امن:

  • طلا: خرید سکه یا طلای کم‌اجرت، یا سرمایه‌گذاری در صندوق‌های طلا، راهی مطمئن برای حفظ ارزش پول است.
  • ارزهای معتبر: نگه‌داشتن بخشی از دارایی به دلار یا یورو می‌تواند در برابر تورم محافظت کند (با رعایت قوانین محلی).

۲. دارایی‌های مولد:

  • سهام شرکت‌های ضروری: شرکت‌های فعال در حوزه مواد غذایی، دارو یا انرژی معمولاً در بحران‌ها مقاوم‌ترند.
  • املاک مسکونی: اگر امکانش را دارید، ملک مسکونی در بلندمدت ارزش خود را حفظ می‌کند.

۳. نقدینگی:

  • دلار یا ریال: همیشه مقداری پول نقد برای نیازهای اضطراری در دسترس داشته باشید.

اگر ۱۰ میلیون تومان پس‌انداز دارید، می‌توانید ۴ میلیون را به طلا، ۳ میلیون به سهام شرکت‌های معتبر، و ۳ میلیون را به صورت نقد نگه دارید.

۳. بدهی‌ها و هزینه‌ها را مدیریت کنید

در شرایط بی‌ثباتی، بدهی‌ها می‌توانند فشار زیادی وارد کنند. کاهش هزینه‌های غیرضروری و تسویه بدهی‌ها، توان مالی شما را تقویت می‌کند.

  • بدهی‌های سنگین را تسویه کنید: ابتدا وام‌هایی با سود بالا (مثل کارت‌های اعتباری) را پرداخت کنید.
  • هزینه‌ها را بازبینی کنید: خریدهای غیرضروری مثل اشتراک‌های آنلاین یا خوردن بیرون را محدود کنید.
  • بودجه‌بندی کنید: مثلاً ۵۰٪ درآمدتان را به نیازهای ضروری، ۲۰٪ به پس‌انداز، و ۳۰٪ به سایر هزینه‌ها اختصاص دهید.

یک دفترچه بودجه درست کنید و هر هفته مخارجتان را یادداشت کنید تا بهتر کنترل کنید.

۴. روی خودتان سرمایه‌گذاری کنید

مهارت‌ها و دانش شما، دارایی‌هایی هستند که هیچ بحرانی نمی‌تواند آن‌ها را از شما بگیرد. یادگیری و شبکه‌سازی، آینده شغلی‌تان را تضمین می‌کند.

  • مهارت جدید بیاموزید: دوره‌های آنلاین رایگان در زمینه دیجیتال مارکتینگ، برنامه‌نویسی یا زبان انگلیسی می‌توانند درآمدتان را افزایش دهند.
  • ارتباطات حرفه‌ای بسازید: در شبکه‌های اجتماعی مثل لینکدین فعال باشید و با افراد هم‌حرفه ارتباط برقرار کنید.
  • سلامت جسم و روان را حفظ کنید: ورزش ساده مثل پیاده‌روی یا مدیتیشن، به شما کمک می‌کند در بحران‌ها قوی بمانید.

اگر در هفته ۵ ساعت به یادگیری یک مهارت مثل فتوشاپ اختصاص دهید، در ۳ ماه می‌توانید پروژه‌های فریلنس بگیرید.

آینده را با برنامه‌ریزی بسازید

بی‌ثباتی اقتصادی ترسناک است، اما شما می‌توانید با مدیریت هوشمندانه، نه تنها از دارایی‌هایتان محافظت کنید، بلکه قوی‌تر از قبل از این دوران عبور کنید. آرامش خود را حفظ کنید، دارایی‌هایتان را متنوع کنید، هزینه‌ها را کنترل کنید و روی رشد فردی‌تان سرمایه‌گذاری کنید. بحران‌ها گذرا هستند، اما تصمیمات هوشمندانه شما، آینده‌ای باثبات برایتان می‌سازد. همه باید یاد بگیریم چگونه سرمایه گذاری کنیم.

همین امروز یک لیست از دارایی‌هایتان تهیه کنید و یک تغییر کوچک (مثل کاهش یک هزینه غیرضروری یا خرید مقدار کمی طلا) را شروع کنید.

 


اگر می‌خواهید در زندگی، موفقیت مالی کسب کنید


از کارآفرین‌های ثروتمند یاد بگیرید و مثل آنها عمل کنید.






Source link

چگونه به کارمندان ضعیف انگیزه بدهیم؟ ۸ راه انگیزه دادن به کارمندان ضعیف

چگونه به کارمندان ضعیف انگیزه بدهیم؟ ۸ راه انگیزه دادن به کارمندان ضعیف


کارمندان با عملکرد ضعیف می‌توانند چالش بزرگی برای مدیران باشند، اما با رویکرد درست، می‌توان به آن‌ها انگیزه داد. در این مقاله، با تمرکز بر راهکارهای عملی و روان‌شناختی، به شما نشان می‌دهیم که شیوه انگیزه دادن به کارمندان ضعیف چگونه است؟ بعد هم چگونه می‌توانید به کارمندان ضعیف انگیزه بدهید و آن‌ها را به سمت موفقیت هدایت کنید.

۱. دلایل عملکرد ضعیف را شناسایی کنید

اولین قدم برای انگیزه دادن به کارمندان ضعیف، درک ریشه مشکل است. عملکرد ضعیف ممکن است به دلایل مختلفی باشد:

  • کمبود مهارت: شاید کارمند آموزش کافی ندیده باشد.
  • عدم انگیزه: ممکن است احساس کند کارش ارزشمند نیست یا دیده نمی‌شود.
  • مشکلات شخصی: مسائل خارج از محیط کار می‌توانند تمرکز و انرژی او را کاهش دهند.
  • عدم وضوح در انتظارات: اگر کارمند نداند دقیقاً چه انتظاری از او دارید، ممکن است عملکرد ضعیفی داشته باشد.

راهکار: یک گفت‌وگوی صمیمی و بدون قضاوت با کارمند ترتیب دهید. سؤالاتی مانند “چه چیزی در کار برایت چالش‌برانگیز است؟” یا “چه کمکی می‌توانم به تو بکنم؟” بپرسید. این گفت‌وگو به شما کمک می‌کند تا دلایل اصلی را شناسایی کنید.

۲. انتظارات واضح و قابل‌دستیابی تعیین کنید

کارمندان ضعیف گاهی به دلیل ندانستن انتظارات یا احساس ناتوانی در رسیدن به اهداف، انگیزه خود را از دست می‌دهند.

راهکار:

  • اهداف مشخص، قابل‌اندازه‌گیری و واقع‌بینانه (SMART) برایشان تعیین کنید.
  • وظایف بزرگ را به مراحل کوچک‌تر تقسیم کنید تا احساس موفقیت در هر مرحله به آن‌ها انگیزه بدهد.
  • بازخورد منظم و مثبت ارائه دهید تا پیشرفتشان را ببینند.

۳. نقاط قوت آن‌ها را برجسته کنید

هر کارمندی، حتی با عملکرد ضعیف، نقاط قوتی دارد. تمرکز بر نقاط قوت می‌تواند اعتمادبه‌نفس آن‌ها را افزایش دهد.

راهکار:

  • در جلسات یک‌به‌یک، به کارمند بگویید که در چه زمینه‌هایی قوی است. مثلاً: “متوجه شدم که تو خیلی خوب با مشتری‌ها ارتباط برقرار می‌کنی.”
  • وظایفی به آن‌ها بدهید که بتوانند در آن‌ها بدرخشند و به‌تدریج اعتمادبه‌نفسشان را تقویت کنید.

۴. آموزش و پشتیبانی فراهم کنید

چگونه به کارمندان ضعیف انگیزه بدهیم؟ ۸ راه انگیزه دادن.webp

اگر عملکرد ضعیف به دلیل کمبود مهارت باشد، آموزش می‌تواند کلید حل مشکل باشد.

راهکار:

  • دوره‌های آموزشی مرتبط با نقش کارمند ترتیب دهید.
  • یک مربی یا همکار باتجربه را برای راهنمایی او در نظر بگیرید.
  • ابزارها و منابع لازم را در اختیارشان قرار دهید تا احساس کنند حمایت می‌شوند.

۵. احساس ارزشمندی را تقویت کنید

تحقیقات نشان می‌دهد که احساس دیده شدن و ارزشمند بودن، یکی از مهم‌ترین عوامل انگیزشی است. کارمندان ضعیف اغلب احساس می‌کنند که تلاششان دیده نمی‌شود.

راهکار:

  • موفقیت‌های کوچک آن‌ها را تحسین کنید، حتی اگر جزئی باشند.
  • از زبان توجه استفاده کنید، مثلاً: “دیدم که چطور امروز گزارش رو با دقت آماده کردی.”
  • فرصت‌هایی برای مشارکت در پروژه‌های تیمی فراهم کنید تا حس تعلق به تیم داشته باشند.

۶. بازخورد سازنده و مثبت ارائه دهید

چگونه به کارمندان ضعیف انگیزه بدهیم؟ ۸ راه انگیزه دادن

بازخورد منفی یا بیش از حد انتقادی می‌تواند انگیزه کارمند را از بین ببرد. در عوض، از رویکردی متعادل استفاده کنید.

راهکار:

  • از مدل “ساندویچ بازخورد” استفاده کنید: ابتدا یک نکته مثبت، سپس نکته‌ای که نیاز به بهبود دارد، و در پایان دوباره یک نکته مثبت.
  • به جای تمرکز بر شکست‌ها، روی راه‌حل‌ها تمرکز کنید. مثلاً به جای “چرا این کار رو درست انجام ندادی؟” بگویید: “بیا با هم یه راه بهتر برای این کار پیدا کنیم.”

۷. انگیزه‌های درونی و بیرونی را تقویت کنید

انگیزه‌های درونی (مثل احساس موفقیت) و بیرونی (مثل پاداش) هر دو می‌توانند عملکرد را بهبود دهند.

راهکار:

  • برای انگیزه درونی: به کارمند کمک کنید تا هدف شخصی‌اش را با اهداف سازمان مرتبط کند.
  • برای انگیزه بیرونی: پاداش‌های کوچک مثل تقدیر عمومی، مرخصی کوتاه یا پاداش مالی در نظر بگیرید.

۸. فرهنگ حمایت‌گر ایجاد کنید

1748725707 980 چگونه به کارمندان ضعیف انگیزه بدهیم؟ ۸ راه انگیزه دادن

کارمند ضعیف در محیطی که احساس امنیت روانی کند، راحت‌تر پیشرفت می‌کند. اگر کارمند بترسد که اشتباهاتش منجر به سرزنش شود، انگیزه‌اش کاهش می‌یابد.

راهکار:

  • فضایی ایجاد کنید که کارمندان بتوانند بدون ترس از قضاوت، سؤال بپرسند یا مشکلاتشان را مطرح کنند.
  • به تیم نشان دهید که اشتباه کردن بخشی از یادگیری است.

صبور و همدل باشید

انگیزه دادن به کارمندان ضعیف نیازمند صبر، همدلی و استراتژی است. با شناسایی دلایل عملکرد ضعیف، ارائه پشتیبانی، و ایجاد حس ارزشمندی، می‌توانید نه‌تنها عملکرد آن‌ها را بهبود دهید، بلکه فرهنگ سازمانی مثبت‌تری بسازید.

 

شبکه‌سازی هوشمندانه و تأثیرگذار در محیط کار را از اساتید هاروارد بیاموزید
و مسیر شغلی خود را هموار کنید.



Source link