تپش قلب در مواجهه با فرد موردنظر؛ از نشانه‌های فشار جنسی

سختی جنسی چیست؛ علائم و روش مدیریت تنش جنسی_آینده نوین


نوشته و ویرایش شده توسط آینده نوین

تابه‌حال در موقعیتی قرار گرفته‌اید که حس کنید پشت هر نگاه و خنده و تعامل کوچک، جریان جنسی عمیق‌تری نهان است؟ این حس مرموز و زیاد تر پرهیجان از سختی جنسی سرچشمه می‌گیرد؛ ترکیب پیچیده‌ای از احساسات و خواسته‌های ناگفته‌ که فکرکردن را دشوار می‌کنند. از‌آنجا‌که همه ما در طول عمرمان با این تنش دست‌به‌گریبان می‌شویم، خوب است علائم آن را بشناسیم تا سریع تر از دیگران سر از احوال خود دربیاوریم.

منظور از سختی جنسی دقیقا چیست؟

بعضی اوقات اوقات فارغ از زمان و مکانی که در آن وجود داریم، در یک لحظه جرقه‌ای در عمق وجود خود حس می‌کنیم که ما را به‌سمت فردی جذب می‌کند. این جرقه امکان پذیر به‌خاطر نحوه گفتار و حرکت فرد یا تنشی باشد که از آن رنج می‌بریم. این لحظات پراضطراب توأم با شوق از اوج سختی جنسی فرد خبر خواهند داد.

منظور از سختی جنسی احساسات پیچیده و امیال گفتن‌نشده‌ای می باشند که در حقیقت گفتن نمی‌شوند و تجمع انرژی جنسی را به‌ جستوجو دارند. نشانه‌های مهم این تنش تماس چشمی طویل‌زمان، تعرق، سرخ‌شدن سروصورت، تپش قلب، تحول لحن، تحول زبان بدن، میل به لمس و حرکت عاشقانه‌اند. این سختی و تنش امکان پذیر مثبت یا منفی باشد.

تنش جنسی مثبت چیست؟

سختی جنسی مثبت همان انتظار شیرینی است که برای تحقق خواسته‌های خود تحمل می‌کنیم. درست همانند هنگامی هوس چیپس یا شکلات می‌کنیم، صبری برایمان باقی نمی‌ماند و طاقتمان طاق می‌بشود.

تنش جنسی منفی چیست؟

بعضی اوقات اوقات تنش جنسی لابه‌لای هجمه‌ای از احساسات منفی همانند خشم یا شرم نهان می‌بشود. این حالت امکان پذیر ناشی از یک توانایی جنسی پرآسیب باشد یا به‌خاطر ناامنی‌های ذهنی فرد درمورد عکس بدن یا کارکرد جنسی او رخ دهد.

چرا آدم‌ها تحت سختی جنسی قرار می‌گیرند؟

مهم است بدانیم پشت این نیاز و تنش که گاه‌به‌گاه در روبه رو با افراد حس می‌کنیم چیست. انرژی جنسی زیاد امکان پذیر ناشی از موارد زیر باشد:

  • غریزه طبیعی بیولوژیکی ما برای نگه داری بقا، به‌خصوص اگر تحرک کافی برای سوزاندن این «انرژی غریزی» نداشته باشیم.
  • نیاز ذاتی انسان به محبت، به‌خصوص در مواقعی که ترسیده‌ایم یا حس تنهایی می‌کنیم.
  • تفسیر نادرست این حقیقت که انسان آزاد و مجاز به تحقق خواسته‌های خود است. این فهمیدن نادرست پذیرفتن احساسات، حتی احساسات نادرست، را راحت‌تر می‌کند.
  • عکس رسانه‌ها از تنش جنسی به‌گفتن یکی از ارکان عشق و روابط رمانتیک.

این سختی در برخی افراد زیاد قوی است درحالی‌که عده‌ای اصلا آن را توانایی نمی‌کنند یا هیچ‌زمان به آن جواب نمی‌دهند.

نشانه‌های تنش جنسی چیست؟

اکثر آدم‌ها دست‌کم یک بار سختی جنسی را در محیط‌های گوناگون توانایی کرده‌اند. در ادامه برخی از نشانه‌های شگفت‌وغریب این سختی را گفتن کرده‌ایم.

۱. ضربان قلب شدت می‌گیرد

هرچقدر هم تلاش کنید که این تپش ناگهانی را نهان کنید، به‌محض آنکه عطری به مشامتان برسد، لبخند جذابی ببینید یا شیفته نحوه سخن بگویید فرد روبه رو شوید، رنگ رخسارتان حال درونی‌تان را برملا می‌سازد.

۲. از فکرش راه گریز ندارید

یکی از نشانه‌های تنش جنسی این است که نمی‌توانید از فکرکردن درمورد فرد روبه رو دست بردارید. به‌کلمه «کلید» می‌کنید روی آن شخص و حواستان از کارهای دیگر پرت می‌بشود.

۳. با هر لمسی برق از سرتان می‌پرد

این لمس امکان پذیر فقط دست‌دادن ساده باشد. تحت سختی جنسی، همین لمس ساده افکار عمیق‌تری را در ذهن فرد تشکیل می‌کند و به فکر فرو می‌رود که اگر این تماس طویل‌تر می بود چه می‌شد!

۴. چشم‌هایتان همه‌چیز را لو خواهند داد

چشم‌ها دریچه روح می باشند و در این موقعیت خاص، پرده از شدت میل جنسی شما برمی‌دارند، از کلماتی که جرئت نمی‌کنید یا صلاح نمی‌بینید به زبان بیاورید. خیره‌شدن مداوم یکی از نشانه‌های آشکار سختی جنسی است.

۵. به تته‌پته می‌افتید

ضعف تکلم در روبه رو با فردی که جذب او شده‌اید از اوج میل و سختی جنسی خبر می‌دهد. انگار که زبانتان بند آمده، فهمید آنچه می‌گویید نیستید و اصلا مطمعن‌به‌نفس کافی برای سخن‌زدن ندارید. حتی امکان پذیر نتوانید برخی کلمات را درست و کامل ادا کنید یا به لکنت بیفتید. این مشخص می کند باید برای «عادی‌بودن» اطراف آن شخص تلاش کنید.

۶. میل به ترک محیط ندارید

با همه وجودتان می‌خواهید بی تفاوت و آرام باشید، اما انگار نیرویی خارج از وجودتان تسخیرتان کرده است و اصلا میل به ترک آن محیط ندارید. کاملا خودکار به‌سمت آن شخص برمی‌گردید و تمایل دارید این ملاقات ادامه‌دار باشد.

۷. هجوم نوراپی‌نفرین را حس می‌کنید

هورمون نوراپی‌نفرین نقش پررنگی در جواب جنگ یا گریز بدن ایفا می‌کند. در روبه رو با فردی که از نظرتان دلنشین است، نمی‌توانید از لبخندزدن دست بردارید، مدام عرق می‌کنید، احتمالا فشارتان مقداری بیفتد و سرگیجه داشته باشید. همه اینها تحت‌تأثیر همین ماده شیمیایی پرقدرت است! اگر دلواپس تعریق کف دست‌هایتان هستید، نفس عمیق را فراموش نکنید.

۸. صدا و لحنتان تحول می‌کند

زیر‌و‌بم صدای آدم‌ها در روبه رو با فردی که جذبشان می‌کند، تحول می‌کند. از نظر علمی اثبات شده که هنگامی پای تنش و سختی جنسی در بین است، لحن صدا ناخودآگاه عشوه‌آمیز می‌بشود تا کلام فرد برای شخص روبه رو دلنشین‌تر و شنیدنی‌تر باشد.

۹. فانتزی‌های جنسی سراغتان می‌آیند

وقتی که سختی جنسی شدید و عمیق‌ بشود، ذهن فرد میزبان خیالات و فانتزی‌های جنسی درمورد شخص مورد نظر می‌بشود. ذهن در طول شبانه‌روز دست‌به‌گریبان فانتزی‌هایی است که این تنش را غیرقابل‌تحمل می‌کنند، چون هر لحظه و هر ثانیه فکر می‌کند که کنار شخص مورد نظر است. یقیناً رؤیای جنسی همیشه به این معنی نیست که ما خواهان رابطه جنسی با شخص مدنظریم. رؤیاهای ما از ناخودآگاه ما پرده برمی‌دارند، از تمایلاتی که امکان پذیر از وجودشان بی‌خبر باشیم.

۱۰. حس سرخوردگی می‌کنید

اگر تنش جنسی زمان‌وقتی طویل ادامه‌دار بشود و رفع نشود، سروکله احساسات منفی ناشی از ناامیدی اشکار می‌بشود. تجمع این تنش امکان پذیر بر سلامت روان فرد تاثییر منفی بگذارد و او را زودرنج و پرخاشگر کند. بهترین راهکار این است که از موقعیت فاصله بگیرید و تلاش کنید این ناامیدی را درمان کنید.

سختی جنسی خطرناک است یا طبیعی؟

فشار جنسی خطرناک است یا طبیعی - زنی و مردی در حال معاشرت با یکدیگر

تنش جنسی ذاتا بی‌خطر و بی‌زیان است. آدمیزاد جذب زیبایی‌ها می‌بشود و از این حس راه فراری نیست. اما این سختی امکان پذیر محرک استرس، خشمگینی، پرخاشگری، رنجش و خصومت باشد، به‌خصوص اگر یک نفر از این سختی برای اعمال قوت و کنترل دیگران منفعت گیری کند. این چنین امکان پذیر حس ناراحتی و انتقام‌جویی را به‌گفتن عکس العمل در فرد تحریک کند. تعداد بسیاری از قربانیان تجاوز، تعرض جنسی، آدم‌ربایی و حتی قتل، در اصل قربانی سختی جنسی مجرم بوده‌اند.

چطور تحت این سختی به ستوه نیاییم؟

سختی جنسی آزاردهنده است،‌ اما همیشه نیازمند جواب نیست! هر زمان علائم این سختی را در خود مشاهده کردید، بدانید که بهترین راه برای خلاصی از آن سخن بگویید‌کردن است. اگر می‌بینید این تنش یک‌سویه است و شخص روبه رو از آن اجتناب می‌کند، بهتر است با این وسوسه مبارزه کنید. اما اگر هر دو حس شبیهی دارید، می‌توانید با سخن بگویید درمورد احساسات خود قدم‌های بعدی به‌سمت یک ربط جدی و سالم را بردارید.

برای آنکه تحت سختی جنسی اطرافیان به ستوه نیایید و این خواست یک‌سویه را بهتر مدیریت کنید، این چند مسئله را بادقت بخوانید:

  • هرکجا هستید، فاصله امنی با همه افراد غریبه داشته باشید؛
  • برای رفتن به مکان‌های تازه حتما همراه داشته باشید؛
  • همیشه چهارچشمی مواظب اطراف خود باشید؛
  • دلسوزی و دل‌رحمی را کنار بگذارید و قاطعانه درمورد خواسته خود سخن بزنید، «نه گفتن» هراس ندارد؛
  • هیچ زمان از تماس‌گرفتن برای پشتیبانی نترسید.

کلام آخر

زندگی بازی کشش و خویشتن‌داری است. افسار تنش جنسی همانند همه امیال و خواسته‌های دیگر در دست خود ماست. این تنش همان‌قدر که دلنشین و سرگرم‌کننده است، امکان پذیر خطرناک باشد و جهت رفتارهای ناپسند و آزاردهنده شوند. برای بسپارید بهترین جواب به تنش جنسی همراه با احترام به فضای دیگران و برقراری ربط مؤثر است.

اگر این تنش را توانایی کرده‌اید و راهکاری برای مهار آن بلدید، حتما در قسمت نظرات برای ما و همراهان گرامی ما بنویسید.

هشدار! این نوشته فقط جنبه آموزشی دارد و برای منفعت گیری از آن ملزوم است با پزشک یا متخصص وابسته مشورت کنید. اطلاعات زیاد تر

دسته بندی مطالب

کسب وکار

تکنولوژی

اموزشی

سلامت

زنی که مشتاق آمدن قطار و شروع شدن صبح شنبه است

۱۴ کاری که تلخی شنبه را کمتر می‌کند_آینده نوین


نوشته و ویرایش شده توسط آینده نوین

فکر کنید ساعت ۶ یا ۷ صبح شنبه است و زنگ هشدار تلفن همراهتان به صدا درمی‌آید. در این چنین شرایطی به چه چیزی فکر می‌کنید؟ چه احساسی دارید؟ به گمان زیاد فکر بلندشدن از خواب و روبه‌روشدن با همه کارهایی که به شنبه موکول کرده‌اید، علتاضطرابتان می‌بشود. در این چنین شرایطی، حتی امکان پذیر به مرخصی‌گرفتن هم فکر کنید اما این راه‌حل درست نیست. برای خوشایندکردن شنبه‌ها باید به فکر راه‌حلی بهتر باشید. قبل از هر چیزی، باید به این فکر کنید که چه چیزی علتمی‌بشود شنبه‌ها تا این حد ناخوشایند باشند. بعد از آن هم با راه حلهایی که در این مقاله می‌خوانید، شنبه‌ها را به روزهایی شاد و پرانرژی تبدیل کنید.

چرا شنبه‌ها ناخوشایند خواهد شد؟

تعداد بسیاری از افرادی که از شنبه تا پنجشنبه کار می‌کنند، آخر هفته‌ها زمان می‌یابند زندگی کنند. آنها که از انجام‌دادن ماموریت های شغلی در طول هفته به‌شدت خسته شده‌اند، برنامه آخر هفته را طوری می‌چینند که سرگرم‌کننده و اسایش‌قسمت باشد. طبق معمول برای لذت‌قسمت‌ترشدن تعطیلی آخر هفته بیشتر از حد معمول غذا می‌خوریم، غذاهای خوشمزه می‌پزیم یا خواست می‌دهیم، تا دیروقت بیدار می‌مانیم و با دوستانمان زیاد تر زمان می‌گذرانیم. انجام‌دادن این کارها سرگرم‌کننده است، اما انرژی ما برای اغاز یک هفته کاری را افت می‌دهد. در این صورت، به گمان زیاد هفته تازه را بدون انرژی کافی اغاز می‌کنیم.

بعضی اوقات هم آن عبارت معروف «از شنبه اغاز می‌کنم» را سرلوحه زندگی خود قرار داده‌اید. درنتیجه امکان پذیر فهمید شوید که پروژه‌های بزرگ‌تر و ترسناک‌تر یا کارهای پیش‌پاافتاده ناخوشایند را به شنبه موکول کرده‌اید. اگر کارها را به تعویق بیندازید، بالاخره وقتی ناچار می‌شوید که آنها را انجام بدهید. در صورتی که زمان مورد نظر شنبه باشد، همانند این است که صبح شنبه دیواری روی سرتان خراب بشود. پژوهش‌های کارشناسان هم این نوشته را قبول می‌کنند. بر این مبنا، اگر به تعویق انداختن کارها عادت همیشگی‌تان باشد، استرس بیشتری خواهید داشت و سلامت‌تان به خطر خواهد افتاد. در واقع استرسی که در این شرایط دچارش می‌شوید، بر مسائلی همانند خواب شبانه شما تاثییر می‌گذارد و در طویل‌زمان دچار بیماری‌های سخت می‌شوید.

راه‌هایی برای خوشایندکردن شنبه‌ها

۱. جمعه‌شب سریع بخوابید

جمعه‌شب سریع خوابیدن و خواب کامل شبانه می‌تواند به شما پشتیبانی کند صبح شنبه خسته و بی‌حال نباشید. کارشناسان اعتقاد دارند که خواب دکمه تنظیم مجدد اعضای بدن است و انرژی ما را تجدید می‌کند. خوب خوابیدن در تحول حرکت و خلق‌وخوی ما نقش بسزایی دارد.

امکان پذیر سریع خوابیدن به‌معنی نادیده‌گرفتن برنامه‌های جمعه‌شب یا مقاومت‌کردن در برابر وسوسه دیدن یک تکه دیگر از سریال موردعلاقه‌مان باشد. بااین‌حال اگر این کار را انجام بدهید، در آینده‌ای نه‌چندان دور از خود سپاس خواهید کرد. احتمالا دیدن قسمتی دیگر از سریالی دوست‌داشتنی وسوسه‌برانگیز باشد، اما این کار الزام نخوابیدن به‌قدر کافی است. هنگامی هم که خواب کافی نداشته باشید، تمرکز یا منفعت‌وری ملزوم برای روز سپس را نخواهید داشت.

۲. جلسات سنگین و پراسترس را به صبح شنبه موکول نکنید

آخرین چیزی که ترجیح می‌دهید صبح شنبه با آن روبه رو شوید، سختی یک جلسه پراسترس است. اگر می‌توانید برنامه‌های صبح شنبه را طوری تنظیم کنید که بتوانید این روز را راحت‌تر اغاز کنید. زیاد تر ما در روزهای شنبه با حداکثر توان خود کار نمی‌کنیم. به این علت بهتر است جلسات فشرده و پراسترس را برای اواخر روز یا روزهای دیگر هفته برنامه‌ریزی کنیم.

۳. روز جمعه خود را برای شنبه آماده کنید

زمان اندکی از روز جمعه خود را صرف آماده‌شدن برای شنبه کنید. این‌طوری بهتر برنامه‌ریزی می‌کنید. برنامه‌ریزی بهتر برای انجام‌دادن ماموریت های دشوار پیش‌ رو هم به شما قوت انتخاب و حس تسلط بر اوضاع را می‌دهد و به‌جای این که شنبه را ناخوشایند و آشفته اغاز کنید، حس آمادگی و اشتیاق بیشتری برای روبه‌روشدن با این روز خواهید داشت.

۴. یک مهمانی مفرح ترتیب بدهید

اگر مدیران شما از پیشنهادهای تازه استقبال می‌کنند، با آنها درمورد یک مهمانی کوچک برای شنبه‌ها سخن بگویید کنید. به‌جای این که مهمانی‌های کاری را برای آخرهفته‌ها برنامه‌ریزی کنید، به مدیران نظر دهید که صبح‌های شنبه در دفتر کار مهمانی کوچکی برگزار کنند. به این ترتیب، به‌جای این که مهمانی کاری هنگامی برگزار بشود که همه عجله دارند به خانه بروند، در وقتی برقرار می‌بشود که به همه برای اغاز هفته تازه انگیزه می‌دهد.

ملزوم نیست مهمانی صبح شنبه چندان مفصل باشد. همین که بین همه شیرینی‌‌های صبحانه یا خوراکی‌های سپس از ناهار پخش کنید هم می‌توانید روحیه آنها را در روز شنبه بهبود ببخشید.

۵. به فکر درمان حرفه‌ای اضطرابتان باشید

اگر فکر می‌کنید همیشه شنبه‌ها روزهایی اضطراب‌آورند، به گمان زیاد درمان حرفه‌ای این اضطراب به شما پشتیبانی خواهد کرد. مقداری زمان بگذارید و به این فکر کنید که چرا شنبه‌ها برای شما به‌معنی هراس یا احساسات منفی می باشند. از خود این سوال را سوال کنید: «چه مدرکی دارم که این هفته هفته بدی خواهد می بود؟»

برخی از چیزهایی که امکان پذیر علتاسترس و اضطراب بیجا در محل کار شوند عبارت‌اند از:

احتمالا با بازدید موقعیت خود در محل کار به این نتیجه برسید که در شغلتان تجدیدنظر کنید و سراغ گزینه‌های شغلی بهتر بروید. هیچ‌زمان نباید حس کنید که ناچار به تحمل موقعیتی بد هستید. اگر هم همیشه دچار استرس و اضطراب می‌شوید، بهتر است درمورد مشکل خود با روان‌درمانگری حرفه‌ای سخن بگویید کنید.

۶. با احساسات خود مواجه شوید

پذیرفتن احساسات به‌معنی مرورکردن چندباره احساساتی همانند هراس یا غم نیست. احتمالا تحلیل بیشتر از حد احساسات ناخوشایند مدتی به ما حس تسلط بر اوضاع را بدهد، اما امکان پذیر ما را به‌سمت نتیجه‌گیری‌های نادرست هم سوق دهد.

در عوض، یاد بگیرید که با احساسات خود مواجه شوید. به احوالات جسمی خود که احساسات‌تان را نشان خواهند داد دقت کنید. این‌طوری می‌توانید احساسات خود را بهتر فهمیدن کنید یا برای افت ناراحتی خود بهتر تلاش کنید. فراموش نکنید که ما نمی‌توانیم از شر احساسات خود خلاص شویم، اما می‌توانیم از بدترشدن آنها جلوگیری کنیم.

۷. برنامه آخر هفته را متعادل کنید

اگر می‌خواهید شنبه روز آرامی باشد، باید آخر هفته واقعا استراحت کنید. برای این که روز جمعه برای استراحت زمان کافی داشته باشید، کارهایی را که طبق معمول به جمعه موکول می‌کنید، دیگر روزهای هفته انجام بدهید. در طول هفته، ساعت‌هایی را به امور خانه یا معاشرت با دوستان تعلق بدهید. این‌گونه روز جمعه را زیاد تر صرف استراحت می‌کنید و ناچار نیستید کارهای عقب‌افتاده را انجام بدهید.

۸. جمعه‌ها به‌جای کمیت بر کیفیت تمرکز کنید

دختری که در آخر هفته واقعا خوش میگذراند

در تعطیلات آخر هفته، خود را دچار مشغله‌های گوناگون نکنید. اگر شنبه‌ها حس می‌کنید که خسته و کلافه‌اید، به گمان زیاد برنامه آخر هفته درستی نداشته‌اید. برای برنامه‌ریزی فعالیت‌های آخر هفته، آنچه را برایتان اهمیت بیشتری دارد در برتری بگذارید.

فرهنگ مرسوم به ما این باور را القا کرده که همیشه باید پرمشغله باشیم و هرچه زیاد تر مشغول باشیم شادتر خواهیم می بود. بااین‌حال لذت‌بردن از زندگی زیاد تر کمتر به تعداد فعالیت‌هایی که در طول روز انجام می‌دهیم بستگی دارد و زیاد تر به انجام‌‌دادن کارهایی مربوط می‌بشود که ما را شادتر می‌کنند یا زندگی‌مان را ساده‌تر می‌سازند. از آن قبل، اگر همه دقت خود را صرف این کارها کنیم، حس شادابی و رضایتی را که در تعطیلات آخر هفته در پی آن هستیم زیاد تر توانایی می کنیم.

۹. به شنبه به‌گفتن شروعی مجدد نگاه کنید

بعضی اوقات اوقات همه‌چیز به نحوه فکر ما بستگی دارد. به‌جای این که با دلواپسی به شنبه نزدیک شوید، این روز را به‌گفتن شروعی مجدد در نظر بگیرید. شنبه می‌تواند فرصتی برای انجام‌دادن کارهای تازه و شروعی مجدد باشد.

۱۰. روز خود را با مدیتیشن اغاز کنید

مدیتیشن راهی مؤثر برای اغاز بهتر صبح شنبه است. مطابق تحقیقات، مدیتیشن کارکرد مغز را بهبود می‌بخشد و ذهنیت شما را مثبت می‌کند. یک جلسه مدیتیشن صبح‌بعضی اوقات مزایا مختلفی دارد که با اهمیت ترین آنها عبارت‌اند از:

  • ذهن شما را از افکار منفی پاک می‌کند؛
  • به شما پشتیبانی می‌کند برای هفته بهتر برنامه‌ریزی کنید؛
  • خلق‌وخویتان را بهتر می‌کند؛
  • تمرکزتان را تحکیم می‌کند؛
  • به شما برای تحول حال‌وهوای دیگر روزهای هفته پشتیبانی می‌کند.

اگر برای مدیتیشن در صبح شنبه زمان بسیاری ندارید، حتی یک جلسه مدیتیشن سریع ۵دقیقه‌ای هم سودمند خواهد می بود.

۱۱. به سر و وضع خود برسید

طبق معمول صبح روزهای شنبه عادت داریم که اولین لباسی را که در کمد می‌بینیم بپوشیم چون نمی‌خواهیم خودمان را اذیت کنیم. بااین‌حال به سر و وضع خود رسیدن طوری که انگار قرار است به دیدن شخص خاصی برویم، می‌تواند به ما حس مثبت‌تر و اعتمادبه‌نفس بیشتری بدهد. با این کار شنبه مقداری شوق‌انگیزتر و خاص‌تر می‌بشود و نظرمان درمورد این روز تحول می‌کند. به این علت تلاش کنید خوش‌تیپ شوید. لباسی به رنگ روشن بپوشید یا پوشیدن لباس موردعلاقه‌تان را امتحان کنید تا مقداری شادتر شوید.

۱۲. صبحانه‌ای سالم بخورید

یک صبحانه سالم و خوشمزه

برای خود یک صبحانه سالم و مغذی آماده کنید. غذاهای موردعلاقه خود برای صبحانه را روی میز بچینید. این غذا احتمالا یک املت لذیذ، یک مافین خوشمزه، یک اسموتی سبز یا هر چیز فرد دیگر باشد که دوست دارید. تغذیه در سلامت عمومی شما نقش مهمی دارد و صبحانه‌ای خوب به بهبود خلق‌وخو و افزایش انرژی شما در طول روز پشتیبانی می‌کند.

۱۳. برای یک کار دلنشین برنامه‌ریزی کنید

صرف ناهاری خوشمزه، ملاقات با دوستی سپس از ساعت کاری یا حتی تماشای سریال یا برنامه موردعلاقه خود قبل از خواب می‌تواند به شما حس بهتری بدهد. اگر شنبه را با احساسی ناخوشایند اغاز کرده‌اید، به این معنی نیست که تا آخر این روز حس بدی داشته باشید. با انجام‌دادن یکی از این کارها می‌توانید یک شنبه خاکستری را به یک شنبه لذت‌قسمت تبدیل کنید.

۱۴. مقداری ورزش کنید

فعالیت بدنی داشتن راهی عالی برای تحکیم روحیه است. بر پایه تحقیقات، ورزش خوب می‌تواند بلافاصله مقدار دوپامین و سروتونین بدن را افزایش دهد و خلق‌وخو را بهتر کند. ملزوم نیست صبح سریع شنبه ورزش کنید. در طول این روز، هر زمان که زمان داشتید ورزش کنید. یک پیاده‌روی طویل‌ یا یک جلسه تمرین یوگا در خانه هم زیاد سودمند است. برای این که از مزایا ورزش برای سلامت روان منفعت‌مند شوید، همیشه هم ملزوم نیست که تمرین‌های ورزشی حرفه‌ای و شدید انجام بدهید.

شما بگویید

شنبه‌ می‌تواند فرصتی برای اغاز مجدد باشد، اما همه این‌طور فکر نمی‌کنند. امکان پذیر شما هم جزو آن دسته از افراد باشید که همیشه دلواپس اغاز صبح شنبه می باشند. احتمالا همه کارها را به صبح شنبه موکول کرده‌اید و اکنون از آمدن شنبه موعود دلواپس هستید. در این چنین شرایطی، می‌توانید راهکارهایی را امتحان کنید که در این مقاله معارفه کردیم. به‌نظر شما انجام‌دادن چه کارهای فرد دیگر به ما پشتیبانی می‌کند شنبه را شاداب‌تر و پرانرژی‌تر اغاز کنیم؟


فروشگاه چطور - مجموعه صوتی رازهای موفقیت


مانع ها پیشرفت خود را بشناسید و پیروزی را به عادت همیشگی‌تان تبدیل کنید.




دسته بندی مطالب

کسب وکار

تکنولوژی

اموزشی

سلامت



منبع

کارگری احساسی در بانوان

کارگری احساسی چیست؛ انواع و پیامدهای کار عاطفی_آینده نوین


نوشته و ویرایش شده توسط آینده نوین

کارگری احساسی یا کار عاطفی همان نیرو و انرژی ملزوم برای مدیریت و یقیناً تظاهر احساسات در زندگی حرفه‌ای و شخصی ماست. لبخند گرم نماینده خدمات مشتری یا همدردی پزشک معالج امکان پذیر شکلی از کارگری احساسی باشد. در زندگی امروزی، کارگری احساسی جزئی جداناپذیر از زندگی همه ما شده است و روی موقعیت‌های گوناگون اجتماعی، کاری و روابط ما تاثییر می‌گذارد. در این مقاله قرار است به فهمیدن بهتری از کارگری احساسی برسیم و ضمن آشنایی با انواع آن، درمورد تأثیرات مثبت و منفی کارگری احساسی سخن بگویید کنیم.


کارگری احساسی چیست؟

آرلی هوچیلد، جامعه‌شناس مشهور، اولین کسی می بود که عبارت کارگری احساسی یا کارگری عاطفی را در سال ۱۹۸۳ به کار برد. این عبارت در آن زمان فقط محدود به محیط کار می‌شد، اما امروزه معنی گسترده‌تری به خود گرفته است. کارگری احساسی به کارهایی حرف های می‌بشود که بدون هیچ چشمداشت و پاداشی برای از بین بردن نیاز یا راضی کردن دیگران در محیط کاری، اجتماعی و حتی شخصی انجام می‌گیرند. این تعریف زیاد تر بیانگر مدیریت احساسات در روبه رو دیگران است. فردی که دچار کارگری احساسی است، طبق معمول احساسات واقعی خود را سرکوب و به‌طوری حرکت می‌کند تا دیگران حس بهتری داشته باشند.

مثالهای کار عاطفی

افراد امکان پذیر در موقعیت‌های گوناگون کارگری احساسی کنند. رایج‌ترین مثالهای کارگری احساسی عبارت‌اند از:

  • صنعت خدماتی و رفاهی: کارگری احساسی در صنایع خدماتی جزئی از نیازمندی‌های کار است و کارمندان موظف‌اند رفتاری دوستانه و مثبت با مشتری و ارباب رجوع داشته باشند. حتی اگر محیط کاری خوشایند نباشد یا مشتریان حرکت درستی نداشته باشند، کارمندان باید از کارگری احساسی برای جلب رضایت مشتریان منفعت گیری کنند.
  • خدمات درمانی: از کارمندان حوزه خدمات درمانی انتظار می‌رود با بیماران همدردی و نیازهایشان را رفع کنند. دانشجویان پزشکی طبق معمول در طول تحصیل خود یاد می‌گیرند عکس العمل‌های احساسی خود در روبه رو بیماران را مهار کنند و رفتاری حرفه‌ای از خود نشان دهند.
  • مدیریت: افرادی که نقش رهبر یا مدیر را بر مسئولیت دارند، امکان پذیر برای اثرگذاری روی احساسات، انگیزه و کارکرد کارمندان یا جستوجو‌کنندگانشان از کارگری احساسی منفعت گیری کنند. برای مثال رهبران امکان پذیر ناچار شوند حتی در روبه رو با موقعیت بحرانی، خود را خوش‌بین نشان دهند تا کارمندان وحشت نکنند.
  • زندگی شخصی: افراد برای خوشحالی و رضایت فرزندان یا شریک زندگی‌شان طبق معمول از کارگری احساسی منفعت گیری می‌کنند. برای مثال امکان پذیر در خانواده‌ای از مادر انتظار برود که پرورش فرزند را تنهایی به مسئولیت بگیرد، همه نیازهای فرزندان را برآورده کند و همیشه مسئول او گفت و گو‌های احساسی مهم باشد.
  • شبکه اجتماعی: امکان پذیر در گروه‌ها، نظرات یا حتی مکالمات شخصی از کارگری احساسی منفعت گیری بشود. برای مثال هنگامی فردی در فضای مجازی نژادپرست خطاب بشود، امکان پذیر به فرد روبه رو اصرار کند تا بفهمد علت این سخن چیست. این شخص بعد از شنیدن توضیحات فرد روبه رو، هم چنان تلاش می‌کند به او اثبات کند نیت درستی داشته است.

انواع کارگری احساسی

مطابق حرف های هوچیلد، کارمندان از دو روش برای ابراز احساسات خود منفعت گیری می‌کنند: تظاهر سطحی و عمیق. کارمند این دو روش را برای مدیریت احساساتش به کار می‌برد تا نیاز شغلش را برآورده کند.

  • تظاهر سطحی: کارمند احساساتی را ابراز می‌دهد که با حس درونی‌اش متفاوت است. برای مثال امکان پذیر حال خوشی نداشته باشد، اما برای رضایت مشتری ناچار بشود لبخند به لب به او جواب دهد.
  • تظاهر عمیق: کارمندان تلاش می‌کنند حس واقعی خود را تحول دهند و چیزی را که انتظار می‌رود به ارباب رجوع ابراز دهند، جانشین حس واقعی خود کنند.

کارگری احساسی در زنان

بانوان، به‌خصوص در خانواده، زیاد تر از هر فردی در معرض کار عاطفی قرار می‌گیرند. در واقع زیاد تر از زن یا مادر خانواده انتظار می‌رود که بار احساسی مسائل گوناگون را به دوش بکشد و احساسات دیگر اعضای خانواده را نیز مدیریت کند. با این که جامعه روزبه‌روز در حال تحول است، باز هم زیاد‌ها ماموریت خانم خانه می‌دانند که حواسش به مناسبت‌ها باشد، کارهای خانه را انجام دهد، از طرف همسر کادوی مناسب برای دیگران تهیه کند، کودک را زمان شلوغ‌کاری‌اش آرام کند یا به پدرشوهر مریض‌احوالش سر بزند. همه این کارها مثالهایی از کارگری احساسی می باشند، چراکه هم از نظر عاطفی و هم از نظر جسمانی باید از دیگران حمایتکنند. حتی با این که امروزه تعداد بسیاری از خانم‌ها شاغل می باشند، باز هم از بار کارگری احساسی آنها چیزی کم نشده و هم چنان حمایتکننده احساسی خانواده به شمار می‌آیند.

از طرفی زیاد تر مشاغلی که نیازمند کارگری احساسی می باشند، به خانم‌ها سپرده خواهد شد. درصد بیشتری از کارکنان حوزه خدمات‌ درمانی، فراهم اجتماعی، مراقبت از کودکان و خدمتکاران را خانم‌ها راه اندازی خواهند داد. ملزوم به ذکر است که کارگری احساسی به‌خودی‌خود چیز بدی نیست و ملزوم است همه آن را انجام بدهند. با وجود این، زیاد‌ها با این که بار کارگری احساسی زیاد تر بر دوش خانم‌ها باشد موافق نیستند و در تلاش برای تحول این حالت‌اند.

تأثیرات کارگری احساسی

ساده‌ترین و رایج‌ترین تأثیر کارگری عاطفی روی افراد کلافگی و فرسودگی است. این که دائم طوری حرکت کنید که به مذاق دیگران خوش بیاید، برای هر فردی امکان پذیر خسته‌کننده باشد. این چنین کارگری احساسی در کارمندانی که با چشم‌پوشی از حس واقعی خود باید احساسات مثبت ابراز دهند، امکان پذیر در طویل‌زمان جهت مشکلات هویتی بشود. مشکل فرد دیگر که در این نوع مشاغل وجود دارد این است که نیاز کارمند نادیده گرفته می‌بشود و دقت صرف به نیاز ارباب رجوع اعتدال را بر هم می‌زند.

یقیناً کارگری احساسی امکان پذیر خوبی‌هایی نیز داشته باشد. برای مثال زیاد‌ها با خدمات‌رسانی به دیگران حس رضایت می‌کنند. نکات منفی‌ای که گفتن شدند، زیاد تر درمورد تظاهر سطحی صدق می‌کنند که فرسودگی احساسی را به جستوجو دارد، اما با تظاهر عمیق امکان پذیر به رضایت شغلی، رضایت مشتری و کارکرد کاری بهتر برسید. به زبان ساده، اگر شما احساساتی را توانایی کنید که نیاز است در محیط کاری از خود ابراز دهید، دیگر نیازی به تظاهرکردن جلوی ارباب رجوع نخواهد می بود.

شما بگویید

درست است که کارگری احساسی در طویل‌زمان جهت فرسودگی احساسی می‌بشود، اما راهی برای جلوگیری از این قضیه نیز وجود دارد. برای مثال اگر در محیط کاری خود سختی بسیاری ناشی از کارگری احساسی تحمل می‌کنید، بهتر است با تمرین کافی سراغ تظاهر عمیق بروید. اگر در محیط خانه حس می‌کنید بار احساسی همه اعضای خانواده روی دوش شما است، می‌توانید به مشاور مراجعه کنید تا راهکار درستی پیش رویتان قرار دهد.

شما تا چه اندازه دچار کارگری احساسی هستید؟ آیا این قضیه به سود شما بوده یا جهت خستگی شما شده است؟

چطور با مدیر و همکاران خود تعامل موثری داشته باشیم.

چطور در سازمان خود پله‌های ترقی را به‌شدت طی کنیم.


دسته بندی مطالب

کسب وکار

تکنولوژی

اموزشی

سلامت



منبع

توهم چیست - فردی در حال فکر به عوامل توهم‌زا

توهم چیست؛ انواع، علائم و روش درمان_آینده نوین


نوشته و ویرایش شده توسط آینده نوین

منظور از توهم در روان‌شناسی باورهایی‌اند که به‌رغم نبوده است هیچ‌گونه شواهدی، هم چنان ادامه می‌یابند. زیاد تر اوقات انواع توهم با بیماری‌های روانی همانند اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی یا افسردگی شدید همراه‌اند. این باورهای غلط امکان پذیر طیف وسیعی از موضوعات را در بر گیرند و در برابر استدلال منطقی زیاد مقاوم‌اند. ببینید توهم چیست، انواع آن کدامند و چطور درمان می‌بشود. با ما همراه باشید.

بیماری توهم چیست؟

افراد مبتلا به توهم فکری طبق معمول اعتقاد دارند که مدام تحت‌تعقیب، نظارت یا کنترل نیروهای خارجی می باشند یا توانمندیهای اختصاصی‌ای دارند. این باورها امکان پذیر بعضی اوقات زیاد آزاردهنده باشند و زندگی روزمره فرد مبتلا را مختل کنند.

توهمات امکان پذیر بعضی اوقات معمولی و بعضی اوقات زیاد شگفت‌وغریب باشند. مثالهای معمولی توهم عبارت‌اند از وقتی است که فرد توهم می‌زند تحت‌تعقیب است، فردی عاشق اوست یا همسرش به او خیانت می‌کند. توهم‌های شگفت‌وغریب هم مربوط به چیزهایی‌اند که هیچ زمان رخ نخواهند داد، همانند ربوده‌شدن توسط بیگانگان.

انواع توهم

انواع هذیان و توهماتی که در این تکه معارفه خواهد شد، فقط چند نمونه از انواع متعدد توهم‌اند و امکان پذیر از نظر شدت، بسیاری و زمان‌زمان وقوع بسته به افراد و شرایط خاص آنها متفاوت باشند.

۱. توهم اروتومانیا

اختلال اروتومانیا یا خودمعشوق‌پنداری یعنی باور به این که فردی مشهور یا دارای موقعیت اجتماعی عالی عاشق فرد مبتلاست. شخص مبتلا به این توهم امکان پذیر باور کند که هنرپیشه یا فرد معروف مورد نظر به او علاقه‌مند است یا تصمیم نزدیک‌شدن به او را دارد. طبق معمول در این شرایط فرد مبتلا تلاش می‌کند به هر طریقی با شخصی که معتقد است او را دوست دارد، ربط برقرار کند.

۲. توهم خودبزرگ‌بینی

فرد مبتلا به این نوع توهم بیش‌ از حد حس ارزشمندی می‌کند و خود را دارای دانش، ثروت، توانایی و قوت بسیار‌ای می‌داند. برای مثال امکان پذیر باور کند که کشف مهمی کرده یا از طرف نهادی خاص برای نجات جهان فرستاده شده است. این فرد همیشه باور دارد که توانایی یا قدرتی شگفت انگیز دارد و با خداوند یا نهادهای خاص ارتباطی اختصاصی دارد.

۳. توهم تعقیب و آزار

فرد مبتلا به این توهم بر این باور است که نزدیکانش جاسوسی او را می‌کنند یا در حال خیانت به او می باشند. این توهم علتمی‌بشود فرد همیشه دلواپس صدمه‌هایی از جانب دیگران باشد و این هراس زندگی او را مختل کند.

۴. حسادت

در این نوع توهم به‌رغم نبوده است شواهدی مبنی بر خیانت، فرد معتقد است شریک عاطفی یا همسرش در حال خیانت‌کردن به اوست. این فرد مدام به این فکر می‌کند که شریک زندگی‌اش در نبوده است او با معشوق مخفی خود ملاقات می‌کند یا در حال ردوبدل‌کردن پیغام‌های عاشقانه با اوست.

۵. توهم جسمانی

در این نوع توهم فرد مدام حس بیماربودن می‌کند و معتقد است به نوعی اختلال یا بیماری خاص مبتلاست. این در حالی است که فرد هیچ نشانه جسمانی خاصی مبنی بر بیماربودن ندارد.

علائم توهم

علائم هشداردهنده توهم امکان پذیر شامل این موارد باشد:

  • مشکلات خواب؛
  • بدگمانی به دیگران؛
  • افکار و حرکت غیرمعمول؛
  • مشکل در برقراری ربط؛
  • افکار یا ایده‌های پارانوئید؛
  • انزوای اجتماعی یا کمتر زمان‌گذراندن با دیگران؛
  • مشکلاتی در عرصه مراعات بهداشت شخصی یا خودمراقبتی.

علل توهم

گرچه اکنون هیچ توضیح مشخصی برای علت تشکیل توهم وجود ندارد، به‌نظر محققان چندین عامل در تشکیل این اختلال نقش دارند. در این تکه عوامل تشکیل انواع توهم را معارفه می‌کنیم.

۱. ژنتیک

ژنتیک یکی از با اهمیت ترین عوامل مؤثر در تشکیل انواع اختلالات روانی از جمله توهم است. طبق معمول گمان ابتلای افرادی که یک یا چند نفر از اعضای خانواده‌شان دچار این‌گونه اختلالات می باشند، زیاد تر از دیگران است. برای مثال فرزند والدین مبتلا به اختلال هذیانی یا اسکیزوفرنی زیاد تر از دیگر افراد در معرض ابتلا به این اختلالات است.

۲. اختلالات حسی

مطابق پژوهش‌ها، هذیان و توهم در افراد دچار اختلال بینایی یا شنوایی شایع‌تر است. فردی که مشکل بینایی یا شنوایی دارد، به‌علت ناتوانی در فهمیدن تعداد بسیاری از مسائل، زیاد تر به ادراک نادرست از حقیقت تکیه می‌کند. یقیناً این یافته‌ها به این معنی نیست که افراد مبتلا به اختلالات حسی حتما دچار هذیان و توهم خواهند شد؛ امکان پذیر تعداد بسیاری از افراد نابینا یا ناشنوا هیچ مشکلی در عرصه اختلالات هذیانی نداشته باشند.

۳. علل بیولوژیکی

محققان در پژوهش‌های موردی تعداد بسیاری به این نتیجه رسیدند که بعضی اوقات علل بیولوژیکی علتایجاد انواع توهم خواهد شد. در پژوهشی که در سال ۲۰۱۸ انجام شد، محققان شرایط چند نفر از افرادی را که سکته مغزی کرده‌ بودند، بازدید کردند. نتیجه این می بود که افرادی که دچار سکته کانونی در تکه راست قشر پیش‌پیشانی مغز شده بودند، مبتلا به توهم بوده‌اند.

در این پژوهش‌ها اشکار شد که این تکه از مغز با غده‌های قاعده‌ای یا گانگلیون‌های پایه و سیستم لیمبیک ربط دارند و ورودی‌های نورون‌های دوپامین مغز میانی را دریافت می‌کند. دوپامین نوعی انتقال‌دهنده عصبی است که در تشکیل انگیزه، لذت و پاداش نقش دارد. در این پژوهش اشکار شد که دریافت نامنظم دوپامین افراد را در معرض ابتلا به اسکیزوفرنی و روان‌پریشی قرار می‌دهد. با این تفاسیر، به گمان زیاد سیگنال‌دهی معیوب دوپامین در تشکیل و پیشرفت توهم نقش بسزایی دارد.

۴. عوامل محیطی

رایج‌ترین عوامل محیطی که امکان پذیر در تشکیل یا تشدید توهم نقش داشته باشند، عبارت‌اند از:

  • رویدادهای استرس‌زای زندگی: رویدادهای صدمه‌زا یا استرس‌زا همانند سوء‌منفعت گیری، خشونت یا غم ازدست‌دادن عزیزان امکان پذیر گمان ابتلا به توهم را افزایش دهند.
  • انزوای اجتماعی: نداشتن حمایتاجتماعی و منزوی‌بودن فرد امکان پذیر علتایجاد توهم شوند، چون طبق معمول افرادی که از نظر اجتماعی منزوی می باشند، زیاد تر در معرض پارانویا و بی‌اعتمادی می باشند.
  • مصرف مواد مخدر: مصرف مواد مخدر به‌اختصاصی داروهایی همانند آمفتامین‌ها یا مواد توهم‌زا علتایجاد توهم و هذیان در برخی افراد می‌بشود.

گرچه عوامل محیطی امکان پذیر در تشکیل توهم نقش داشته باشند، لزوما به‌خودی‌خود علتایجاد توهم نمی‌شوند.

دیگر عوامل

بر پایه پژوهشی که در سال ۲۰۱۷ انجام شد، تعداد بسیاری از افرادی که به اختلال استرس بعد از سانحه (PTSD) مبتلا شده‌اند، دچار توهم به‌اختصاصی از نوع آزار و اذیت شده‌اند. علاوه‌بر اختلال هذیانی، برخی اختلالات روانی دیگر هم در تشکیل توهم نقش دارند. دیگر عوامل ابتلا به توهم عبارت‌اند از:

درمان توهم

فهمیدن انواع توهم و رسیدگی به آنها امکان پذیر فرایندی چالش‌برانگیز باشد، به‌خصوص اگر فرد مبتلا قوت تشخیص نادرست‌بودن باورهایش را نداشته باشد. برخی از افراد مبتلا به توهم امکان پذیر برای اغاز درمان مقاومت کنند و این قضیه درمان اولیه را دشوار می‌کند.

در مواردی که توهم زندگی روزمره فرد را مختل نمی‌کند، احتمالا فرد فکر کند نیازی به درمان ندارد. در این چنین مواردی، رویکرد حمایتی ملایم از سوی عزیزان امکان پذیر برای تشویق فرد به اغاز درمان سودمند باشد. مهم است به افراد دچار توهم با مهربانی و لطافت نزدیک شوید و با متخصصان سلامت روان همکاری کنید تا فرایند درمان به‌خوبی طی بشود.

۱. مصرف دارو

طبق معمول برای درمان فرد مبتلا به توهم داروهای ضدروان‌پریشی (آنتی‌سایکوتیک‌ها) تجویز می‌بشود. آنتی‌سایکوتیک‌های معمولی داروهایی می باشند که برای مسدودکردن گیرنده‌های دوپامین در مغز منفعت گیری خواهد شد. این داروها از دهه ۱۹۵۰ برای درمان بیماری‌های روانی منفعت گیری شده‌اند و برخی از رایج‌ترین آنها عبارت‌اند از:

  • کلرپرومازین؛
  • فلوفنازین؛
  • تیوتیکسین؛
  • پرفنازین؛
  • هالوپریدول؛
  • تری‌فلوپرازین.

نسل دوم آنتی‌سایکوتیک‌ها که به آنتی‌سایکوتیک‌های آتیپیک معروف‌اند، نوع جدیدی از داروها می باشند که برای درمان اختلالات هذیانی نیز منفعت گیری خواهد شد اما در قیاس با آنتی‌سایکوتیک‌های معمولی عوارض جانبی کمتری دارند. این داروها با مسدودکردن گیرنده‌های دوپامین و سروتونین در مغز عمل می‌کنند و به نظر می‌رسد برای درمان علائم توهم و اختلال هذیانی مؤثرترند. برخی از این داروها عبارت‌اند از:

  • الانزاپین؛
  • کلوزاپین؛
  • آریپیپرازول؛
  • آسناپین؛
  • ایلوپریدون؛
  • ریسپریدون؛
  • کاریپرازین؛
  • زیپراسیدون.

بعضی اوقات برای درمان توهم داروهای ضدافسردگی و آرام‌قسمت نیز تجویز خواهد شد. داروهای ضدافسردگی همانند مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) طبق معمول برای درمان اضطراب ناشی از توهم منفعت گیری خواهد شد.

هرکدام از این داروها عوارض جانبی منحصربه‌فردی دارند و فقط باید در صورت صلاحدید و تجویز پزشک مصرف شوند.

۲. روان‌درمانی

توهم چیست- روان‌درمانی برای درمان توهم

روان‌درمانی نیز امکان پذیر در کنار مصرف دارو یا به‌تنهایی برای تسلط بر استرس ناشی از توهم برای فرد تجویز بشود. انواع گوناگون روان‌درمانی برای درمان توهم عبارت‌اند از:

  • درمان شناختی‌رفتاری (CBT): درمان شناختی‌رفتاری نوعی روش درمانی است که بر شناسایی و به‌چالش‌کشیدن الگوهای فکری و رفتاری تمرکز دارد.
  • درمان روان‌پویایی: درمان روان‌پویایی نوعی روانکاوی است که بر الگوهای ناخودآگاه فکری و رفتاری متمرکز است. درمان روان‌پویشی امکان پذیر برای کشف عوامل عاطفی و روان‌شناختی عرصه‌ای منفعت گیری بشود که در تشکیل توهم نقش دارند.
  • خانواده‌درمانی: خانواده‌درمانی شامل روان‌درمانی با فرد مبتلا و اعضای خانواده او برای بازدید الگوهای ارتباطی‌ای است که علتایجاد توهمات فرد خواهد شد.
  • گروه‌درمانی: گروه‌درمانی شامل کار با گروهی از افراد است که ازمایش ها یا چالش‌های شبیهی دارند.
  • درمان مبتنی بر ضمانت و پذیرفتن (ACT): در این روش درمانی از تکنیک‌های پذیرفتن و ذهن‌آگاهی همراه با ضمانت و فرایندهای تحول حرکت برای افزایش انعطاف‌پذیری روانی منفعت گیری می‌بشود.

مؤثرترین روش درمان توهم بسته به فرد، نیازها و شرایط خاص او متفاوت است.

توانایی‌های مقابله با توهم

امکان پذیر سوال کنید درمان خانگی توهم چیست؟ گسترش توانایی‌های مقابله‌ای در کنار راه حلهای درمانی مهم علتمی‌بشود فرد علائم توهم و اختلال هذیانی را بهتر مهار کند. این توانایی‌های سودمند عبارت‌اند از:

  • انجام فعالیت‌های لذت‌قسمت؛
  • ذهن‌آگاهی برای ماندن در زمان حال؛
  • ترفندهای تنظیم احساسات همانند تنفس عمیق؛
  • آمادگی و داشتن برنامه برای وقتی که توهم عود می‌کند.

با گذشت زمان و تمرین این توانایی‌ها به منبع های مورد قیمت مادام‌العمر برای تاب‌آوری تبدیل خواهد شد.

سؤالات رایج

۱. توهم چیست و راه درمانش چیست؟

توهم یکی از علائم مهم روان‌پریشی و شامل باورها قوی به چیزهای نادرست است. دارو و روان‌درمانی ۲ روش مهم درمان این بیماری می باشند.

۲. چطور توهم را از بین ببریم؟

گسترش توانایی‌های مقابله‌ای در کنار راه حلهای درمانی مهم علتمی‌بشود علائم توهم را بهتر مهار کنید.

۳. علت توهم زدن در نوجوانان چیست؟

ژنتیک، اختلالات حسی، عوامل محیطی و عوامل بیولوژیکی با اهمیت ترین علل توهم در نوجوانان و بزرگ‌سالان است.

سخن پایانی

افراد مبتلا به توهم طبق معمول اعتقاد دارند که مدام تحت‌تعقیب، نظارت یا کنترل نیروهای خارجی می باشند یا توانمندیهای اختصاصی‌ای دارند. درمان بیماری عرصه‌ای عامل توهم علتغلبه بهتر بر این اختلال و بهبود علائم آن می‌بشود.

خودتان یا عزیزانتان توانایی‌ای در عرصه این اختلال دارید؟ لطفا نظرات و ازمایش ها ارزشمندتان را با ما و کاربران عزیزمان به اشتراک بگذارید.

برای از بین بردن احساس افسردگی چه کاری انجام دهیم؟


در افسردگی غم به لایه‌های عمیق زندگی نفوذ کرده و اختلالاتی در احساسات و حرکت شما به‌وجود می‌آورد. اگر حس افسردگی دارید، حتما با پشتیبانی یک روانشناس متخصص مشکل را ریشه‌یابی کنید و برای حل آن راهکار بگیرید.برای ربط با مشاور متخصص افسردگی روی دکمه زیر کلیک کنید.

هشدار! این نوشته فقط جنبه آموزشی دارد و برای منفعت گیری از آن ملزوم است با پزشک یا متخصص وابسته مشورت کنید. اطلاعات زیاد تر


فروشگاه چطور - مجموعه صوتی زبان بدن


به پشتیبانی زبان بدن، ناگفته‌ها را بگویید و بشنوید




دسته بندی مطالب

کسب وکار

تکنولوژی

اموزشی

سلامت



منبع

فردی در حال دورکردن ذهنش از مسائل کاری

چطور بعد از آخر کار به مسائل کاری فکر نکنیم؟_آینده نوین


نوشته و ویرایش شده توسط آینده نوین

تابه‌حال پیش آمده که سپس از آخر ساعت کاری هم چنان ذهنتان دچار مسائل کاری باشد؟ آیا از این که در خانه زمان خالی خود را به تماشای فیلم تعلق دهید حس گناه می‌کنید؟ فکر می‌کنید بهتر است این ۲ ساعت را هم کار کنم؟ آیا زمان ناهار خود در محل کار یا در خانه را مختصر می‌کنید یا اصلا ناهار نمی‌خورید تا زیاد تر کار کنید؟ اگر جواب این سوال‌ها مثبت است، یعنی شما بین زندگی شخصی و کاری خود مرزبندی نکرده‌اید. این مقاله را تا آخر بخوانید تا هم با اهمیت مرزبندی بین این دو آشنا شوید و هم راه حلهای آن را بیاموزید.

چرا جداکردن خود از مسائل کاری اهمیت دارد؟

۱. تشکیل اعتدال بین کار و زندگی

جداکردن خود از محیط کاری به‌معنی تشکیل زمان برای رسیدگی به امور دیگر زندگی است همانند گذراندن زمان با خانواده و دوستان و رسیدگی به مسائل شخصی همانند پیگیری تحصیل فرزندان و خریدکردن. تا فکر خود را از مسائل کاری آزاد نکنیم، امکان شراکت مؤثر در دیگر فعالیت‌های زندگی را نخواهیم داشت حتی اگر در آنها وجود فیزیکی داشته باشیم.

۲. بهبود کارکرد شغلی

می‌سوال کرد چطور با جداکردن خود از کار می‌توانیم کارکرد کاری بهتری داشته باشیم؟ خب هنگامی دچار فرسودگی شغلی، استرس و خستگی باشیم، طبعا نمی‌توانیم خوب کار کنیم. ذهن و جسم ما به استراحت نیاز دارد. بعد ملزوم است وقتی را دور از محیط کاری بگذرانیم.

۳. افت استرس

هنگامی از محیط کار دور می‌شویم، از استرس‌ها دور شده‌ایم. برگشت به خانه و اغاز تعطیلاتی مختصر به ما زمان می‌دهد تا استرس‌ها را از خود دور کنیم.

چطور خود را از محیط کار جدا کنیم؟

حال که با اهمیت و مزایا این کار آشنا شدیم، چطور می‌توانیم واقعا از محیط کار جدا شویم؟ برخی به خانه می‌آیند اما فکرشان هم چنان دچار مسائل کاری است و این یعنی آنها هم چنان در محیط کار وجود دارند! این راهکارهای پیشنهادی احتمالا ذهن ما را از کار جدا کنند؛ امتحانشان کنید.

۱. محیط کاری را از دیگر قسمت‌های خانه جدا کنید

اگر دورکار هستید و در خانه کار می‌کنید، حتما محیط کاری خود را از دیگر قسمت‌های خانه جدا کنید. این جداسازی فیزیکی به شما پشتیبانی می‌کند که بعد از آخر ساعت کاری، ذهنتان نیز جدا بشود. هنگامی محیط کار جلوی چشمان ما باشد، جداشدن از آن دشوار می‌بشود. با هرنگاه حواس ما به مسائل کاری پرت می‌بشود چراکه ذهن ما عادت دارد فضاهای گوناگون را برچسب‌گذاری کند.

۲. مرزهای آشکار و اشکار تعیین کنید

امروزه تعداد بسیاری از افراد بعد از ساعت‌ها خیره‌شدن به صفحه‌نمایش در محیط کار خود، به خانه برمی‌گردند و مجدد مشغول تماشای صفحه‌نمایش تلفن همراه خود یا تلویزیون خواهد شد. برای حل این مشکل و مشکلات شبیه باید مرزبندی شفافی بین محیط کار و زندگی تشکیل کنید. به‌پشتیبانی راهکارهای زیر می‌توانید این مرزبندی را انجام دهید:

  • در خانه کمتر به سراغ ابزارهای کاری خود بروید. اگر برای انجام کاری به ابزاری خاص نیاز دارید، آن وسیله را بعد از آخر کار کنار بگذارید و سراغش نروید. این‌طوری کمتر به منفعت گیری مجدد از آن ترغیب می‌شوید.
  • در اواخر شب از فضای مجازی دور بمانید. به‌جای آنکه شب‌ها و پیش از خوابیدن مشغول فضای مجازی شوید، کتاب بخوانید یا به موسیقی گوش دهید. مطابق تحقیقات، نور تلفن‌های همراه یا صفحات‌نمایش خواب ما را به تأخیر می‌اندازند. خوابیدن نقش مهمی در نگه داری انرژی و کارکرد بدن ما دارد. آن را دست‌کم نگیرید.
  • از برنامه‌های یادآور منفعت گیری کنید. برخی برنامه‌ها هشدار درون‌برنامه‌ای دارند که به شما خبر خواهند داد باید وسیله را کنار بگذارید. این قابلیت را فعال کنید. برخی برنامه‌ها نیز اختصاصی برای مدیریت زمان منفعت گیری از فضای مجازی و تلفن همراه طراحی شده‌اند. از آنها برای مدیریت زمان منفعت گیری از این وسایل منفعت گیری کنید.

۳. به سرگرمی‌ها و فعالیت‌های مفرح مشغول شوید

سپس از یک روز کاری، رسیدگی به باغچه یا دیدار با دوستان امکان پذیر سرگرم‌کننده و اسایش‌قسمت باشد. در طول هفته کاری، وقتی را به فعالیت‌های مفرح تعلق دهید. این فعالیت‌ها هم ذهن شما را از کار دور می‌کنند و هم انرژی شما را بازیابی می‌کنند.

۴. منظم ورزش کنید

ساعت کاری شما ۸ تا ۱۲ ساعت است. ذهن و بدن شما نیاز به استراحت دارد. ورزش سبک روزانه راهی برای بازیابی انرژی بدن و ذهن شما است. ۲۰ دقیقه ورزش و نرمش روزانه چیزی نیست که بخواهید از آن شانه خالی کنید. در ضمن این ورزش آمادگی بدنی شما را نیز نگه داری می‌کند.

۵. وقتی را تنها بگذرانید

زیاد از مشاغل امروزی انواع جلسات، دیدارها و کارهای گروهی دارند. چه درونگرا هستید و چه برونگرا، وقتی هرچند اندک را تنهایی بگذرانید. تنهایی به شما امکان می‌دهد از غوغا دور شوید و ذهن و جسم خود را استراحت دهید. در تنهایی می‌توانید کتاب بخوانید، پیاده‌روی یا نرمش کنید، مدیتیشن انجام دهید یا فقط چرت بزنید.

۶. لباستان را عوض کنید

همان گونه که ذهن ما با دیدن محیط کار حس کارکردن اشکار می‌کند، با پوشیدن هر نوع لباسی نیز آماده شکل خاصی از فعالیت می‌بشود. هنگامی به خانه آمدید، لباس‌های خود را عوض کنید و لباسی بپوشید که ربطی به کار و محیط کاری نداشته باشد.

۷. زمان اغاز و آخر کار را اشکار کنید

اگر زمان کار دست خودتان است، اغاز و آخر آن را اشکار کنید. یک روال اشکار و روتین روشن برای خود بسازید. اگر این کار را نکنید، امکان پذیر کاری را اغاز کنید و یک دفعه ببینید که ساعت‌ها است دچار آن هستید بی‌آنکه فهمید گذر زمان شده باشید.

۸. حواستان را از مسائل کاری پرت کنید

ذهن ما امکان پذیر دچار مسائل کاری بشود. این درگیری ذهنی احتمالا در ساعت‌های غیرکاری نیز ما را رها نکند. بهترین روش برای جداکردن خود از این مشکل، درگیرکردن فکر به فعالیت‌های دیگر است. برای مثال تماشای فیلمی دلنشین و سرگرم‌کننده، رفتن به مهمانی یا بازی رایانه‌ای امکان پذیر ذهن ما را به چیزی جز مسائل کاری مشغول کند.

۹. از پیش برنامه‌ریزی کنید

برنامه‌ریزی هفتگی به شما امکان می‌دهد از پیش مطرح کلی هفته خود را در نظر داشته باشید و بدانید که چه روزهایی سرتان شلوغ است و چه روزهایی آزادترید. برای روزهای آزادتر برنامه‌ریزی کنید تا اوقات خوش و مفرحی را با خانواده، دوستان یا به‌تنهایی سپری کنید. برای روزهایی که سرتان شلوغ است نیز اندکی زمان استراحت در نظر بگیرید.

۱۰. کاری کنید برگشت به سراغ کار آسان نباشد

احتمالا وسوسه شوید سپس از شام مجدد ایمیل خود را باز کنید. سپس یک دفعه به خود بیایید و ببینید که ۲ ساعت دچار بازدید آنها هستید. برای جلوگیری از این قضیه امکان منفعت گیری از فضای مجازی و مطلب‌رسان‌ها را در محیط زندگی خود کم کنید. برای مثال اگر نمی‌توانید گوشی را خاموش کنید، دست‌کم مودم خانه یا اینترنت گوشی خود را خاموش نگه دارید.

۱۱. وقتی برای ناهار در نظر بگیرید

چه دورکار باشید و چه در محیط کار، نیم ساعت را برای ناهار و استراحت در نظر بگیرید. گرچه می‌توانید سر میز کارتان نیز غذا بخورید، این کار لذت غذاخوردن و زمان استراحت را از شما می‌گیرد.

۱۲. بی‌خیالی را تمرین کنید

بعضی اوقات اوقات مسائلی در محیط کار پیش می‌آیند که مستقیم به شما ربطی ندارند. اگر خود را دچار آنها کنید، ذهن خود را دچار کرده‌اید. بعد بهتر است بی‌خیال این مسائل شوید. برای مثال احتمالا سامانه قطع شده باشد، احتمالا همکار خودتان سر قضیه‌ای با شما اختلاف‌نظر اشکار کرده باشد. همه این موارد به شما استرس داخل می‌کنند. اگر قضیه جدی و دنباله‌دار نیست، بهتر است آن را در ذهن خود نشخوار نکنید.

شما چه راه‌حلی دارید؟

حالت کار و زندگی شما چطور است؟ آیا هنگامی که کار نمی‌کنید هم هم چنان ذهنتان دچار کار است؟ چه راه حلهای فرد دیگر برای جداکردن کار و زندگی بلدید؟ نظرات خود را با ما در بین بگذارید.

چطور با مدیر و همکاران خود تعامل موثری داشته باشیم.

چطور در سازمان خود پله‌های ترقی را به‌شدت طی کنیم.


دسته بندی مطالب

کسب وکار

تکنولوژی

اموزشی

سلامت



منبع

درمان شناختی رفتاری یکی از روش‌های درمان اختلال احتکار

اختلال احتکار؛ همه‌چیز درمورد وسواس ذخیره‌سازی


اختلال احتکار که اختلال ذخیره‌سازی هم نامیده می‌بشود، جهت می‌بشود فرد نیاز شدیدی به نگه‌داشتن وسایل غیرضروری داشته باشد. در این مقاله درمورد علائم، علل و راه حلهای تشخیص و درمان این اختلال می‌گوییم. با ما همراه باشید.

اختلال احتکار چیست؟

اختلال احتکار وضعیتی است که به‌جهت آن فرد نیاز شدیدی به جمع‌کردن و نگهداری اقلامی همانند روزنامه، مجله، لباس و وسایل دورریختنی دارد. بعضی اوقات نیاز این فرد به نگه‌داشتن همه‌چیز به‌قدری شدید است که زمان دورریختن وسایل غیرضروری و قدیمی زیاد غمگین می‌بشود. این اختلال نظم زندگی فرد را بر هم می‌زند و علتمی‌بشود در زندگی اجتماعی، خانوادگی و کاری‌اش مدام مضطرب باشد.

فرد مبتلا به این اختلال وسایل را به‌طوری سازمان‌دهی نمی‌کند که دسترسی به آنها راحت باشد. این افراد طبق معمول اقلامی را احتکار می‌کنند که قیمت مالی ناچیزی دارند، همانند تکه‌های کاغذ یا اسباب‌بازی‌های شکسته.

چه افرادی زیاد تر در معرض ابتلا به اختلال احتکارند؟

تمایل به احتکار وسایل طبق معمول از نوجوانی اغاز می‌بشود و با افزایش سن به‌مرور بدتر می‌بشود. افراد بالای ۶۰ سال و افراد مبتلا به بیماری‌های روحی‌روانی همانند اضطراب و افسردگی زیاد تر در معرض ابتلا به این اختلال‌اند.

علائم اختلال احتکار چیست؟

برخی از افراد مبتلا به این اختلال می‌دانند که باورها و رفتارهای مرتبط با احتکار آنها مشکل‌ساز است، اما تعداد بسیاری هم از وخامت اوضاع مطلع نیستند. در تعداد بسیاری از موارد، رویدادهای استرس‌زا یا صدمه‌زا همانند طلاق یا غم ازدست‌دادن یکی از عزیزان علتابراز این اختلال خواهد شد. افراد مبتلا به اختلال احتکار نیاز شدیدی به نگه داری‌کردن همه دارایی‌های خود حس می‌کنند. علائم دیگر افراد مبتلا به این اختلال عبارت‌اند از:

  • کناره‌گیری از دوستان و خانواده؛
  • ناتوانی در دورریختن وسایل غیرضروری؛
  • اضطراب بابت گمان نیاز به وسایل در آینده؛
  • زندگی در فضاهای زیاد شلوغ و به‌هم‌ریخته؛
  • استرس شدید زمان تلاش برای دورریختن وسایل؛
  • بی‌اعتمادی به دیگران بابت دست‌زدن به وسایلشان.

علل اختلال ذخیره‌سازی

محققان تا این مدت علت اختلال احتکار را نمی‌دانند و اعتقاد دارند نقص پردازش اطلاعات در این عرصه‌ها در ابتلای افراد به اختلال نقش دارد:

افراد مبتلا امکان پذیر به این دلایل وسایل را احتکار کنند:

  • اعتقاد دارند که این وسایل در آینده سودمند یا مورد قیمت خواهند می بود؛
  • حس می‌کنند این وسایل بی همتا و معاوضه‌نشدنی‌اند؛
  • به وسایل غیرضروری به چشم یادآور شخصی خاص یا رویدادی مهم نگاه می‌کنند.
  • جای دقیق هر وسیله را نمی‌دانند به این علت به‌جای دورانداختن آن را نگه می‌دارند.

بعضی اوقات اوقات مشکلات مرتبط با کارکرد شناختی علترفتارهای احتکارگرانه این افراد خواهد شد. برخی از این مشکلات عبارت‌اند از:

این مشکلات امکان پذیر تا حد بسیاری بر کارکرد فرد مبتلا و شدت اختلال تاثییر بگذارند.

بعضی اوقات این اختلال بخشی از دیگر اختلالات سلامت روان است. اختلالات روانی اثرگذار بر ابتلا به این اختلال عبارت‌اند از:

به‌باور محققان این عوامل گمان ابتلای افراد به اختلال احتکار را افزایش خواهند داد:

  • صدمه مغزی؛
  • رویدادهای صدمه‌زا؛
  • عادات خرید ناگهانی؛
  • سندرم پرادر ویلی؛
  • بستگان مبتلا به اختلال احتکار؛
  • اختلال مصرف مواد مخدر یا الکل؛
  • ناتوانی در دورریختن اقلام رایگان همانند تبلیغات و بروشور.

تشخیص اختلال احتکار

افراد مبتلا به اختلال احتکار به‌ندرت به‌جستوجو درمان اختلالشان می باشند. طبق معمول دوستان یا اعضای خانواده با دیدن علائم آنها دلواپس خواهد شد و برای پشتیبانی به آنها با متخصص مشورت می‌کنند.

متخصص سلامت روان برای تشخیص از تست اختلال احتکار منفعت گیری می‌کند و سؤالاتی درمورد به‌زیستی عاطفی، عادات جمع‌آوری وسایل و بعد‌انداز فرد می‌پرسد و با شنیدن توضیحاتی درمورد علائم فرد اختلال را تشخیص می‌دهد. طبق معمول این موارد در توضیحات علائم فرد ذکر خواهد شد:

  • فضای زندگی زیاد شلوغ و پر از وسایل غیرضروری؛
  • مشکل همیشگی خلاص‌شدن از شر دارایی‌های مورد قیمت و بی‌قیمت؛
  • حس نیاز شدید به ذخیره وسایل و حس ناراحتی از دورانداختن آنها.

پیشگیری از اختلال ذخیره‌سازی

هیچ راه شناخته‌شده‌ای برای پیشگیری از اختلال احتکار وجود ندارد. بااین‌حال رفتارهای احتکارگرانه طبق معمول در ۱۵ تا ۱۹سالگی ابراز و سپس عود می‌کنند. اگر علائم احتکار را در فرزند یا یکی از اطرافیانتان مشاهده کردید، سریع برای تشخیص زودهنگام و اغاز روال درمان عمل کنید.

مهار و درمان اختلال احتکار

طبق معمول متخصصان سلامت روان برای درمان اختلال احتکار از ۲ روش مهم منفعت گیری می‌کنند:

۱. درمان شناختی‌رفتاری

رفتاردرمانی شناختی اولین و با اهمیت ترین روش درمان این اختلال محسوب می‌بشود. فرد مبتلا به‌پشتیبانی روان‌شناس علت رفتارهای احتکارگرانه‌اش را می‌فهمد و یاد می‌گیرد زمان دورریختن وسایلش اضطراب کمتری داشته باشد. آموزش توانایی‌های سازمان‌دهی و تصمیم‌گیری به فرد مبتلا به این اختلال قسمت فرد دیگر از روال درمان اوست. فرد مبتلا به اختلال احتکار با تمرین این توانایی‌ها یاد می‌گیرد دارایی‌هایش را بهتر مدیریت کنید.

۲. مصرف داروهای ضدافسردگی

برخی از روان‌پزشکان برای درمان این اختلال داروهای ضدافسردگی تجویز می‌کنند. این داروها علائم بیماری را تا حدی بهبود می‌بخشند.

اختلال احتکار در کودکان

برخی از والدین فکر می‌کنند اجازه‌دادن به فرزندشان برای جمع‌کردن وسایل زیاد و غیرضروری اضطراب کودک را افت می‌دهد و از دعواهای خانوادگی جلوگیری می‌کند، ولی این روش برخورد با اختلال احتکار در کودک تأثیری کاملا برعکس دارد و در واقع تمایل کودک به خرید و ذخیره‌سازی وسایل را افزایش می‌دهد. شراکت والدین در درمان کودکان مبتلا به اختلال احتکار زیاد مهم است. روان‌شناس به والدین نحوه عکس العمل صحیح به حرکت احتکارگرانه فرزندشان را یاد می‌دهد.

کلام پایانی

فرد مبتلا به اختلال احتکار نمی‌تواند وسایل غیرضروری را دور بریزد و آنها را نگه می‌دارد و انباشته می‌کند. فکر دورریختن این وسایل فرد را آشفته و غمگین می‌کند. این اختلال از خفیف تا شدید متغیر است. در برخی موارد این اختلال تأثیر بسیاری بر زندگی فرد ندارد درحالی‌که نوع جدی این اختلال کارکرد فرد را به‌کل مختل می‌کند.

طبق معمول افراد مبتلا به اختلال احتکار آن را نوعی مشکل نمی‌دانند، به همین خاطر زیر بار مراجعه به روان‌شناس یا مصرف دارو نمی‌روال. درمان تخصصی باورها و رفتارهای فرد را تحول می‌دهد تا بتواند زندگی ایمن‌تر و لذت‌قسمت‌تری داشته باشد.

در نزدیکان یا اطرافیانتان نشانه‌ای از این اختلال دیده‌اید؟ لطفا نظرات و ازمایش ها ارزشمندتان را با ما و کاربران عزیزمان در بین بگذارید.

هشدار! این نوشته فقط جنبه آموزشی دارد و برای منفعت گیری از آن ملزوم است با پزشک یا متخصص وابسته مشورت کنید. اطلاعات زیاد تر


فروشگاه چطور - مجموعه صوتی زبان بدن


به پشتیبانی زبان بدن، ناگفته‌ها را بگویید و بشنوید






منبع

حرف زدن با خود؛ کاری مفید و سازنده

آیا سخن زدن با خود نشانه مشکلات روانی است؟


مردم به دلایل تعداد بسیاری با خود با صدای بلند سخن می‌زنند. این اتفاق امکان پذیر ناشی از تنهایی، استرس، اضطراب یا حتی تروما باشد. بااین‌حال طبق معمول سخن زدن با خود راهی سالم، طبیعی و حتی سودمند برای پردازش افکار و ازمایش ها دشوار است. در این مقاله، تفاوت بین حالت عادی او مباحثه با خود و بیماری روانی سخن زدن با خود را می‌خوانید.

چرا برخی‌ها با خود سخن می‌زنند؟

او مباحثه با خود قضیه‌ای رایج است. مطابق برخی از تحقیقات، تقریبا ۹۶درصد از بزرگ‌سالان با خود سخن می‌زنند. با صدای بلند با خود سخن زدن اتفاق‌ای کمتر رایج است، اما ۲۵درصد از بزرگ‌سالان این کار را انجام خواهند داد.

درمورد علت سخن زدن با خود در تنهایی ۲ نظریه مهم وجود دارد:

  1. نظریه انزوای اجتماعی: تنهابودن به زمان‌وقتی طویل علتمی‌بشود که افراد به او مباحثه با خود تمایل بیشتری داشته باشند.
  2. نظریه اختلال شناختی: او مباحثه با خود وقتی اتفاق می‌افتد که با چیزی دشوار یا صدمه‌زا مواجه می‌شوید.

در واقع مکالمه با خود کارکردهای مختلفی دارد که با اهمیت ترین آنها عبارت‌اند از:

  • از خود انتقادکردن: «توی اون جلسه زیاد مسخره به نظر می‌اومدم.»
  • خود را تشویق‌کردن: «من آماده‌ام و فردا توی شرکت عالی اراعه می‌دم.»
  • خودکنترلی: «قرار امروز یادت نره.»
  • سنجش توانایی‌های اجتماعی: «اگه ازش خواست ازدواج کنم، به گمان زیاد می‌گه بله.»
مطابق تحقیقات، بزرگ‌سالانی که در کودکی دوست خیالی داشته‌اند یا تک‌فرزند می باشند، بیشتر از سایرین با خود سخن می‌زنند.

مزایا او مباحثه با خود

۱. برنامه‌ریزی بهتر

بعضی اوقات اوقات این نوع سخن‌زدن با این چنین جمله‌ای اغاز می‌بشود: «چطوری برنامه‌ریزی کنم که بتونم همه این کارها رو امروز انجام بدم؟» این کار به شما پشتیبانی می‌کند موقعیت را بهتر برسی کنید و بتوانید به افکارتان نظم بدهید. در واقع این کار راهی برای برنامه‌ریزی و حرکت رو به جلوست.

۲. افزایش تمرکز

بعضی اوقات سخن زدن در تنهایی را این‌طور اغاز می‌کنیم: «موقع رانندگی توی این جاده، مواظب گوزن‌ها باش.» این روش برای اغاز مکالمه علتمی‌بشود که نواحی بیشتری از مغز برای انجام‌دادن کار مورد نظر دچار شوند. درنتیجه می‌توانیم بهتر از قبل به آنچه در اطرافمان می‌گذرد، دقت کنیم.

۳. افت استرس

هنگامی روزی سخت و غیرمنتظره را می‌گذرانید، می‌توانید از یک مونولوگ درونی برای کنترل و تنظیم احساسات‌تان منفعت گیری کنید. سخن زدن با خود در تنهایی امکان پذیر اسایش‌قسمت باشد و به شما پشتیبانی کند اوضاع را کنترل کنید. در این صورت، به خود می‌گویید که همه‌چیز درست خواهد شد.

۴. تشکیل انگیزه

امکان پذیر او مباحثه با خود جهت تحکیم انگیزه با این چنین جمله‌ای اغاز بشود: «۸ کیلومتر دویدن؟ این که چیزی نیست. بیا انجامش بدیم.» کارهای دشوار زیاد تر دلهره‌آورند. انگیزه‌دادن به خود پیش از اغاز یک کار چالش‌برانگیز احتمالا جهت افزایش مطمعن‌به‌نفس شما بشود. برای مثال مطابق تحقیقات، سخن بگویید کردن با خود می‌تواند به ورزشکاران در اغاز مسابقات دشوار پشتیبانی کند.

۵. بازدید احوالات خود

بعضی اوقات اوقات امکان پذیر به خود بگویید: «داری با خودت چی‌کار می‌کنی؟» آیا تابه‌حال برایتان اتفاق افتاده که به محض درازکشیدن روی تخت، افکار منفی به ذهنتان هجوم بیاورند؟ در این اوقات، بهترین فردی که می‌تواند داخل عمل بشود و با سخن زدن شما را آرام کند، خودتان هستید. بهتر است به خودتان یادآوری کنید که زمان استراحت‌تان است یا حتی بلند شوید و چند دقیقه به اتاقی دیگر بروید تا آرام شوید.

چطور سخن زدن با خود را بپذیریم؟

تلاش کنید با خود سخن زدن را به‌گفتن فرصتی برای افزایش انگیزه یا تشویق‌کردن خود در نظر بگیرید. عبارت کوتاهی همانند «ادامه بده!» بهتر از با خود سخن زدن است. درمورد چیزهایی فکر کنید که باید بر آنها تمرکز کنید. او مباحثه با خود را به‌گفتن راهی برای حل مشکلاتی همانند مکث‌نکردن در طول سخنرانی در نظر بگیرید و از آن برای بهبود موقعیت خود منفعت گیری کنید.

این کار برای انگیزه‌دادن به خود و سپاس از آنچه دارید یا یادگیری بهتر مسائل سودمند است. برای این که این کار را به چیزی مثبت و سازنده تبدیل کنید، آن را به ۳ روش انجام دهید.

۱. اسم خود را صدا بزنید

اگر با خودتان سخن بگویید می‌کنید، تلاش کنید این کار را با صدازدن نام خود اغاز کنید. صدازدن نام خود به‌جای منفعت گیری از ضمیر دوم شخص علتمی‌بشود که فرصتی برای پردازش بهتر مکالمه داشته باشید. در واقع این کار به شما فضای احساسی ملزوم را می‌دهد.

۲. مثبت فکر کنید

فراموش نکنید که سرزنش‌کردن خود چیزی را تحول نمی‌دهد. به این علت اگر با خودتان بد سخن می‌زنید، از این کار دست بردارید. در عوض تلاش کنید او مباحثه با خود را به مکالمه‌ای نشاط‌قسمت و سازنده تبدیل کنید.

۳. بر نقاط قوت خود پافشاری کنید

شما بهتر از هر فردی می‌دانید که کدام کار را بهتر انجام می‌دهید، این‌طور نیست؟ بعد زمان او مباحثه با خود، مدام نقاط ضعف را به خود یادآوری نکنید. در عوض بر نقاط قوت خود تمرکز کنید. این‌طوری اعتمادبه‌نفس و شجاعت ملزوم برای انجام‌دادن کارهای دشوار را به دست می‌آورید.

چطور از او مباحثه با خود دست برداریم؟

با خود سخن زدن در تنهایی اتفاقی طبیعی است. به همین علت امکان پذیر مقابله با آن چالش‌برانگیز باشد، به‌اختصاصی اگر این کار را مدام انجام بدهید. با وجود این، برای توقف او مباحثه با خود می‌توانید این ۴ روش را امتحان کنید:

  • خود را زیر نظر داشته باشید: موقع با خود سخن زدن دقت کنید تا علت این کار را دریابید. هرچه بهتر علت کار خود را فهمیدن کنید، برای توقف آن موفق‌تر خواهید می بود.
  • خود را به کار فرد دیگر مشغول کنید: هر زمان که فهمید شدید در حال سخن بگویید کردن با خود هستید، کار فرد دیگر همانند نوشتن یا فکرکردن به افکار خود را انجام بدهید.
  • از حمایتدیگران منفعت بگیرید: یکی از دلایلی که افراد را به سخن بگویید کردن با خود وادار می‌کند، تنهایی است. افرادی را برای او مباحثه اشکار کنید و یقین شوید که از دیگران دوری نمی‌کنید.
  • از ابزارهای سازمان‌دهی منفعت گیری کنید: اگر با خود سخن می‌زنید تا منظم بمانید، تلاش کنید فهرستی از کارهایتان درست کنید. با منفعت گیری از تقویم یا ابزارهای سازمان‌دهی کارها را به خود یادآوری کنید. این‌طوری دچار کار می‌شوید و او مباحثه با خود را فراموش می‌کنید.

چه وقتی با خود سخن زدن دلواپس‌کننده است؟

هرچند سخن بگویید کردن با خود امکان پذیر سودمند باشد، بعضی اوقات اوقات زیان‌آور می‌بشود که به آن بیماری با خود سخن زدن می‌گویند. اگر او مباحثه با خود حالت منفی یا انتقادی بگیرد، به او گفت‌وگویی ناسالم با خود تبدیل می‌بشود و می‌تواند بر حس ارزشمندی فرد تاثییر منفی بگذارد.

علاوه‌بر این، تحقیقات حاکی از این بوده‌اند که برخی از افرادی که زیاد تر از سایرین با خود سخن بگویید می‌کنند، این کار را به علت حس تنهایی یا نداشتن روابط اجتماعی سالم یا کافی انجام خواهند داد. اگر سخن زدن با خود با حس تنهایی یا علائم اضطراب یا افسردگی همراه شده است، باید به روان‌شناسی حرفه‌ای مراجعه کنید.

مشکلات روانی مرتبط با سخن زدن با خود

برخی از مشکلات روانی ناشی از اختلال شناختی امکان پذیر افراد را برای مقابله با این چنین اختلالی به سخن زدن با خود وادار کنند. در این حالت، با خود سخن زدن اسایش‌قسمت می‌بشود و به فرد برای مقابله با شرایط دشوار پیش رو پشتیبانی می‌کند. برخی از مشکلات روانی که به بیماری روانی سخن زدن با خود منجر خواهد شد، عبارت‌اند از:

یکی از راه‌های تشخیص بیماری روانی سخن زدن با خود دقت به لحن این او گفت‌وگوی درونی است. با خود سخن زدن اگر سالم باشد، زیاد تر همانند به او گفت‌وگویی آگاهانه است. اما اگر به صداهایی در ذهن خود جواب می‌دهید، به بیماری با خود سخن زدن دچار شده‌اید. در صورتی که هم‌زمان بیشتر از یک صدا در ذهن خود می‌شنوید یا این صداها با آواها، بوها یا تصاویر راحتی همراه خواهد شد، باید به روان‌شناسی حرفه‌ای مراجعه کنید.

اسکیزوفرنی؛ علت مهم بیماری با خود سخن زدن

اسکیزوفرنی؛ علت اصلی بیماری با خود حرف زدن

پچ پچ‌کردن و گفتن جملات اتفاقی با صدای بلند امکان پذیر نشانه‌ای از اسکیزوفرنی باشد. این مشکل روانی تعداد بسیاری از مردم جهان را مبتلا می‌کند. جوانانی که در حال گذراندن تغیرات اساسی زندگی خودند، بیشتر از همه به این مشکل دچار خواهد شد.

اسکیزوفرنی در قیاس با بیماری‌هایی همانند آلزایمر یا ام‌اس شیوع بیشتری دارد. طبق معمول مردان در اواسط دهه سوم زندگی و زنان مقداری بعد از این سنین به این بیماری روانی مبتلا خواهد شد. اسکیزوفرنی در دوران کودکی به‌ندرت اتفاق می‌افتد.

این حالت روانی علت مشخصی ندارد، اما برخی از عوامل عرصه‌ساز آن عبارت‌اند از:

  • برهم‌خوردن اعتدال شیمیایی مغز؛
  • علل ژنتیکی؛
  • عوامل محیطی.

بعضی اوقات اوقات، اعتیاد به مواد مخدر نیز در ابتلا به این بیماری نقش دارد.

یکی از علائم مهم اسکیزوفرنی افکار آشفته است. در این حالت، فرد نمی‌تواند درست فکر کند یا افکار به‌هم‌ریخته‌ای دارد و هنگامی با صدای بلند با خود سخن می‌زند، سخنانش نظم منطقی ندارند. در این چنین حالتی، فرد موقع با خود سخن زدن کلمات جدیدی می‌سازد، کلمات یا عباراتی را بدون علت تکرار می‌کند یا به کلمات معانی جدیدی می‌دهد. همین ویژگی‌ها نیز سخن زدن سالم با خود را از بیماری‌هایی همانند اسکیزوفرنی نزدیک می‌کنند. در صورتی که اسکیزوفرنی سریع تشخیص داده بشود، می‌توان آن را کاملا مهار و درمان کرد.

کلام آخر

هر فردی امکان پذیر در دورانی از زندگی سخن زدن با خود را توانایی کند. در این چنین شرایطی، به گمان زیاد دلواپس می‌شوید اما با صدای بلند با خود سخن زدن زیاد تر کاری کاملا طبیعی و سالم است. با انجام‌دادن این کار خود را تشویق می‌کنیم یا به خود انگیزه می‌دهیم. اگر با خود به دلایلی همانند حس تنهایی، غم، اضطراب یا تسلط‌نداشتن بر اوضاع سخن بگویید می‌کنید، بهتر است به روان‌شناسی حرفه‌ای مراجعه کنید. این چنین کارشناسی بهتر از هر فردی به شما پشتیبانی می‌کند.

برای از بین بردن احساس افسردگی چه کاری انجام دهیم؟


در افسردگی غم به لایه‌های عمیق زندگی نفوذ کرده و اختلالاتی در احساسات و حرکت شما به‌وجود می‌آورد. اگر حس افسردگی دارید، حتما با پشتیبانی یک روانشناس متخصص مشکل را ریشه‌یابی کنید و برای حل آن راهکار بگیرید.برای ربط با مشاور متخصص افسردگی روی دکمه زیر کلیک کنید.

هشدار! این نوشته فقط جنبه آموزشی دارد و برای منفعت گیری از آن ملزوم است با پزشک یا متخصص وابسته مشورت کنید. اطلاعات زیاد تر


فروشگاه چطور - مجموعه صوتی زبان بدن


به پشتیبانی زبان بدن، ناگفته‌ها را بگویید و بشنوید






منبع

فردی نقاب به چهره - درمان دروغگویی

درمان دروغگویی؛ چطور عادت افترا گفتن را ترک کنیم؟


مطابق تحقیقات، بزرگ‌سالان ۱ تا ۵ بار در روز افترا می‌گویند! تقریبا هیچ‌کس در دنیا وجود ندارد که در طول زندگی افترا نگفته باشد، اما این به‌ این معنی نیست که دروغگویی کار درستی است و نباید آن را ترک کرد. افترا‌گفتن انرژی منفی را افزایش می‌دهد و به سلامت روان شما صدمه می‌زند؛ به همین علت باید راه حلهای درمان دروغگویی را بدانید و این عادت مخرب را سریع تر ترک کنید. در این مقاله یاد می‌گیریم چطور افترا نگوییم.

انواع افترا

افترا‌ انواع مختلفی دارد و به دلایل مختلفی حرف های می‌بشود. بعضی اوقات افترا‌ها کوچک‌اند برای مثال امکان پذیر شما لباس تازه دوست‌تان را دوست نداشته باشید، اما برای خوشحال‌کردن او از لباسش تعریف کنید. این دسته از افترا‌ها افترا سفید یا افترا مصلحتی نامیده خواهد شد. افترا‌های سفید به‌خاطر نگه داری روابط اجتماعی، پیشگیری از جریحه‌دارشدن احساسات دیگران یا از سر محبت حرف های خواهد شد و تا حدی قابل‌بخشش می باشند.

افترا‌های خاکستری برای نهان‌کردن حقیقت در اوقات الزامی حرف های خواهد شد. این افترا‌ها در دنیای تجارت و کسب‌وکار زیاد متداول‌اند. برای مثال امکان پذیر قیمت محصولی را که خریده‌اید زیاد تر از قیمت واقعی آن اظهار کنید یا محصولی را که در انبار حاضر دارید، ناموجود اظهار کنید. این دسته از افترا‌ها کاملا با حقیقت مغایرت دارند.

نهان‌کاری و نگفتن حقیقت هم نوع فرد دیگر از افترا است و توجیهی ندارد.

چرا افترا می‌گوییم؟

دروغگویی دلایل مختلفی دارد که برخی از آنها قابل‌بخشش و برخی غیرقابل‌بخشش‌اند. بیایید بازدید کنیم چرا افترا می‌گوییم و تعدادی از دلایل افترا‌گفتن را فهرست کنیم.

  • محافظت از احساسات فرد روبه رو.
  • دروغگویی ناشی از احساساتی همانند خشم، حسادت، ناراحتی یا استرس و اضطراب.
  • باقی‌ماندن در منطقه امن و دورشدن از ریسک‌های احتمالی.
  • به‌دست‌آوردن منفعت شخصی حتی اگر به قیمت زیان فرد دیگر همه بشود.
  • بهتر نمود‌دادن خود.
  • کنترل‌کردن دیگران.
  • سرپوش‌گذاشتن روی اشتباهات و پیشگیری از تنبیه‌شدن.
  • نهان‌کردن احساسات واقعی درمورد وقایع.

اگر دروغگویی شما مدتی طویل ادامه اشکار کند، به الگویی تکراری و عادت تبدیل می‌بشود. این نوع دروغگویی اجباری و بیمارگونه به درمان نیاز دارد. گمان ابتلا به دروغگویی بیمارگونه در افرادی که اطرافیانشان هم صداقت ندارند و کارهایشان را با فریب پیش می‌برند، زیاد تر است.

آیا من دروغگو هستم؟

افترا‌گفتن بر روابط و سلامت روان شما تاثییر منفی می‌گذارد و قبل از این که به دیگران صدمه رساند، زندگی روزمره خودتان را دچار مشکل می‌کند. هنگامی خودتان زیاد افترا می‌گویید، مطمعن کردن به دیگران برایتان سخت می‌بشود. این چنین هنگامی فرد دیگر فهمید افترا‌های شما می‌بشود، رابطه‌تان سردتر می‌بشود و درنهایت افرادی را که دوستشان دارید از دست می‌دهید.

اگر نشانه‌های زیر را دارید، یعنی به افترا عادت کرده‌اید و باید برای درمان دروغگویی کاری جدی کنید.

  • بدون علت موجه و در اوقات غیرضروری هم افترا می‌گویید.
  • همیشه افترا‌هایتان را توجیه می‌کنید و نمی‌پذیرید افترا‌گفتن کار اشتباهی است. برای مثال بر این باورید که برای محافظت از افرادی که دوستشان دارید، باید حقیقت را از آنها نهان کنید.
  • داستان‌هایی درمورد افراد و اتفاقات سر هم می‌کنید تا آنچه را واقعا رخ داده است، نهان کنید.
  • افترا‌هایتان چندین دفعه آشکار شده است و دیگران صریح به شما حرف های‌اند که افترا می‌گویید.
  • اطرافیانتان دیگر سخن‌هایتان را باور نمی‌کنند.
  • حس می‌کنید هیچ‌کس خود واقعی شما را نمی‌شناسد.
  • به‌خاطر افترا‌گویی زمان‌های مهمی همانند روابط یا شغل خود را از دست داده‌اید.
اگر به دروغگویی بیمارگونه عادت کرده‌اید، به‌جای سرزنش‌کردن خودتان، برای درمان دروغگویی عمل کنید.

چرا نباید افترا بگوییم؟

مطابق تحقیقات، دروغگوها کمتر خوشحال‌اند! این چنین با بازدید عده‌ای از دانشجویان اشکار شد که بین دروغگویی روزمره و کارکرد تحصیلی ضعیف، افتعزت نفس و کم‌بودن کیفیت زندگی رابطه مستقیم وجود دارد. یقیناً دلایل فرد دیگر هم داریم تا شما را توجیه کنیم چرا نباید به خودتان و دیگران افترا بگویید:

  • گفتن حقیقت ساده‌تر است. هنگامی افترا می‌گویید، باید افترا‌هایتان را به‌خاطر بسپارید تا بعدها افترا‌هایتان افشا نشود، اما حقیقت بدون هیچ تلاشی در ذهنتان می‌ماند. هنگامی افترا می‌گویید، ناچار می‌شوید ردپای خود را با افترا‌های بعدی بپوشانید و اوضاع را مدام بدتر می‌کنید!
  • هنگامی افترا‌هایتان آشکار خواهد شد، همه‌چیز را خراب می‌کنند. آشکار‌شدن افترا به شما و عزیزانتان و اعتمادی که در رابطه وجود دارد، صدمه می‌رساند. برای جبران این صدمه‌ها باید زمان‌ها تلاش کنید و بعضی اوقات این صدمه‌ها جبران‌ناپذیرند.
  • احتمالا حقیقت آن‌قدرها هم که فکر می‌کنید، ترسناک نباشد! اگر از هراس حقیقت افترا می‌گویید، یک‌ بار هم صداقت را امتحان کنید. احتمالا شنونده‌ها نه‌تنها عکس العمل منفی نشان ندهند، بلکه از شما بابت صداقت‌تان سپاس کنند.

۸ روش برای درمان دروغگویی

اگر به افترا عادت کرده‌اید، نمی‌توانید فردا صبح از خواب بیدار شوید و دیگر افترا نگویید! درمان دروغگویی کار ساده‌ای نیست و باید با صبر و تمرین آن را یاد بگیرید. ملزوم است عادت مخرب دروغگویی را با عادت‌های سالم‌تر جانشین کنید. در ادامه راه حلهایی برای درمان دروغگویی در بزرگسالان را نقل می‌کنیم که به‌کمکشان می‌توانید این عادت مخرب را مهار کنید.

۱. مسئولیت افترا‌هایتان را بپذیرید

پیش از هرکس فرد دیگر، باید با خودتان صادق باشید. هروقت افترا گفتید، فارغ از این که دیگران فهمید افترا شما شده‌اند یا نه، با خودتان صادق باشید. بازدید کنید چرا افترا گفتید و اگر حقیقت را می‌گفتید،‌ چه اتفاقی می‌افتاد. احساساتی همانند پشیمانی و حس گناه را فهمیدن کنید. حتی می‌توانید برای پذیرفتن مسئولیت افترا‌هایتان از دوستی قابل‌مطمعن پشتیبانی بگیرید. از او بخواهید هروقت فهمید دروغگویی شما می‌بشود، خصوصی به شما یادآوری کند.

۲. کوچک اغاز کنید

به‌جای این که تصمیم بگیرید از فردا دیگر هیچ دروغی نگویید، کارتان را با یک افترا کمتر در روز اغاز کنید؛ تصمیم بگیرید یک‌ بار هنگامی فهمید شدید در حال افترا‌گفتن هستید، جلوی خودتان را بگیرید و حقیقت را بگویید. کوچک اغاز کنید و کم‌کم اهداف بزرگ‌تری برای صداقت زیاد تر تعیین کنید.

۳. استرس خود را مهار کنید

بعضی اوقات اوقات شما فقط به‌خاطر اضطراب افترا می‌گویید و حتی خودتان هم فهمید نمی‌شوید. افترا‌گفتن سختی ناشی از اضطراب را از دوش شما برمی‌دارد، اما صدمه‌های فرد دیگر به همراه دارد. بعد با تکنیک‌های مدیریت استرس همانند قانون۳۳۳ برای کنترل اضطراب، اضطرابتان را مهار کنید. هنگامی مضطرب نباشید، کنترل ذهنتان را به‌ دست می‌گیرید و راحت‌تر می‌توانید از افترا پیشگیری کنید.

اگر چشم‌انداز طویل مدت‌تری داشته باشید، فهمید می‌شوید افترا در لحظه مشکل شما را حل می‌کند، اما در طویل مدت حتی استرستان را نیز افزایش می‌دهد.

۴. به اثرات مختصر‌زمان و طویل مدت افترا‌ها فکر کنید

هر دروغی امکان پذیر در لحظه دستاورد مثبتی برای شما داشته باشد. برای مثال هنگامی خواب می‌مانید و دیر به محل کارتان می‌رسید، به گمان زیاد اگر صداقت داشته باشید، رئیس شما را توبیخ می‌کند، اما اگر بگویید فرزندتان بیمار بوده، به شما حق می‌دهد و می‌توانید بدون توبیخ به کارتان برسید؛ اما اگر روزی فرزندتان واقعا بیمار بشود، آیا باز هم رئیس سخن شما را باور می‌کند؟ افترا به اعتبار شما خدشه داخل می‌کند و علتسلب مطمعن دیگران می‌بشود. بعد دقت داشته باشید که برای چه‌ چیزی بهای به این گرانی می‌پردازید!

۵. قیمت‌هایتان را برتری‌بندی کنید

چه‌ زیاد رابطه‌های عمیق و صمیمانه‌ای که به‌خاطر یک افترا از بین رفته‌اند! دروغگوها حتی به عزیزترین افراد زندگی‌شان هم افترا می‌گویند. اگر شما هم به این کار عادت دارید، دفعه بعدی که خواستید به عزیزتان افترا بگویید، به این فکر کنید که کدام‌یک مهم‌تر است: دستاورد لحظه‌ای افترا یا عمق رابطه و مطمعن فردی که دوستش دارید؟

۶. حقیقت را بنویسید

بعضی اوقات اوقات نگاه‌کردن در چشم دیگران و گفتن حقیقت کار ساده‌ای نیست. در این چنین مواقعی می‌توانید آنچه را باید بنویسید و از این طریق به فرد روبه رو حقیقت را بگویید. نوشته خود را با یک نامه، ایمیل یا مطلب متنی برای فرد روبه رو ارسال کنید و به او بگویید که این کار از سخن بگویید رودررو برایتان ساده‌تر است.

۷. به احساسات دیگران دقت کنید

قبل از این که افترا بگویید، به این فکر کنید که اگر فرد روبه رو فهمید افترا شما بشود، چه احساسی اشکار می‌کند. فکر حس بد فرد روبه رو روشی برای درمان دروغگویی است. هنگامی هنگامی خودتان را جای فرد روبه رو می‌گذارید، حتی افترا سفید هم نخواهید او گفت! به‌جای آن اگر نظر مخالفی دارید، تلاش می‌کنید نظرتان را با ملایمت و نرنجاندن فرد روبه رو ابراز کنید.

۸. نیازی نیست درمورد همه‌چیز سخن بگویید کنید

منظور از این روش درمان دروغگویی، نهان‌کاری نیست؛ منظور این است که درمورد آنچه شما را غمگین می‌کند، سخن بگویید نکنید. برای مثال هنگامی فردی درمورد مسائل خصوصی شما سوال می‌کند، به‌جای افترا‌گفتن می‌توانید با صراحت اظهار کنید که دوست ندارید راجع به این قضیه خصوصی حرفی بزنید. با این کار نه افترا می‌گویید و نه معذب می‌شوید. حتی می‌توانید به‌جای سخن بگویید‌کردن درمورد چیزی که شما را معذب می‌کند، نوشته او گفت و گو را تحول دهید تا نخواهید افترا بگویید.

یادگیری نه گفتن و رودربایستی نداشتن، در تعداد بسیاری از اوقات روشی مؤثر برای پیشگیری از دروغگویی است.

اگر راه حلهای درمان دروغگویی کار امد نبودند، چطور افترا نگوییم؟

درمان دروغگویی در بزرگسالان

در تکه‌ قبلی راهکارهایی برای درمان دروغگویی در بزرگسالان معارفه کردیم، اما اگر این راه حلها برای شما کار امد نبودند، باید سراغ درمان ریشه‌ای دروغگویی بروید و از درمانگران حرفه‌ای پشتیبانی بگیرید. درمانگر حرفه‌ای علت مشکل شما را ریشه‌ای بازدید می‌کند و با برسی قبل شما فهمید می‌بشود که دروغگویی را از چه وقتی و به چه دلیلی اغاز کرده‌اید. سپس عمل های ملزوم برای خشکاندن ریشه دروغگویی شما را انجام می‌دهد.

برای مثال افتعزت‌نفس امکان پذیر یکی از دلایل دروغگویی باشد. فردی که از کودکی افتعزت‌نفس دارد، تلاش می‌کند با افترا خودش را شخصی دلنشین و دوست‌داشتنی نمود دهد. او کم‌کم به افترا‌گفتن برای خوب‌ نمود‌دادن خودش عادت می‌کند و در سنین بالاتر هم به این حرکت ادامه می‌دهد.

سخن پایانی؛ صداقت انتخابی است

درمان دروغگویی نه آسان است و نه غیرممکن. برخی از افراد به خودشان می‌گویند دیگر به افترا عادت کرده‌اند و نمی توانند دروغگو نباشند؛ حتی این فکر هم دروغی است که به خودشان می‌گویند! امکان پذیر چندین دفعه و چندین دفعه در مسیر درمان دروغگویی ناکامی بخورید، اما نومید نشوید و مجدد از ابتدا اغاز کنید. به‌مرور زمان فهمید می‌شوید که با صداقت چه مقدار آرام‌ترید و چه مقدار توانسته‌اید روابط عمیق‌تری را توانایی کنید. توانایی این حس‌های قشنگ به شما پشتیبانی می‌کند روزبه‌روز کمتر افترا بگویید و درنهایت این عادت را برای همیشه ترک کنید.

اگر شما هم توانایی‌ای درمورد ترک افترا دارید یا پرسشی در این عرصه برایتان پیش آمده است، در قسمت دیدگاه‌ها برایمان مطلب بگذارید.


فروشگاه چطور - مجموعه صوتی غلبه بر خجالت و کمرویی


راهکارهای مقابله با اضطراب اجتماعی و کمرویی را در این مجموعه صوتی یاد بگیرید؛


تا بتوانید شبکه ارتباطات اجتماعی خود را تحکیم کنید.




هشدار! این نوشته فقط جنبه آموزشی دارد و برای منفعت گیری از آن ملزوم است با پزشک یا متخصص وابسته مشورت کنید. اطلاعات زیاد تر



منبع

مقدار مصرف نورتریپتیلین

نورتریپتیلین؛ همه‌چیز درمورد این قرص ضدافسردگی


نورتریپتیلین از جمله داروهای ضدافسردگی سه‌حلقه‌ای است که برای درمان افسردگی تجویز می‌بشود. این دارو جهت نگه داری اعتدال مواد طبیعی خاص در مغز می‌بشود. در این مقاله، نکات مهم مصرف و عوارض احتمالی نورتریپتیلین را بازدید می‌کنیم. اگر تصمیم مصرف نورتریپتیلین را دارید، تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.

نورتریپتیلین چیست؟

نورتریپتیلین نوعی داروی ضدافسردگی سه‌حلقه‌ای است که به‌شکل کپسول یا مایع حاضر است و جهت افزایش سروتونین و نوراپی‌نفرین در مغز و بهبود خلق‌و‌خو می‌بشود. آونتیل و پاملور دو نام تجاری نورتریپتیلین می باشند.

نکات مهم قبل از مصرف نورتریپتیلین

  • دارو را مطابق پیشنهاد پزشک مصرف کنید و اگر سؤالی داشتید، حتما از پزشک یا داروساز سوال کنید.
  • دارو را در دمای اتاق و دور از نور و رطوبت نگه دارید.
  • دارو را از دسترس کودکان و حیوانات دور نگه دارید.
  • مصرف نورتریپتیلین برای افراد زیر ۱۸ سال پیشنهاد نمی‌بشود.
  • اگر به‌تازگی دعوا قلبی داشته‌اید، نباید نورتریپتیلین مصرف کنید.
  • طبق معمول نورتریپتیلین ۱ تا ۴ بار در روز به‌صورت خوراکی مصرف می‌بشود. اگر نوع مایع دارو را مصرف می‌کنید، حتما از پیمانه‌های مخصوص برای اندازه‌گیری آن منفعت گیری کنید.
  • مقدار مصرف دارو به حالت بیماری و جواب به درمان تعیین می‌بشود. طبق معمول پزشک برای افت گمان عوارض جانبی (همانند خشکی دهان یا سرگیجه) ابتدا دوز کم دارو را تجویز می‌کند و به‌مرور زمان مقدار آن را افزایش می‌دهد.
  • برای گرفتن نتیجه مطلوب دارو را مطابق برنامه مصرف کنید. این چنین از مصرف مقدار زیاد تر یا طویل‌تر دارو خودداری کنید. با این کار بهبودی شما تسریع نمی‌بشود و فقط گمان عوارض جانبی افزایش می‌یابد.
  • حتی اگر حس بهبودی کردید، مصرف دارو را ادامه دهید. بدون مشورت با پزشک مصرف دارو را قطع نکنید. قطع ناگهانی دارو امکان پذیر جهت علائمی همانند تحول خلق‌وخو، سردرد، حس خستگی و تحول حالت خواب بشود.
  • نورتریپتیلین بلافاصله عمل نمی‌کند. امکان پذیر برخی نتایج آن را سپس از ۱ هفته مشاهده کنید و گرفتن نتیجه کامل تا ۴ هفته زمان می‌برد.
  • اگر بیماری شما بدتر شد یا طول کشید، به پزشک مراجعه کنید.

نحوه مصرف نورتریپتیلین

این دارو باید با یک لیوان آب مصرف بشود. دارو را منظم و مطابق دستورالعملش مصرف کنید.

فراموش‌کردن مصرف نورتریپتیلین

به محض به‌یادآوردن، دوز فراموش‌شده را مصرف کنید. اگر به زمان دوز بعدی نزدیکید، از مقدار فراموش‌شده صرف‌نظر کنید و از مصرف دوبرابری دارو خودداری کنید.

سوء‌مصرف نورتریپتیلین

اگر علائم سوء‌مصرف نورتریپتیلین همانند غش یا مشکل تنفسی دارید، با اورژانس (۱۱۵) تماس بگیرید. سوء‌مصرف نورتریپتیلین علائم مختلفی دارد، از جمله:

مقدار مصرف نورتریپتیلین

۱. مقدار مصرف برای افسردگی در بزرگ‌سالان

  • ۲۵ میلی‌گرم خوراکی ۳ تا ۴ بار در روز.
  • حداکثر ۱۵۰ میلی‌گرم در روز.

نکات مهم

  • امکان پذیر کل دز روزانه در یک وعده مصرف بشود.
  • بیماران باید با دزهای کمتر اغاز شوند و دزها باید کم کم افزایش یابد.
  • هنگامی که دزهای بالای ۱۰۰ میلی‌گرم در روز تجویز می‌بشود، باید سطح پلاسما کنترل بشود و در محدوده بهینه ۵۰ تا ۱۵۰ نانوگرم در میلی‌لیتر نگه داری بشود.

۲. مقدار دارو برای افسردگی در سالمندان

  • ۳۰ تا ۵۰ میلی‌گرم در چند دوز

نکات مهم

  • امکان پذیر کل دوز روزانه در یک وعده مصرف بشود.
  • بیماران باید با دوزهای کمتر اغاز کنند و دوزها به‌مرور زمان افزایش یابند.

عوارض جانبی نورتریپتیلین

اگر علائم طویل یا بدتر شدند، حتما به پزشک مراجعه کنید.

راهکارهایی برای افت عوارض جانبی نورتریپتیلین

  • برای افت گمان سرگیجه یا سبکی‌ سر به‌آرامی از حالت نشسته یا درازکش بلند شوید.
  • برای خلاصی از خشکی دهان آب‌نبات یا یخ بمکید، آدامس بجوید، آب بنوشید یا از جانشین بزاق منفعت گیری کنید.
  • برای جلوگیری از یبوست غذاهای فیبردار بخورید، آب زیاد بنوشید و ورزش کنید. این چنین می‌توانید از ملین‌های طبیعی منفعت گیری کنید. درمورد نوع ملین مناسب با پزشک مشورت کنید.
  • به یاد داشته باشید که نورتریپتیلین با دقت به شرایط شما و با درنظرگرفتن عوارض جانبی تجویز شده است. تعداد بسیاری از افراد سپس از مصرف دارو عوارض جانبی جدی ندارند.
  • اگر عوارض جانبی جدی همانند افزایش ضربان قلب، حالت ماسک‌همانند صورت، گرفتگی عضلات، درد شکمی شدید، افت توانایی یا میل جنسی یا بزرگ‌شدن و درد سینه داشتید بلافاصله به پزشک مراجعه کنید.
  • امکان پذیر نورتریپتیلین مقدار سرتونین را افزایش دهد و در موارد نادر جهت سندرم سروتونین بشود. اگر داروهای فرد دیگر مصرف می‌کنید که آنها هم سرتونین را افزایش خواهند داد، گمان تشکیل سندرم سروتونین افزایش می‌یابد. بعد درمورد داروهای خود با پزشک سخن بگویید کنید. این چنین علائم خاص همانند ضربان قلب سریع، توهم، ازدست‌دادن هماهنگی، سرگیجه شدید، حالت تهوع، استفراغ یا اسهال شدید، گرفتگی عضلانی، تب بی‌علت و بی‌قراری غیرطبیعی را به پزشک خبر دهید.
  • در صورت تشکیل هرگونه عوارض زیاد شدید همانند درد، ورم یا قرمزی چشم، غش، گشاد‌شدن مردمک یا تحول دید بلافاصله به پزشک مراجعه کنید.
  • عکس العمل حساسیتی زیاد شدید به نورتریپتیلین نادر است. بااین‌حال اگر علائمی همانند جوش، خارش و ورم به‌خصوص در صورت، زبان یا گلو، سرگیجه شدید یا مشکل تنفسی داشتید، بلافاصله به پزشک مراجعه کنید.

نکات احتیاطی

  • اگر به داروهای سه‌حلقه‌ای یا هر ماده فرد دیگر حساسیت دارید، قبل از مصرف نورتریپتیلین به پزشک خبر دهید. این داروها امکان پذیر حاوی مواد غیرفعالی باشند که عکس العمل حساسیتی یا مشکلات فرد دیگر را تشکیل می‌کنند.
  • اگر مشکل تنفسی، مشکل کبدی، سابقه دعوا قلبی، مشکل ادرار (ناشی از بزرگ‌شدن پروستات)، پرتلاشی تیروئید، سابقه خانوادگی یا شخصی گلوکوم، سابقه شخصی یا خانوادگی بیماری‌های روانی یا خلقی (همانند اختلال دوقطبی یا روان‌پریشی)، سابقه خانوادگی خودکشی، تشنج یا بیماری‌هایی که گمان تشنج را زیاد تر می‌کنند (همانند بیماری‌های مغزی یا ترک الکل) دارید به پزشک خبر دهید.
  • نورتریپتیلین امکان پذیر بر ضربان قلب (طویل‌شدن کیو.تی (QT)) تاثییر بگذارد. در موارد نادر، طویل‌شدن کیو.تی می‌تواند جهت ضربان قلب زیاد سریع و به‌ندرت کشنده بشود و علائم فرد دیگر تشکیل کند که باید بلافاصله به پزشک مراجعه کرد.
  • اگر مشکلات قلبی، سابقه طویل‌شدن کیو.تی یا سابقه خانوادگی مشکلات قلبی دارید، به پزشک خبر دهید. مصرف نورتریپتیلین با برخی داروها می‌تواند گمان طویل‌شدن کیو.تی را زیاد تر کند.
  • افتپتاسیم و منیزیم امکان پذیر گمان طویل‌شدن کیو.تی را زیاد تر کند. اگر از داروهای خاص (همانند قرص آب یا ادرار‌آور) منفعت گیری می‌کنید یا شرایطی همانند تعریق شدید، اسهال یا استفراغ دارید به پزشک خبر دهید. درمورد مصرف ایمن نورتریپتیلین با پزشک مشورت کنید.
  • مصرف نورتریپتیلین می‌تواند جهت سرگیجه یا تاری دید بشود. (مصرف الکل یا ماری‌جوآنا حالت را بدتر هم کند.) بعد از رانندگی و انجام کارهایی که نیاز به هشیاری و دید آشکار دارند، خودداری کنید.
  • قبل از انجام جراحی یا کارهای مربوط به دندان، پزشک را در جریان مصرف نورتریپتیلین قرار دهید.
  • احتمالا نیاز باشد در دوران مصرف نورتریپتیلین، آزمایش‌هایی همانند آزمایش قلب، آزمایش کارکرد کبد یا آزمایش سطح خونی نورتریپتیلین را انجام دهید.
  • نورتریپتیلین امکان پذیر شما را به نور خورشید حساس کند. زمان قرارگیری در معرض نور خورشید را محدود کنید. وقتی که بیرونید، از لباس مناسب و ضدآفتاب منفعت گیری کنید. اگر دچار آفتاب‌سوختگی یا تاول شدید، بلافاصله به پزشک مراجعه کنید.
  • شکل مایع نورتریپتیلین امکان پذیر حاوی الکل باشد. اگر دیابت، وابستگی به الکل، بیمای کبدی یا هر شرایطی دارید که باید مصرف الکل را محدود کرد، به پزشک خبر دهید.
  • امکان پذیر نورتریپتیلین کنترل قند خون را سخت کند. اگر دیابت دارید، مرتب قند خونتان را کنترل کنید و به پزشک گزارش دهید. احتمالا نیاز باشد داروی دیابت، برنامه ورزشی یا رژیم غذایی‌ خود را تنظیم کنید.
  • امکان پذیر افراد مسن به عوارض جانبی دارو به‌خصوص خشکی دهان، سرگیجه، گیجی، مشکل ادرارکردن یا طویل‌شدن کیو.تی حساس‌تر باشند.
  • در دوران بارداری، نورتریپتیلین تنها در صورت نیاز مصرف می‌بشود. از آنجایی که مشکلات روانی یا خلقی درمان‌نشده (همانند افسردگی، اضطراب یا اختلال پنیک) می‌توانند مشکل جدی تشکیل کنند، بدون مشورت با پزشک مصرف دارو را قطع نکنید. اگر تصمیم بارداری دارید، درمورد مزایا و عوارض نورتریپتیلین در دوران بارداری با پزشک مشورت کنید.
  • نورتریپتیلین می‌تواند داخل شیر مادر بشود و تأثیرات نامطلوبی روی نوزاد شیرخوار داشته باشد. قبل از شیردهی با پزشک مشورت کنید.

هشدارها

نورتریپتیلین همراه با آب

داروهای ضدافسردگی برای طیفی از بیماری‌ها همانند افسردگی و دیگر اختلالات روانی‌ و خلقی تجویز خواهد شد. این داروها می‌توانند به جلوگیری از افکار خودکشی پشتیبانی کنند و مزایا فرد دیگر هم دارند. بااین‌حال بر پایه تحقیقات، امکان پذیر مصرف دارو در برخی افراد افسردگی، دیگر علائم خلقی یا افکار خودکشی را بدتر کند. به این علت حتی اگر برای بیماری‌های روانی یا خلقی از دارو منفعت گیری می‌کنید، بهتر است درمورد مزایا و خطرات داروهای ضدافسردگی با پزشک سخن بگویید کنید.

این چنین اگر علائمی همانند بدترشدن شرایط، تحول خلقی‌روانی غیرمعمول (اضطراب، دعوا پنیک، مشکل خواب، بی‌قراری، حس خشمگینی، عمل های تکانشی، خستگی شدید، تکلم زیاد سریع) یا تحول رفتاری غیرمعمول (افکار خودکشی) دارید بلافاصله به پزشک مراجعه کنید. اگر مصرف داروهای ضدافسردگی را تازه اغاز کرده‌اید یا مقدار آن تحول کرده است، به این علائم زیاد تر دقت کنید.

اگر سابقه خانوادگی مرگ‌های بی‌علت زیر ۴۵ سال دارید، به پزشک خبر دهید.

تداخل دارویی نورتریپتیلین

امکان پذیر تداخل دارویی کارکرد نورتریپتیلین را تحول دهید یا گمان ابراز عوارض جانبی را زیاد تر کند. فهرستی از داروهای مصرفی‌تان تهیه کنید و در اختیار پزشک قرار دهید. مصرف هیچ دارویی را به خودسرانه اغاز یا قطع نکنید.

برخی از داروها همانند رقیق‌کننده‌های خون (همانند وارفارین)، دی‌سولفیرام، مکمل‌های تیروئید، داروهای خاص سختی خون بالا (همانند کولونیدین) امکان پذیر جهت تداخل دارویی با نورتریپتیلین شوند. داروهای دیگر همانند سایمتیدین و داروهای تنظیم ضربان قلب امکان پذیر نورتریپتیلین را از بدن شما حذف کنند یا اثرگذاری‌اش را مختل کنند. در ادامه برخی دیگر از داروهایی را که امکان پذیر با این دارو تداخل داشته باشند، معارفه می‌کنیم.

۱. مهارکننده‌های مونوآمین‌اکسیداز

مصرف مهارکننده‌های مونوآمین‌اکسیداز (MAO) همانند ایزوکربوکسازید، متاکسالون، لینزولید، متیلن بلو، فنلزین، پیموزاید، تیوریدازین، پروکاربازین، ترانیل‌سیپرومین با نورتریپتیلین می‌تواند تداخل جدی تشکیل کند و حتی کشنده باشد. از مصرف هم‌زمان این داروها خودداری کنید. این چنین زیاد تر مهارکننده‌های مونوآمین‌اکسیداز نباید دو هفته قبل و سپس از درمان با نورتریپتیلین مصرف شوند. درمورد اغاز یا قطع مصرف این داروها با پزشک مشورت کنید.

۲. داروهای افزایش سرتونین

اگر از داروهای افزایش سرتونین همانند فلوکستین یا ونلافاکسین منفعت گیری می‌کنید، خطر سندرم یا مسمومیت سرتوونین افزایش می‌یابد. این چنین در زمان اغاز مصرف دارو یا افزایش مقدار آن گمان سندرم سروتونین وجود دارد.

۳. داروهایی که تداخلشان بر قلب تاثییر می‌گذارد

تعداد بسیاری از دارو‌ها همانند آمیودارون، آنتی‌بیوتیک‌ها، سوتالول، کوئینیدین، دوفنیدیل، ماکرولید در کنار نورتریپتیلین می‌توانند جهت طویل‌شدن کیو.تی شوند. قبل از منفعت گیری از نورتریپتیلین، درمورد داروهای مصرفی‌تان با پزشک سخن بگویید کنید.

۴. داروهای آرام‌قسمت

اگر از داروهای خواب‌آور همانند آنتی‌هیستامین‌ها، داروهای ضداضطراب، آرام‌کننده‌های عضلانی یا مسکن منفعت گیری می‌کنید، با پزشک سخن بگویید کنید. برخی داروها حاوی مواد خواب‌آورند. قبل از مصرف دارو برچسب آن را بخوانید و درمورد ایمنی آن با پزشک سخن بگویید کنید.

۵. داروهای حاوی آمی‌تریپتیلین

نورتریپتیلین شباهت بسیاری به آمی‌تریپتیلین دارد. داروهای حاوی آمی‌تریپتیلین را همراه با نورتریپتیلین مصرف نکنید.

۶. داروهای بیماری پارکینسون

از مصرف نورتریپتیلین همراه با داروهای بیماری پارکینسون همانند بنزتروپین، تری هگزیفنیدیل خودداری کنید.

۷. داروهای مربوط به مشکل ادرار‌کردن

از مصرف نورتریپتیلین همراه با داروهای مربوط به مشکل ادرار‌کردن همانند اکسی‌بوتینین یا تولترودین خودداری کنید.

۸. داروهای مربوط به مشکل معده

از مصرف نورتریپتیلین همراه با داروهای مربوط به مشکل معده همانند دیسیکلومین یا هیوسیامین خودداری کنید.

انواع نورتریپتیلین در ایران

نورتریپتیلین به‌صورت قرص نورتریپتیلین ۲۵ میلی‌گرمی، قرص نورتیلین ۲۵ میلی‌گرمی و قرص نورتریپتیلین ۱۰ میلی‌گرمی اراعه می‌بشود.

شما بگویید

شما چه مقدار با نورتریپتیلین آشنایی دارید؟ آیا تابه‌حال این دارو را مصرف کرده‌اید؟ در صورت تمایل، می‌توانید توانایی و نظرتان را در تکه ارسال دیدگاه برایمان بنویسید و این نوشته را از طریق شبکه‌های اجتماعی با دوستانتان به اشتراک بگذارید.

هشدار! این نوشته فقط جنبه آموزشی دارد و برای منفعت گیری از آن ملزوم است با پزشک یا متخصص وابسته مشورت کنید. اطلاعات زیاد تر
برتری‌بندی کارها را بیاموزید تا در زمان کمتر، بهینه‌تر کار کنید.



منبع

تست افسردگی بک برای ارزیابی سطح افسردگی

تست افسردگی بک؛ ابزاری برای سنجش شدت افسردگی


افسردگی نوعی بیماری رایج مربوط به روان است که ترکیبی از عوامل ژنتیکی، زیستی، محیطی و روان‌شناختی در ابراز آن نقش دارند. تعداد بسیاری از افراد و روان‌شناسان از تستی به‌نام تست افسردگی بک برای سنجش شدت علائم افسردگی منفعت گیری می‌کنند. روان‌شناس مشهوری به‌اسم آرون بک که پدر شناخت‌درمانی هم لقب گرفته است، این تست را درست کرد، تستی که مخصوص بزرگ‌سالان و نوجوانان است و ۲۱ سوال دارد. با این که از این تست برای تشخیص ابتلای فرد به افسردگی منفعت گیری نمی‌کنند، ابزار مفیدی است که فرد تشخیص دهد آیا بابت علائمش نیاز به پشتیبانی دارد یا نه. در این مقاله، تست افسردگی بک و نحوه تفسیر آن را بازدید می کنیم. همراهمان بمانید.

افسردگی چیست؟

کلمه افسردگی برای گروهی از بیماری‌ها به کار می‌رود که روی خلق‌وخو، حرکت و کیفیت زندگی تاثییر می‌گذارند. فرد مبتلا به هر شکلی از این بیماری امکان پذیر مدتی طویل حس غم کند، علاقه خود به زندگی را از دست بدهد یا عزت‌نفسش افت یابد. علائم افسرگی امکان پذیر به‌زمان چند هفته یا برای همیشه باقی بمانند. خوشبختانه افسردگی قابل‌درمان است و برای مهار علائم آن راهکارهای درمانی بسیاری وجود دارند که یقیناً لازمه به‌کارگیری آنها تشخیص درست این بیماری در فرد است.

علائم افسردگی

اگر زیاد تر از دو هفته مدام این چنین علائمی دارید، امکان پذیر به افسردگی مبتلا باشید. دیگر بیماری‌های روانی امکان پذیر علائم شبیهی داشته باشند، به این علت دکتر شما قبل از تجویز روش درمان باید گمان ابتلای شما به آنها را رد کند. افسردگی اگر درمان نشود، روی بدن نیز تاثییر می‌گذارد. افتخواب، تحول الگوهای فکری و تحول اشتها امکان پذیر علتابراز علائم بسیاری شوند. از جمله:

  • افت انرژی؛
  • کندشدن حرکات؛
  • افت یا افزایش وزن؛
  • ازدست‌دادن تمرکز؛
  • خواب ناآرام.

تاریخچه تست افسردگی بک

سال ۱۹۶۱، دکتر آرون تمکین بک تستی برای سنجش افسردگی درست کرد. مقصد از طراحی این تست سنجش شدت افسردگی می بود و این چنین ابزاری که از آن برای نظارت بر این بیماری منفعت گیری کنند. تست اولیه از ۲۱ سوال راه اندازی شده است که هرکدام منطبق با یکی از علائم افسردگی می باشند. دکتر بک و همکارانش فهمید شدند که تست افسردگی قابل‌مطمعن و معتبر است. امروزه در تعداد بسیاری از تحقیقات و مجموعه‌های درمانی از این تست منفعت گیری می‌کنند.

نسخه اولیه این تست سال ۱۹۹۶ اصلاح شد تا سوال‌های فرد دیگر به آن اضافه بشود. این تست اصلاح‌شده که BDI-II نام دارد، پرکاربردترین نسخه این سوال‌نامه است.

چطور از تست افسردگی بک منفعت گیری کنیم؟

همان گونه که گفتیم، از این تست برای سنجش شدت افسردگی منفعت گیری می‌کنند و می‌توان از آن برای نظارت بر افسردگی و مسیر درمان نیز منفعت گیری کرد. باید دقت کنید این تست تشخیصی نیست، اما پزشک به‌پشتیبانی آن می‌تواند شدت این بیماری را تشخیص دهد. برای تفسیر تست افسردگی بک (نسخه BDI-II) نیز باید بگوییم امتیاز ۱۰ تا ۱۸ نشانگر افسردگی ملایم و امتیاز ۳۰ یا زیاد تر نشانگر افسردگی شدید است. از این تست می‌توان برای نظارت بر روش های درمان افسردگی نیز منفعت گیری کرد. افت تدریجی امتیازها یعنی فرد در حال بهبود است.

تفسیر تست افسردگی بک

دقت کنید که تست بک افسردگی را در قالب نوعی خودارزیابی می‌سنجد. به‌عبارت دیگر نتیجه تست به فهمیدن فرد از علائمش بستگی دارد. برخی افراد امکان پذیر اضطراب یا اندوه خود را کم بدانند و سایرین در علائم خود غلو کنند. اگر دلواپس شدت افسردگی خودید، باید علائم خود را با روان‌شناسی مجرب در بین بگذارید.

آیتم‌های تست افسردگی بک

تست BDI-II از ۲۱ سوال راه اندازی شده است که هرکدام با یکی از علائم افسردگی همخوانی دارند. این سوال‌ها در ۴ دسته زیر قرار می‌گیرند:

  • علائم جسمی؛
  • علائم احساسی؛
  • علائم شناختی؛
  • علائم نباتی (نشانگر تحول حالت خواب و اشتها).

سوال‌های تست افسردگی بک

۱. سوال اول‏

  • من غمگین نیستم.
  • من غمگین هستم.
  • همیشه غمگین هستم و نمی‌توانم از این حالت بیرون بیایم.
  • به‌قدری غمگین و غمگین هستم که نمی‌توانم آن را تحمل کنم.

۲. سوال دوم ‏

  • به آینده امید دارم.
  • امیدى به آینده ندارم.
  • حس می‏کنم که آینده خوبى در انتظارم نیست.
  • حس می‌کنم آینده ناامیدکننده است و کاری نمی‌توان در روبه رو آن کرد.

۳. سوال سوم

  • من ناکام نیستم.
  • حس می‌کنم زیاد تر از افراد عادی ناکامم.
  • هنگامی به زندگی قبل‌ام نگاه می‌کنم، ناکامی‌های بسیاری را می‌بینم.
  • آدم کاملا ناکامی‌خورده‌ای هستم.

۴. سوال چهارم‏

  • همانند قبل از زندگی‌ام رضایت دارم.
  • همانند قبل از زندگی‌ام لذت نمی‌برم.
  • دیگر از هیچی واقعا لذت نمی‌برم.
  • از همه‌چیز ناخشنود‌ام یا برایم کسل‌کننده‌اند.

۵. سوال پنجم

  • حس گناه خاصی نمی‌کنم.
  • گاهى حس گناه می‌‏کنم.
  • اکثر اوقات حس گناه دارم.
  • همیشه حس گناه می‌کنم.

۶. سوال ششم

  • حس نمی‌کنم باید مجازات شوم.
  • حس می‌‏کنم ممکن است مجازات شوم.
  • انتظار مجازات دارم.
  • حس می‌کنم دارم مجازات می‌شوم.

۷. سوال هفتم

  • از خودم نامید نیستم.
  • از خودم ناامیدم.
  • حالم از خودم به‌ هم می‌خورد.
  • از خودم متنفرم.

۸. سوال هشتم

  • حس نمی‌کنم که بدتر از دیگرانم.
  • بابت اشتباهات و ضعف‌هام از خودم انتقاد می‌کنم.
  • همیشه بابت خطاهایم خودم را سرزنش می‌‏کنم.
  • بابت هر اتفاق و حادثه‏ بدی خودم را سرزنش می‏‌کنم.

۹. سوال نهم

  • هیچ زمان به خودکشى فکر نمی‌‏کنم.
  • فکر خودکشى به سرم زده است، ولى آن را عملی نخواهم کرد.
  • دوست دارم خودم را بکشم.
  • اگر فرصتش را داشته باشم، خودم را می‌کشم.

۱۰. سوال دهم

  • بیش‌ از حد معمول گریه نمی‌کنم.
  • بیشتر از قبل گریه می‌کنم.
  • این روزها دائما گریه می‌کنم.
  • قبلا زیاد گریه می‏‌کردم، اما اکنون حتی اگر بخواهم هم نمی‌توانم.

۱۱. سوال یازدهم

  • کم‏‌حوصله‏‌تر از قبل نیستم.
  • از قبل کم‏‌حوصله‏‌ترم.
  • زیاد تر اوقات کم‏‌حوصله‌ام.
  • همیشه حوصله ندارم.

۱۲. سوال دوازدهم

  • علاقه خود به مردم را از دست نداده‌ام.
  • کمتر از قبل به مردم علاقه دارم.
  • زیاد ترِ علاقه‌ام به سایرین را از دست داده‌ام.
  • کاملا علاقه خود به مردم را از دست داده‌ام.

۱۳. سوال سیزدهم

  • به همان خوبی قبل تصمیم می‌گیرم.
  • کمتر از قبل تصمیم می‏‌گیرم.
  • برخلاف قبل، تصمیم‌گیری برایم سخت شده است.
  • اصلا دیگر نمی‌توانم تصمیم بگیرم.

۱۴. سوال چهاردهم

  • حس نمی‌کنم که ظاهرم از قبل بدتر شده باشد.
  • دلواپس هستم که پیر یا غیرجذاب به نظر برسم.
  • حس می‌کنم ظاهرم دچار تغییراتی دائمی شده است که علتخواهد شد دلنشین نباشم.
  • باور دارم که زشتم.

۱۵. سوال پانزدهم

  • به‌خوبی قبل کار می‌کنم.
  • برای اغاز کار باید زیاد تر تلاش کنم.
  • براى هر کارى مجبورم به خودم سختی زیادى بیاورم.
  • اصلا نمی‌توانم کار کنم.

۱۶. سوال شانزدهم

  • همانند همیشه خوب می‌خوابم.
  • به‌خوبی قبل نمی‌خوابم.
  • یکى‌دو ساعت سریعتر از معمول از خواب می‌‏پرم و مجدد خوابیدن برایم خیلى سخت‌ است.
  • چند ساعت سریعتر از معمول از خواب می‌‏پرم و دیگر نمی‌توانم بخوابم.

۱۷. سوال هفدهم

  • بیشتر از قبل خسته نمی‌‏شوم.
  • راحت‌تر از قبل خسته می‌شوم.
  • تقریبا از انجام هر کارى خسته می‌شوم.
  • آن‌قدر خسته‌ام که نمی‌توانم کاری انجام دهم.

۱۸. سوال هجدهم

  • اشتهایم هیچ تغییرى نکرده است.
  • اشتهایم به‌خوبی قبل نیست.
  • اشتهایم خیلى بدتر شده است.
  • اصلا اشتها ندارم.

۱۹. سوال نوزدهم

  • اخیرا وزن کم نکرده‌ام.
  • به‌تازگی زیاد تر از ۲.۵ کیلوگرم وزن کم کرده‌ام.
  • به‌تازگی زیاد تر از ۵ کیلوگرم وزن کم کرده‌ام.
  • به‌تازگی زیاد تر از ۷ کیلوگرم وزن کم کرده‌ام.

۲۰. سوال بیستم

  • زیاد تر از حد معمول دلواپس سلامتی‌ام نیستم.
  • دلواپس مشکلات جسمی همانند یبوست، درد یا دل‌درد هستم.
  • آن‌قدر دلواپس مشکلات جسمی هستم که فکرکردن به چیز فرد دیگر سخت است.
  • چنان دلواپس مشکلات بدنی هستم که نمی‌توانم به چیز فرد دیگر فکر کنم.

۲۱. سوال بیست‌ویکم

  • فهمید تغییری در میل جنسی‌ام نشده‌ام.
  • میل جنسى‌ام کمتر از قبل شده است.
  • تقریبا میل جنسی ندارم.
  • کاملا علاقه خود به رابطه جنسی را از دست داده‌ام.

امتیازدهی تست افسردگی بک

هر سوال ۴ گزینه دارد که امتیاز گزینه اول ۰ و گزینه‌های بعدی به‌ترتیب ۱ تا ۳ است. نتایج این تست با مجموع امتیازها اشکار می‌بشود و امتیاز نهایی بین ۰ تا ۶۳ است. در کل اولین گزینه‌ (امتیاز صفر) یعنی آن نشانه را ندارید و گزینه آخر (امتیاز ۳) یعنی آن نشانه افسردگی شدید است. برای تفسیر تست افسردگی بک به راهنمای زیر دقت کنید:

  • امتیاز ۱ تا ۱۰: فرازونشیب‌های روانی طبیعی
  • امتیاز ۱۱ تا ۱۶: آشفتگی‌های خلقی متوسط
  • امتیاز ۱۷ تا ۲۰: افسردگی بالینی مرزی
  • امتیاز ۲۱ تا ۳۰: افسردگی متوسط
  • امتیاز ۳۱ تا ۴۰: افسردگی شدید
  • امتیاز زیاد تر از ۴۰: افسردگی حاد

محدودیت‌های تست افسردگی بک

با منفعت گیری از تست بک افسردگی را می‌توان سنجید اما محققان برای آن چندین محدودیت برشمرده‌اند، از جمله:

  • تست بک خودارزیابی است و نتیجه‌اش به فهمیدن فرد از علائم خود بستگی دارد. همه افسردگی را به یک شکل توانایی نمی‌کنند و برخی افراد امکان پذیر در گزارش دقیق علائم خود مشکل داشته باشند.
  • در این تست فقط علائم افسردگی برسی خواهد شد و دیگر عوامل مهم همانند پیشینه خانوادگی و تأثیر ژنتیک دخیل نیستند.
  • این تست تغییرات تدریجی در علائم را مورد نظر قرار نمی‌دهد.
  • این تست اختصاصی فرهنگ خاصی نیست. یعنی امکان پذیر سنجش افسردگی افرادی از فرهنگ‌های گوناگون دقت شبیهی نداشته باشد.

جمع‌بندی

اگر دلواپس شدت افسردگی خودید، پیشنهاد می‌کنیم حتما علائم خود را با روان‌شناسی مجرب در بین بگذارید. تست افسردگی بک که در این مقاله معارفه کردیم، ابزاری سودمند برای سنجش شدت افسردگی شما است، اما نباید از آن به‌گفتن جایگزینی برای متخصص منفعت گیری کنید.

شما بگویید

آیا تابه‌حال افسرده بوده‌اید؟ در دوران افسردگی چه افکاری داشتید و نتیجه تست افسردگی بک شما چطور می بود؟ نظر خود را با ما و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید. این چنین اگر این نوشته برایتان سودمند می بود، می‌توانید آن را برای دوستان خود نیز ارسال کنید.

هشدار! این نوشته فقط جنبه آموزشی دارد و برای منفعت گیری از آن ملزوم است با پزشک یا متخصص وابسته مشورت کنید. اطلاعات زیاد تر


فروشگاه چطور - مجموعه صوتی زبان بدن


به پشتیبانی زبان بدن، ناگفته‌ها را بگویید و بشنوید






منبع