نقض حریم خصوصی طرف مقابل و جاسوسی از گوشی موبایل طرف مقابل به دلیل عشق وسواسی

عشق وسواسی؛ ۱۰ نشانه‌ای که باید جدی بگیرید


تابه‌حال حس کرده‌اید که در هزارتوی تخیلات عاشقانه خود غرق شده‌اید؟ یا زوج‌هایی را دیده‌اید که رابطه‌شان از عشق فراتر رفته و دچار وسواس شده باشد؟ عشق وسواسی اختلالی خطرناک است که باید آن را جدی بگیریم. در این مقاله، این نوع عشق را واکاوی می‌کنیم و درنهایت علائم و روش درمان آن را مرور می‌کنیم. با ما همراه باشید.

عشق وسواسی چیست؟

عشق برای همه ما احساسی آشناست. ما خانواده، دوستان و حیوانات خانگی خود را دوست داریم و عاشقشان هستیم. عشق وسواسی وقتی اتفاق می‌افتد که ما شخصی را بیشتر از حد دوست داشته و میل به کنترل او داشته باشیم.

عشق وسواسی وضعیتی است که به‌جهت آن فرد دچار احساسات وسواسی افراطی می‌بشود و این احساسات را با عشق نادرست می‌گیرد. اختلال عشق وسواسی نوعی بیماری روانی نیست، اما وضعیتی پیچیده در زندگی است که اگر درمان نشود، کارکرد روزانه فرد را مختل و روابط دو طرف را تیره و تار می‌کند.

عشق وسواسی در واقع سبکی از رابطه است که با وسواس‌های ناسالم همراه می‌بشود. این وسواس‌ها امکان پذیر ماهیت عاشقانه و جنسی داشته باشند یا هدفشان کنترل فرد روبه رو باشد. در برخی موارد شدید، عشق وسواسی با کنترلگری، تهدید و توهین همراه می‌بشود.

مطابق تحقیقات، گمان ابراز اختلال عشق وسواسی در زنان زیاد تر از مردان است. مبتلایان به این اختلال در ابتدای رابطه آن را با وابستگی و علاقه نادرست می‌گیرند، اما با گذر زمان شدت رفتارهای وسواسی زیاد تر و علاقه یک‌طرفه می‌بشود.

علائم عشق وسواسی

اختلال عشق وسواسی نوعی بیماری روانی نیست، اما علائم مشخصی دارد که به‌پشتیبانی آنها می‌توانید وسواس در روابط عاشقانه را شناسایی کنید. مبتلایان به این اختلال عزت نفس مقداری دارند و می‌خواهند اعمال و حرکت معشوقشان را همیشه کنترل کنند. حس هراس و ناامنی مدوام با اهمیت ترین نشانه عشق وسواسی است. بااین‌حال کارشناسان می‌گویند این علائم از فردی به فرد دیگر متفاوت است. در ادامه، علائم رایج عشق وسواسی را مرور می‌کنیم.

۱. سریع و شدید عاشق‌شدن

مبتلایان به وسواس عشق زیاد تر به‌شدت عاشق فردی خواهد شد که او را به‌خوبی نمی‌شناسند. ابراز احساسات ناگهانی و قوی زنگ خطری جدی است، به‌خصوص هنگامی فرد سابقه حرکت وسواسی و سوءاستفاده‌گرانه هم داشته باشد. طبق معمول حس فرد مبتلا متقابل نیست و معشوق او این چنین عشقی را حس نمی‌کند، اما این نوشته برای فرد مبتلا مهم نیست و هم چنان زیاد زیاد فرد روبه رو را دوست دارد.

۲. دائم به فردی فکرکردن

وسواس‌ها رفتارهایی می باشند که در ذهن ساخته و پرداخته خواهد شد. هنگامی فرد وسواسی همه دقت و افکار خود را به یک نوشته معطوف می‌کند، میل به رفتارهای وسواسی در او زیاد تر می‌بشود. مبتلایان به عشق وسواسی تخیلات جنسی و عاشقانه مدوام دارند. آنها بعضی اوقات فکر می‌کنند معشوقشان می‌خواهد به آنها خیانت کند. این خیالات حس هراس، خشم و ناامیدی‌شان را تحکیم می‌کند. فردی که رابطه عاشقانه وسواسی دارد، نمی‌تواند بر هیچ چیز فرد دیگر تمرکز کند و فکرش همیشه دچار تخیلات است.

۳. حس اشتیاق و وابستگی شدید

عشق وسواسی طبق معمول رگه‌هایی از اشتیاق شدید دارد. عاشق وسواسی نیاز دارد شریک عاطفی‌اش همیشه او را قبول کند. او می‌خواهد همیشه نزدیک معشوق باشد و دوست داشته بشود. اگر این چنین شرایطی فراهم نشود، او با سناریوهای ذهنی خود دچار می‌بشود و میل شدیدی دارد که روح و جسمش همیشه کنار فرد روبه رو باشد.

۴. نادیده‌گرفتن ماموریت های و روابط

ماهیت وسواس‌گونه امیال فرد علتمی‌بشود که او از دیگر روابط خود دور بشود و نتواند مسئولیت‌های خود را انجام دهد. وسواس بر توانایی فرد تاثییر منفی می‌گذارد و زندگی روزمره‌اش را مختل می‌کند؛ به همین علت مبتلایان به عشق وسواسی در محل کار، روابط خانوادگی و زندگی شخصی دچار مشکلات بسیاری خواهد شد.

۵. حس مالکیت و حسادت

فرد مبتلا به اختلال عشق وسواسی دائم حس خطر می‌کند. او فکر می‌کند هرکسی که به معشوقش نزدیک می‌بشود، خطری بالقوه است. آنها به خانواده، دوستان و همکاران معشوق خود حسودی می‌کنند و توقع دارند شریک عاطفی‌شان مدام در مالکیت و کنار آنها باشد. این رفتارهای حسادت‌آمیز به‌مرور زمان تحول شکل خواهند داد و به توهین کلامی و رفتاری تبدیل خواهد شد.

۶. نقض حریم خصوصی فرد روبه رو

حس هراس و حسادت دو عامل اساسی در عشق وسواسی‌اند. فرد مبتلا نیاز دارد مطلب‌ها و تماس‌های شریک خود را بازدید کند، کیف و وسایلش را بگردد و حتی او را تعقیب کند. ترکیب هذیان‌های حسادت‌آمیز با تخیلات وسواسی زیاد خطرناک است، چون فرد مبتلا را تحریک می‌کند که رفتارهای خشن و سوءاستفاده‌گرانه داشته باشد و حتی تبدیل تجاوز می‌بشود.

۷. باورهای هذیانی درمورد رابطه

اختلال عشق وسواسی بعضی اوقات با هذیان و توهم همراه است. هذیان باورهایی است که حقیقت ندارند، اما شخص به آنها باور راسخ دارد. برخی مبتلایان به عشق وسواسی دچار خودمعشوق‌پنداری خواهد شد، یعنی فکر می‌کنند فردی مشهور عاشق آنهاست و با آنها رابطه دارد. در موارد خفیف‌تر، فرد باور نمی‌کند که فرد روبه رو او را دوست ندارد و جواب رد معشوق را نمی‌پذیرد.

۸. کنترلگری شدید

اگر مبتلایان به عشق وسواسی با فردی داخل رابطه شوند، زیاد سریع با او صمیمی خواهد شد و حس وابستگی شدید اشکار می‌کنند. شریک عاطفی آنها امکان پذیر حس خفقان و از حرکت آنها شکایت کند، ولی فرد مبتلا این شکایت را نمی‌پذیرد چراکه باور دارد به‌خاطر علاقه خود باید همه رفتارهای فرد روبه رو را کنترل کند و او را در کنار خود داشته باشد.

۹. تصورات فانتزی مداوم

افرادی که عشق وسواسی دارند، در ذهن خود سناریوهای مفصلی می‌سازند. آنها سناریوها را چندین دفعه تمرین می‌کنند و به داستان‌ها پروبال خواهند داد. این فانتزی‌ها امکان پذیر جنبه جنسی، عاشقانه یا رقابتی داشته باشند. تخیلات مکرر احساسات وسواسی را چنان تحکیم می‌کنند که حتی امکان پذیر فرد مرز بین فکر و حقیقت را تشخیص ندهد.

۱۰. امتناع از پذیرفتن جواب منفی

عاشق وسواسی تحمل طردشدن را ندارد. او می‌خواهد همیشه در کنار معشوقش باشد؛ به همین علت هنگامی فرد روبه رو از او می‌خواهد به فضای شخصی و مرزهای امنش احترام بگذارد، فرد مبتلا برآشفته می‌بشود و از پذیرفتن این کار سر باز می‌زند. در برخی موارد حتی امکان پذیر حرکت خصمانه و خطرناک داشته باشد.

تشخیص اختلال عشق وسواسی

عشق وسواسی

هیچ معیار خاصی برای شناسایی اختلال عشق وسواسی وجود ندارد. بااین‌حال اگر علائم این بیماری را در خود یا اطرافیانتان می‌بینید، باید به پزشک مراجعه کنید. پزشک متخصص ابتدا تعدادی آزمایش و مصاحبه انجام می‌دهد تا گمان دیگر اختلالات را رد کند.

کارشناسان می‌گویند اختلال وسواس‌گونه عشق طبق معمول نشانه نوعی بیماری روانی است. اگر نشانه بیماری فرد دیگر نباشد، تشخیص و درمان آن دشوار خواهد می بود. برخی محققان می‌گویند اختلال عشق وسواسی را باید نوعی بیماری روانی در نظر بگیریم، اما گروهی دیگر با آنها ناموافق‌اند و نظر دارند این اختلال یک بیماری جدا گانه نیست.

علل تشکیل اختلال عشق وسواسی

اختلال عشق وسواسی نوعی بیماری مربوط به سلامت روان نیست؛ به همین علت شناسایی یک علت برای تشکیل آن دشوار است. محققان هیچ علت مشخصی برای تشکیل این اختلال اشکار نکرده‌اند، اما اعتقاد دارند تعدادی از عوامل در کنار هم گمان ابتلا به عشق وسواسی را افزایش خواهند داد.

بیماری‌های روحی‌روانی از جمله اختلال شخصیت مرزی، اختلال استرس بعد از سانحه، اختلال وسواس فکری و روان‌پریشی با توهمات حسادت‌آمیز و شهوانی گمان ابتلا را افزایش خواهند داد. در ادامه علل احتمالی اختلال عشق وسواسی را مرور می‌کنیم.

۱. دلبستگی ناامن

هنگامی فردی نمی‌تواند دلبستگی سالم به افراد دیگر داشته باشد، دچار حس وابستگی شدیدی می‌بشود. این حس اضطراب شخص را افزایش می‌دهد و حسادت و کنترلگری را تحریک می‌کند. این حرکت تلاشی بی‌فرجام برای اجتناب از خیانت و رهاشدن است. افرادی که دلبستگی ناامن دارند، زیاد تر در معرض ابتلا به عشق وسواسی می باشند.

۲. ترومای دوران کودکی

خاطرات کودکی و ازمایش ها ما امکان پذیر اثرات جبران‌ناپذیری بر آینده‌مان بگذارند. کودکانی که قربانی سوءاستفاده جسمی شده‌اند، رنج آن حادثه را تا بزرگ‌سالی با خود حمل می‌کنند. آنها امکان پذیر داخل الگوهای رفتاری و روابط ناسالم شوند، چراکه ناخودآگاهشان در کودکی این سبک روابط را دیده و آموخته است. اختلال عشق وسواسی در افرادی که ترومای دوران کودکی دارند، رایج است.

۳. عزت نفس کم

زیاد تر افرادی که با وسواس فکری دچار عشق خواهد شد، با ناامنی‌های عمیق و عزت نفس کم دست‌وپنجه نرم می‌کنند. این درگیری مدوام علتمی‌بشود آنها در برابر طیف وسیعی از مشکلات صدمه‌پذیر باشند. اتفاقات ساده بر ذهن آنها تاثییر می‌گذارد و نیاز افراطی دارند که فردی دوستشان داشته باشد؛ به همین علت داخل عشق وسواسی خواهد شد تا با هراس رهاشدن خود مقابله کنند.

۴. اختلال وسواس فکری‌اجباری

افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری‌اجباری (‌OCD) در معرض ابراز تفکرات وسواسی در همه ابعاد زندگی خودند. وسواس آنها حول محور یک فرد یا رابطه می‌چرخد. آنها رفتارهای اجباری بسیاری دارند و با این رفتارها شریک عاطفی خود را محدود می‌کنند. این افراد نیاز به کنترلگری دارند و گمان ابتلا به عشق وسواسی نیز در این گروه زیاد است.

۵. توهمات حسادت‌آمیز

افراد مبتلا به روان‌پریشی توهمات مختلفی دارند. این بیماران در معرض ابتلا به عشق وسواسی می باشند. اگر در روبه رو شخصی وسواس داشته باشند، زیاد شکاک، بدبین و حسود خواهد شد. توهمات حسادت‌آمیز خطرناک است و امکان پذیر با رفتارهای نامناسب بسیاری همراه باشد. مبتلایان به توهمات حسادت‌آمیز امکان پذیر معشوقشان را تعقیب و تهدید و حتی با خشونت از او سوءاستفاده کنند.

۶. اختلال شخصیت مرزی

یکی از دلایل بالقوه عشق وسواسی اختلال شخصیت مرزی است. مبتلایان به این بیماری هراس شدیدی از رهاشدن دارند. آنها در روابط خود و دیگران اعمال نفوذ می‌کنند، یعنی در کوششاند الگوهای رفتاری شما را بشناسند و بر پایه آنها شما را کنترل کنند. این رفتارها امکان پذیر زیاد خطرناک باشند.

درمان اختلال عشق وسواسی

درمان اختلال عشق وسواسی

اختلال عشق وسواسی زیاد تر درمان‌شدنی است، اما روش درمان به مشکلات عرصه‌ای و دیگر بیماری‌های روانی بستگی دارد. اگر این اختلال از علائم بیماری فرد دیگر باشد، پزشک باید ابتدا بیماری مهم را درمان کند. در مواردی که عشق وسواسی به هیچ بیماری فرد دیگر مربوط نیست، پزشک یک برنامه درمانی برای بیمار تنظیم می‌کند. این درمان امکان پذیر دارودرمانی، روان‌درمانی یا ترکیبی از هر دو باشد.

در روال روان‌درمانی، درمانگر ابتدا تلاش می‌کند علت مهم وسواس را اشکار کند. ریشه وسواس امکان پذیر در یک رابطه ناامن در قبل فرد نهان شده باشد. درمانگر به بیمار پشتیبانی می‌کند افکار و رفتارهای وسواسی خود را شناسایی کند. او تکنیک‌هایی به فرد مبتلا می‌آموزد تا بر وسواس خود تسلط کند.

روبه رو با عشق وسواسی

اگر فکر می‌کنید علائم عشق وسواس‌گونه را دارید، بهتر است در اولین زمان به روان‌پزشک یا روان‌درمانگر مراجعه کنید. برخی توانایی‌ها و استراتژی‌های مقابله‌ای به شما پشتیبانی می‌کند به رفتارهایتان آگاه شوید و علائم را افت دهید.

کارشناسان می‌گویند مبتلایان به وسواس بهتر است زیاد تر بیرون بروند و کارهایشان را تنها انجام بدهند. این جهت می‌بشود فرد به روش سالمی از شریک عاطفی‌ خود فاصله بگیرد. علاوه‌بر این، با تمرکز بر کارهای گوناگون کمتر افکار وسواسی به سراغتان می‌آید.

شما باید تلاش کنید احساسات درونی خود را کنترل کنید. تمرینات ذهن‌آگاهی و مدیتیشن به شما پشتیبانی می‌کند به‌جای گم‌شدن در افکار مسموم، دقت خود را روی لحظه حال متمرکز کنید.

به مرزهای رابطه خود دقت کنید. مرزها در واقع قوانین رابطه‌اند و اشکار می‌کنند چه کارهایی درست و چه رفتارهایی غلط‌اند. با شریک عاطفی خود درمورد مرزهایتان سخن بگویید کنید و تلاش کنید به آنها پایبند بمانید.

با دوستان و خانواده خود زمان بگذرانید. روابط خود را معطوف به یک نفر نکنید. برقراری ربط عمیق با دیگر دوستان و خانواده یک سیستم حمایتی قوی برایتان می‌سازد که با اتکا بر آن می‌توانید از افکار وسواسی دور شوید.

سخن آخر

عشق وسواسی اختلالی است که به‌جهت آن فرد دچار احساسات عاشقانه افراطی می‌بشود. او نیاز دارد معشوقش را کنترل کند و بر کارهایش نظارت داشته باشد. این اختلال نوعی بیماری جدا گانه نیست، اما احتمالا نشانه‌ای از بیماری‌های روان باشد. اگر در خود و اطرافیانتان علائم آن را مشاهده می‌کنید، باید به پزشک مراجعه کنید تا با تنظیم یک برنامه درمانی اشکار شما را از گرداب این افکار مسموم دور کند.

اگر این مقاله برایتان سودمند بوده است، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و نظرتان را برایمان بنویسید.

هشدار! این نوشته فقط جنبه آموزشی دارد و برای منفعت گیری از آن ملزوم است با پزشک یا متخصص وابسته مشورت کنید. اطلاعات زیاد تر



منبع

انواع عشق بر مبنای نظریه مثلث عشق

مثلث عشق چیست؛ آشنایی با ۸ نوع عشق در روابط عاطفی


عشق چیست؟ تابه‌حال به معنی واقعی عشق فکر کرده‌اید؟ این مفهوم پیچیده را چطور می‌توان با کلمات توصیف کرد؟ فیلسوفان و روان‌شناسان تعداد بسیاری در طول تاریخ تلاش کرده‌اند عشق را تعریف کنند و یکی از مشهورترین تعاریف را استرنبرگ اراعه کرده است. او اجزا و انواع عشق را در کتاب مثلث عشق توضیح داده و ما را درمورد عشق آگاه‌تر کرده است. با ما در این مقاله همراه باشید تا با نظریه مثلث عشق آشنا شویم.

نظریه مثلث عشق استرنبرگ چیست؟

عشق مفهومی پیچیده است که ابعاد مختلفی دارد. محققان تعداد بسیاری تلاش کرده‌اند عشق را تعریف کنند، اما تعداد مقداری از آنها توانسته‌اند این مفهوم را درست گفتن کنند. یکی از بهترین تعاریف عشق را روان‌شناسی به‌نام رابرت استرنبرگ در اواخر دهه ۱۹۸۰ اراعه کرد. سال‌ها است که محققان با مطالعات بالینی درستی این نظریه را بازدید می‌کنند و یکی از تازه ترین تحقیقات که در سال ۲۰۲۱ انجام شد، درستی نظریه مثلث عشق استرنبرگ را قبول کرد.

بر پایه نظریه مثلث عشق استرنبرگ، عشق ۳ جزء دارد؛ صمیمیت، اشتیاق و ضمانت. در روابط گوناگون انسانی، این ۳ مؤلفه به شکل‌های گوناگون کنار هم قرار می‌گیرند و ۸ نوع عشق را می‌سازند. برخی از انواع عشق بر رابطه عاشقانه یا جنسی دو شریک عاطفی متمرکزند و دیگر اشکال عشق در روابط بین‌فردی و اجتماعی دیده خواهد شد.

در ادامه، اجزای عشق از نگاه استرنبرگ را بازدید می‌کنیم. یقیناً خوب است که پیش از آن بگوییم مثلث عشق با عشق مثلثی یکسان نیست. در عشق مثلثی ۳ نفر در یک رابطه چندعشقی دچار خواهد شد یا ۲ نفر برای عشق نفر سوم با هم رقابت می‌کنند. در حالی‌ که مثلث عشقی نظریه‌ای روان‌شناختی برای بازتعریف مفهوم انواع عشق در روابط انسانی است.

۱. صمیمیت

استرنبرگ صمیمت در عشق را حس نزدیکی، تعلق خاطر و پیوند در روابط عاطفی تعریف می‌کند. صمیمیت یکی از احساساتی است که رابطه عاشقانه را گرم و زنده نگه می‌دارد. منشأ این حس طبق معمول اندوخته‌گذاری عاطفی دو نفر است.

صمیمیت در طول زمان ثابت می‌ماند، اما آگاهی انسان به این مؤلفه نوسان دارد یعنی بعضی اوقات اوقات افراد به صمیمیت خود با دیگران آگاه‌اند و بعضی اوقات نمی‌دانند احساسی که دارند، همان صمیمیت و نزدیکی است. افراد طبق معمول نمی توانند نقطه اغاز صمیمیت را شناسایی کنند و به‌مرور زمان به آن آگاه خواهد شد.

صمیمیت در روابط مختصر‌زمان نقش چشمگیری ندارد و اهمیت آن در روابط طویل اشکار می‌بشود. این مؤلفه عشق در طرفین رابطه جواب‌های احساسی و فیزیولوژیکی مختلفی به یکدیگر تشکیل می‌کند.

۲. اشتیاق

استرنبرگ می‌گوید اشتیاق مجموعه محرک‌هایی است که تبدیل عشق، جاذبه فیزیکی، کمال جنسی و دیگر احساسات علاقه‌مندی در روابط عاشقانه خواهد شد. اشتیاق همان منبع برانگیختگی فرد در ربط با فرد دیگر است. این مؤلفه هنگامی تشکیل می‌بشود که دو نفر در رابطه عاشقانه درگیری عاطفی دارند.

اشتیاق طبق معمول پایدار نیست و با گذر زمان تحول می‌کند. این چنین افراد قادر به مهار آن نیستند، اما به‌خوبی آن را فهمید خواهد شد و فهمیدن می‌کنند.

در روابط مختصر‌زمان، اشتیاق نقش پررنگی دارد و در روابط طویل، به‌مرور از شدت آن کاسته می‌بشود چراکه بدن ما نمی‌تواند دائم در این حالت روانی و فیزیولوژیکی باشد و آن را در طویل مدت نگه داری کند.

۳. تصمیم و ضمانت

استرنبرگ برای تعریف مؤلفه سوم می‌گوید در مختصر‌زمان، فرد تصمیم می‌گیرد فرد فرد دیگر را دوست داشته باشد و در طویل مدت متعهد به نگه داری آن عشق می‌بشود.

ضمانت شامل عناصر شناختی مختلفی است که در تصمیم‌گیری‌های انسان در روابط عاطفی طویل مدت دخیل‌اند. این مؤلفه همانند صمیمیت در طول زمان ثابت می‌ماند، اما آگاهی طرفین به آن در نوسان است.

برخلاف اشتیاق، می‌توانیم تصمیم و ضمانت را کنترل کنیم. تصمیم و ضمانت نقش زیاد کوچکی در روابط مختصر‌زمان دارد و نقش زیاد مهمی در روابط عاطفی طویل ایفا می‌کند چون ادامه رابطه بدون ضمانت و خواست دو طرف در روابط طویل مدت تقریبا غیرممکن است.

انواع عشق

مطابق نظریه مثلث عشقی، ۳ مؤلفه عشق با هم در تعامل‌اند و ترکیب آنها ۸ نوع توانایی عاشقانه را می‌سازد که با هم تفاوت‌هایی دارند. انواع عشق در هر رابطه متفاوت‌اند و امکان پذیر در طول یک رابطه عاشقانه نیز دستخوش تحول شوند. برای مثال احتمالا رابطه عاطفی با عشقی پرشور اغاز بشود، در طول زمان به عشق رمانتیک تبدیل بشود و درنهایت به حالت عشق همراه برسد.

۱. بی‌عشقی

اولین نوع عشقی که استرنبرگ در کتاب مثلث عشق معارفه می‌کند، بی‌عشقی است یعنی وقتی که هیچ‌یک از ۳ جزء عشق در یک رابطه وجود ندارد. او می‌گوید بی‌عشقی را می‌توان در تعامل های گهگاهی در زندگی روزمره مشاهده کرد.

این روابط کاملا فاقد عشق‌اند و افراد هیچ‌گونه حس علاقه و تعلق خاطری به فرد روبه رو ندارند، همانند روابط روزمره و کاری که بر مبنای الزام و زندگی اجتماعی توانایی می‌کنیم.

۲. دوستی

نوع دوم عشقی که استرنبرگ معارفه می‌کند دوستی و دوست‌داشتن است. این عشق هنگامی شکل می‌گیرد که مؤلفه صمیمیت در رابطه هست، اما اشتیاق و ضمانت وجود ندارد. مطابق نظریه عشق مثلثی، دوستی شامل حس نزدیکی، پیوند و گرمی با یکدیگر بدون حس اشتیاق شدید یا ضمانت طویل است.

دوستی را از دوران کودکی توانایی می‌کنیم. همان گونه که می‌دانیم، دوستی‌ها درجات مختلفی دارند و مقدار صمیمت ما با دوستانمان متفاوت است اما بر پایه این نظریه، اگر یکی دیگر از اجزای عشق در رابطه‌ای وجود داشته باشد، دیگر اسمش دوستی نیست. بعد فقط دوستی‌هایی که فاقد شور و ضمانت عاشقانه‌اند، دوستی نام دارند.

۳. شیفتگی

سومین نوع عشق شیفتگی است، یعنی هنگامی اشتیاق را در رابطه حس می‌کنیم اما مؤلفه‌های صمیمت و تصمیم و ضمانت وجود ندارند. این عشق مبتنی بر شور و جذابیت فیزیکی است.

استرنبرگ عشق در یک نگاه را در این دسته‌ قرار می‌دهد و می‌گوید شیفتگی علائم جسمی اشکار دارد، برای مثال هنگامی فرد روبه رو را می‌بینیم، دچار تپش قلب و برانگیختگی جنسی می‌شویم. این نوع عشق زیاد سریع اتفاق می‌افتد و در آن هیچ فرصتی برای شناخت و رشد صمیمت و ضمانت وجود ندارد.

۴. عشق خالی

چهارمین عشق در مثلث عشق استرنبرگ عشق خالی است، یعنی وقتی که مؤلفه تصمیم و ضمانت وجود دارد اما صمیمیت و اشتیاق را توانایی نمی‌کنیم. این نوع عشق را می‌توان در روابط طویل‌زمان زوج‌هایی دید که زن و شوهر حس خود به همدیگر را از دست داده‌اند.

استرنبرگ به اتفاق جالبی درمورد عشق خالی اشاره می‌کند و می‌گوید مردم در جوامع غربی عشق خالی را مرحله پایانی یک رابطه عاطفی برداشت می‌کنند. آنها فکر می‌کنند این عشق در انتهای یک رابطه طویل رخ می‌دهد در حالی که در برخی جوامع دیگر، عشق خالی اولین مرحله از رابطه‌ای طویل مدت است؛ برای مثال در ازدواج‌های سنتی و ترتیب‌داده شده می‌بینیم که زوج‌ها با تصمیم و ضمانت داخل رابطه خواهد شد و به‌مرور اشتیاق و صمیمت را توانایی می‌کنند.

۵. عشق رمانتیک

عشق فرد دیگر که مثلث عشق معارفه می‌کند، عشق رمانتیک است. در این رابطه صمیمت و اشتیاق وجود دارد، اما طرفین به مؤلفه تصمیم و ضمانت پایبند نیستند. این نوع عشق را می‌توان نوعی دوستی در نظر گرفت که در آن، شور و برانگیختگی فیزیکی هم نقش دارد.

اگر به منبع های ادبی مراجعه کنیم، عشق رومئو و ژولیت را می‌بینیم که عشق رمانتیک بوده است. این زوج حس صمیمیت عمیق داشتند و پرشور بودند، اما ضمانت واقعی نداشتند.

عشق رمانتیک امکان پذیر مرحله اول رابطه عاطفی طویل باشد؛ یعنی دو نفر که با هم صمیمی می باشند و به هم اشتیاق دارند، داخل رابطه عشق رمانتیک خواهد شد و به‌مرور تصمیم می‌گیرند عشقشان را نگه داری کنند و به آن متعهد بمانند.

۶. عشق همراه

استرنبرگ ششمین نوع عشق را عشق همراه می‌نامد. او می‌گوید در عشق همراه، مؤلفه‌های صمیمیت و تصمیم و ضمانت وجود دارند، اما طرفین اشتیاق را حس نمی‌کنند. او عشق همراه را نوعی دوستی طویل‌زمان و متعهدانه توصیف می‌کند.

این نوع عشق را در زوج‌هایی می‌بینیم که زیاد تر زمان بسیاری از ازدواجشان قبل است و دیگر شور و شوق فیزیکی و جنسی به هم ندارند.

مطابق تحقیقات، جرقه اغاز روابط بسیاری اشتیاق و علاقه شدید است، اما این حس همیشگی و پایدار نیست. زیاد تر در گذر زمان، حس اشتیاق خاموش می‌بشود و صمیمیت و ضمانت باقی می‌ماند. در این مرحله زوج‌ها عشق همراه را توانایی می‌کنند.

۷. عشق بی نتیجه

هفتمین عشقی که استرنبرگ معارفه می‌کند، عشق بی نتیجه است. در این رابطه حس اشتیاق و تصمیم و ضمانت وجود دارد، اما طرفین با یکدیگر حس صمیمیت نمی‌کنند.

بر پایه حرف های‌های استرنبرگ، عشق بی نتیجه زیاد سریع رشد می‌کند و زیاد سریع هم از بین می‌رود. این عشق را امکان پذیر در اطرافیانمان دیده باشیم؛ برای مثال هنگامی دو نفر با هم آشنا خواهد شد، یک هفته سپس نامزد می‌کنند و ماه سپس ازدواجشان را جشن می‌گیرند.

استرنبرگ می‌گوید تحکیم صمیمیت به زمان نیاز دارد. دو نفر باید با هم زمان قابل‌توجهی را صرف کنند تا شخصیت هم را بشناسند و بینشان صمیمیت تشکیل بشود. رابطه عشق بی نتیجه فاقد صمیمیت است. دو نفر که به هم اشتیاق فیزیکی دارند، تصمیم می‌گیرند به یکدیگر متعهد شوند. از آنجایی که رابطه صمیمانه و عمیقی ندارند، به‌گمان زیاد با ناکامی روبه رو خواهند شد.

۸. عشق کامل

درنهایت استرنبرگ عشق کامل را معارفه می‌کند. این عشق آرمانی است و وقتی اتفاق می‌افتد که هر ۳ جزء عشق در یک رابطه وجود داشته باشند.

برداشت کلی مردم از عشق، عشق کامل است؛ همه ما هنگامی درمورد عشق فکر می‌کنیم، در ذهنمان عشق کامل را فکر می‌کنیم که ۲ نفر صمیمیت، اشتیاق و ضمانت را هم‌زمان توانایی می‌کنند.

مطابق نظریه مثلث عشق، عشق کامل منحصر به روابط عاطفی زوج‌ها نیست. نمونه بارزی از عشق کامل را می‌توانیم در عشق والدین با فرزندانشان ببینیم، رابطه‌ای که از آن با گفتن عشق بی‌قیدوشرط یاد می‌کنیم.

چرا مثلث عشق استرنبرگ مهم است؟

روابط اجتماعی جزء جدایی‌ناپذیر زندگی انسان‌ها می باشند. اگر به ماهیت و ویژگی‌های روابط خود آگاه باشیم، کارکرد بهتری خواهیم داشت. شما می‌توانید با تست مثلث عشق حالت روابط خود را بسنجید، روی نقاط ضعف و قوت خود تمرکز کنید و درمورد آن با شریک عاطفی‌تان سخن بزنید. با آگاهی به اجزای عشق می‌توانید روابطی نیرومندتر، سالم‌تر و پایدارتر داشته باشید.

سخن آخر

استرنبرگ عشق را در نظریه مثلث عشقی تعریف می‌کند. او می‌گوید عشق از ۳ مؤلفه صمیمیت، اشتیاق و ضمانت راه اندازی می‌بشود و انواع عشق را توضیح می‌دهد. بر پایه این نظریه، عشق محدود به روابط عاطفی یک زوج نیست و در دیگر روابط اجتماعی نیز می‌توانیم گونه‌های گوناگون عشق را ببینیم. با شناخت انواع عشق به درون خود آگاه‌تر می‌شویم و روابط سازنده‌تری خواهیم داشت.

اگر این مقاله برایتان سودمند بوده است، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و نظرتان را برایمان بنویسید.



منبع

تقویت صمیمیت غیرجنسی در زندگی زناشویی

علت بی‌میلی همسر به رابطه جنسی و روش برخورد با آن چیست؟


رضایت جنسی در روابط سالم حکم نور و روشنایی خانه را دارد؛ همان‌قدر مهم و حیاتی. بااین‌حال گاهی فشار و استرس شغلی، برنامه‌‌های ناگهانی، امتحانات دشوار یا مسائل مشابه دیگر یکی از دو طرف را به روابط جنسی بی‌علاقه می‌کنند که ممکن است این بی‌علاقگی موقتی یا همیشگی باشد. این‌جور وقت‌ها چه باید کرد؟ این میل سرکوب‌شده و آتش زیر خاکستر را چطور می‌توان دوباره روشن کرد؟ در این مقاله چند راهکار کاربردی برای حل این مشکل در اختیارتان می‌گذاریم.

اهمیت رابطه جنسی در زندگی زناشویی

صمیمیت اصلی مهم در تمام روابط عاشقانه است که یکی از نمودهای خارجی آن در روابط زناشویی، رابطه جنسی سالم است. این نزدیکی فشارخون و استرس را کم می‌کند و با ترشح هورمون اکسی‌توسین پیوند عاطفی میان زوج را بهبود می‌بخشد. از طرفی نبود آن شکاف عمیقی میان زن و شوهر به‌ وجود می‌آورد که گاهی موقت و گاهی همیشگی است. بنابراین چنین مشکلی زنگ هشداری برای سلامت روان زوج‌هاست!

دلایل بی‌میلی همسران به رابطه جنسی

بی‌میلی شریک زندگی به رابطه جنسی لزوما به‌معنای نبود عشق و علاقه نیست. عوامل مختلفی بر میل جنسی (لیبیدو) تأثیرگذارند و شناسایی دلیل این بی‌میلی اولین قدم برای رفع آن است. در این بخش چند دلیل رایج این بی‌میلی را بیان کرده‌ایم.

۱. استرس

مشاغل پراسترس، نزدیک‌شدن به موعد تحویل پروژه‌ها و در کل ریتم تند زندگی افراد را مستعد استرس و اضطراب می‌کند. زمانی که مغز درگیر مشکلات این‌چنینی است، میل جنسی طبیعتا کم‌رنگ می‌شود.

۲. مصرف دارو

بی‌میلی جنسی ممکن است جزو عوارض داروهای داروهای ضدافسردگی، قرص‌های ضد‌بارداری و برخی از داروهای پروستات باشد که همسرتان مصرف می‌کند.

۳. مشکلات جسمی

مواردی مثل کمبود تستوسترون، فشارخون بالا، کم‌کاری تیروئید و دیابت ممکن است در بی‌میلی جنسی دخیل باشند.

۴. زایمان

اثرات بارداری و زایمان بر سلامت جسم و روان زوج‌ها یکی از مهم‌ترین دلایل بی‌میلی جنسی است. روزهای پرمشغله بعد از زایمان فرصتی برای فکرکردن به معاشقه باقی نمی‌گذارد.

۵. خیانت

این بی‌میلی شاید نتیجه خیانت‌دیدن همسرتان در زندگی قبلی و بی‌اعتمادی ذاتی او باشد. این تجربه تلخ تا مدت‌ها صمیمیت عاطفی و جسمی را سخت می‌کند.

۶. اختلال نعوظ

اگر مشکل همسرتان اختلال نعوظ است، احتمالا مدت‌زمان زیادی را بدون رابطه جنسی گذرانده‌اید بی‌آنکه علت را بدانید. حرف‌زدن درباره این مشکل برای آقایان راحت نیست.

۷. تجربه سوء‌استفاده جنسی

خاطرات ناخوشایند مرتبط با رابطه جنسی بر میل افراد به انواع صمیمیت فیزیکی، حتی لمس‌شدن ساده، اثر منفی می‌گذارد.

۸. مشکلات مالی

نگرانی مالی در دوره‌های مختلف زندگی بی‌نهایت استرس‌زاست. زمانی که دو طرف تمام وقت و انرژی خود را برای حل مشکلات مالی می‌گذارند، طبیعی است فرصتی برای صمیمیت و نزدیکی نداشته باشند.

۹. درد حین رابطه

دردکشیدن اشتیاق افراد به رابطه جنسی را کم‌رنگ می‌کند. هرچه این درد بیشتر باشد، میل جنسی کم و کمتر می‌شود.

۱۰. اعتقادات مذهبی

گاهی اوقات بی‌میلی همسران به رابطه جنسی از اعتقادات مذهبی و باورهای جامعه سرچشمه می‌گیرد و ناخود‌آگاه آنان را وادار به دوری از هم می‌کند.

۱۱. افسردگی

افسردگی ممکن است تعادل هورمون‌های جنسی را بر هم بزند و میل جنسی را به صفر برساند.

۱۲. عادت

بعد از سال‌ها زندگی مشترک و عادت به حضور یکدیگر، طبیعی است که شور و اشتیاق اولین روزها رنگ ببازد و رابطه کسل‌کننده شود.

نحوه برخورد با همسر بی‌میل به سکس

وقتی همسرتان تمایلی به صمیمیت جسمی ندارد، بدترین واکنش ممکن کناره‌گیری و عادت به این وضعیت است. در ادامه، چند راهکار کاربردی برای حل این مشکل بیان می‌کنیم.

۱. تقویت صمیمیت غیرجنسی

صمیمیت در زندگی زناشویی صرفا به‌معنی ارتباط جنسی نیست؛ شکل‌های دیگری از آن وجود دارد که پیوند میان زوج را محکم می‌کند تا ذره‌ذره میل آنها به حضور در کنار یکدیگر بیشتر شود. با حرکات ساده و جذاب مثل در‌آغوش‌گرفتن همسرتان شروع کنید و علاقه و محبت خود را به شکل‌های مختلف نشان دهید. دست یکدیگر را بگیرید، با هم فیلم تماشا کنید، دوچرخه‌سواری کنید و به تماشای غروب آفتاب بنشینید. برای هم وقت بگذارید و از کنار هم‌ بودن لذت ببرید. به‌محض آنکه عشق بار دیگر شعله‌ور شد، میل به صمیمیت جنسی پای خود را به رابطه باز می‌کند.

۲. صحبت‌کردن

حرف‌زدن تنها راه‌حل مؤثر برای مشکلات روابط است. مکالمه صادقانه درباره نیازها و نگرانی‌ها و اشاره مستقیم به مشکلاتی که آزارتان می‌دهد، شما را چند قدم به‌سمت حل مشکل پیش می‌برد.

رک و راست درباره خواسته‌ها و نخواسته‌ها صحبت کنید و ترجیحات متفاوت یکدیگر را بپذیرید. قرار نیست نگرانی‌های‌تان تبدیل به سرزنش و سرکوب شود. به خاطر بسپارید سرزنش‌کردن نتیجه‌ای به‌جز ایجاد تنش و دوری بیشتر همسرتان ندارد. بنابراین از راه مصالحه وارد شوید و بحث را با صمیمیت پیش ببرید.

بدترین مکان برای صحبت درباره این قضیه اتاق‌خواب شماست. فضای بی‌طرفی انتخاب کنید که هیچ ربطی به رابطه جنسی نداشته باشد و در عین حال مزاحم هم نداشته باشید.

۳. کمک‌گرفتن از مشاور حرفه‌ای

گاهی اوقات صحبت‌کردن هیچ دردی را دوا نمی‌کند. اگر به‌تنهایی نمی‌توانید نگرانی‌های‌تان را برطرف کنید، مراجعه به درمانگر حرفه‌ای انتخابی عاقلانه برای یافتن ریشه مشکل است.

۴. تعریف دوباره صمیمیت

صرف حضور در رابطه به‌معنی رضایت از آن نیست. با حرف‌زدن بفهمید همسرتان چه زمان‌هایی به رابطه جنسی بی‌علاقه است و با پذیرش آن رضایت از رابطه را افزایش دهید. گاهی مشکل این است که تعریف همسرتان از صمیمیت با شما متفاوت است. یعنی شرایطی که شما را آزار می‌دهد، برای او کاملا طبیعی و مناسب است. بنابراین درباره انتظارات‌تان از صمیمیت با هم حرف بزنید، اما به‌هیچ‌وجه همسرتان را برای برقراری رابطه تحت‌فشار نگذارید.

۵. حفظ احترام

احترام در هر رابطه ای حیاتی است و باید از جانب هر دو طرف باشد. شریک زندگی‌تان به هر دلیلی با مسئله بی‌میلی جنسی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند، کنارش باشید و هنگام بحث درباره مشکلات، با دقت به حرف‌های او گوش دهید تا بفهمید ریشه مشکل کجاست.

حرف آخر

حل‌و‌فصل مشکلات جنسی با یک بار بحث و اعتراض ممکن نیست. به‌جای خواهش و التماس هرباره، بحث‌های پی‌در‌پی و درنهایت کناره‌گیری از یکدیگر، صبورانه وقت بگذارید و از درمانگر کمک بخواهید تا بی‌آنکه خدشه‌ای به عزت‌نفس شما وارد شود، ریشه مسئله را بیابد و آن را حل کند.

مشکل فقدان صمیمیت در زندگی زناشویی با راهکارهای این مقاله تا حد زیادی حل‌شدنی است. اگر شما راهکارهای دیگری می‌شناسید، حتما در بخش نظرات با ما و همراهان ما به‌اشتراک بگذارید.



منبع