قدردانی از همکار

با همکاری که زحمات دیگران را پای خودش می‌نویسد چطور رفتار کنیم؟


تابه‌حال شده همکاری کار شما را به نام خودش بزند یا اینکه به نقش شما در کاری گروهی اشاره نکند؟ شاید در چنین موقعیتی، دچار احساساتی مانند خشم و ناراحتی شده‌ باشید و حتی واکنشی نامناسب نشان داده و تنش ایجاد کرده باشید. شما حق دارید بابت چنین مسئله‌ای ناراحت یا عصبانی باشید، اما این دلیل نمی‌شود که با همکارتان درگیر شوید. در این مقاله می‌خواهیم روش‌ها و نکاتی را به شما بگوییم که هنگام مواجهه با چنین مسئله‌ای، بتوانید با آرامش از حق خود دفاع کنید. پس حتما با ما تا پایان این مقاله همراه باشید.

اگر همکاری کار ما را به نام خود نوشت چه کنیم؟

۱. خونسرد باشید

حتما ناراحت‌کننده است که ببینید کسی کار و زحمات شما را به پای خودش نوشته است! با وجود این، باید خونسرد بمانید تا بتوانید به‌خوبی از حق خود دفاع کنید. در غیر این صورت واکنش‌های هیجانی مانند پرخاشگری به ضرر شما تمام می‌شوند.

۲. شرایط را ارزیابی کنید

پس از آنکه آرام شدید، موقعیت را ارزیابی کنید. این اتفاق عمدی بوده است یا تصادفی؟ شاید همکارتان صرفا فراموش کرده است که از شما یاد کند. همچنین در برخی موقعیت‌ها نام‌بردن از شما ضروری نیست، مثل وقتی برای نوشتن متن سخنرانی به سخنران اصلی کمک کرده‌اید. در همان ابتدای امر، بدترین سناریوها را تصویر نکنید.

با بررسی هر موقعیت می‌توانید بفهمید چگونه این مسئله پیش آمده است تا متناسب با آن واکنش نشان دهید.

۳. با فرد خطاکار گفت‌وگو کنید

اگر مطمئن شدید همکارتان کاری را که شما هم در آن سهم داشته‌اید به نام خودش زده است، پیش از طرح اتهام و شکایت نزد مدیر، به‌سراغ خود فرد بروید. با او درباره اینکه چگونه و چقدر خود را در کار سهیم می‌بیند صحبت کنید. این‌طوری دیدگاه او به مسئله را درک می‌کنید.

۴. پیشنهادهای خود را ارائه کنید

برای حل مشکل پیش‌آمده راه‌حل ارائه کنید. مثلا از او بخواهید نام شما را نیز قید کند. اگر کار مدنظر خیلی مهم نیست، می‌توانید از او بخواهید در آینده این نکته را رعایت کند. در صورتی که با گفت‌وگو به جایی نرسیدید، باید به‌سراغ مدیران بالادستی بروید.

۵. بدون نام‌بردن از مقصر، به نقش خود اشاره کنید

هنگام طرح موضوع، می‌توانید بدون نام‌بردن از همکارتان مسئله را مانند خطایی سهوی یا سوءتفاهم جلوه دهید. طرح اتهاماتی مانند نام‌نبردن عمدی از شما شاید فضای کاری را ملتهب کند. به‌جای این کار، بهتر است به توضیح نقش خود در کار مذکور بسنده کنید.

نکاتی که برای مواجهه با همکار خاطی باید رعایت کنید

۱. قدردان دیگران باشید

اگر معتقدید نام هر فرد باید متناسب با میزان همکاری‌‌اش مطرح شود، خودتان هم این اصل را رعایت کنید. در این صورت انتظار شما بجا خواهد بود، اما اگر خودتان در گذشته این اصل را رعایت نکرده‌اید، نباید حالا شکایتی داشته باشید.

ایجاد رابطه سالم و صمیمی با همکاران همراه با قدردانی متقابل معمولا جلوی بروز چنین اتفاقاتی را می‌گیرد.

۲. سوابق کاری خود را ثبت و نگهداری کنید

در صورت لزوم، باید مدارک و اسنادی را ارائه و اثبات کنید که در کار سهیم بوده‌اید. پس حتما اسناد، مدارک و شواهد حضور خود در کار را جمع‌آوری و نگهداری کنید.

۳. بااعتمادبه‌نفس در جمع صحبت کنید

هنگام جلسات مختلف، نظرات و ایده‌های خود را با اعتمادبه‌نفس بیان کنید. این‌طوری همگان شما و ایده‌هایتان را به یاد می‌آورند. اگر آنها را در خفا و خصوصی طرح کنید، بعدا نمی‌توانید اثبات کنید که شما آنها را طرح کرده‌اید.

۴. در کارهای جزئی گذشت کنید

اگر اتفاقی که رخ داده خیلی مهم نیست و کاری که به نام دیگری زده شده چندان اهمیتی ندارد، از خیر پیگیری ماجرا بگذرید. انرژی خود را صرف کارهای مهم‌تر کنید.

۵. پرسشگری را جایگزین اتهام‌زنی کنید

همواره در گفت‌وگو با شخص خطاکار یا مدیران، به‌جای طرح اتهام، لحنی پرسشگرانه داشته باشید. به‌جای اینکه بگویید فلانی ایده یا طرح مرا دزدیده، با تعجب از نبود اسم خود در طرح ارائه‌شده صحبت کنید؛ اینکه چگونه در انجام کار مشارکت کرده‌اید و چقدر تعجب کرده‌اید که نامی از شما برده نشده است.

توصیه متخصصان منابع انسانی

برای فهم بهتر موضوع، نمونه‌ای از پرسش کارمندی که کارش به نام دیگری زده شده است و پاسخ متخصص منابع انسانی را در این بخش مطرح کرده‌ایم.

‌پرسش کارمند

یکی از همکاران ما کارش هماهنگی و مدیریت بخش‌های مختلف است و کارها را ما انجام می‌دهیم. وقتی مدیر او را تشویق می‌کند، احساس می‌کنم که ما نادیده گرفته می‌شویم. آیا باید همکاری خود با او را کم کنم یا اینکه از او بخواهم نام ما را نیز هنگام ارائه کار بیاورد؟

پاسخ متخصص منابع انسانی

اینکه از ما قدردانی و کارمان دیده نشود، ناامیدکننده است. وقتی کسی بخواهد کار ما را به نام خودش بنویسد هم ناراحت‌کننده‌ است. اما بهتر است به‌جای عقب‌کشیدن و کارشکنی، دنبال روش‌های دیگری برای حل مسئله باشید.

ابتدا عصبانیت خود را مهار کنید. هنگام خشم تصمیمی نگیرید یا اقدامی نکنید. سپس از خود بپرسید آیا همکارم می‌فهمد که مطرح‌نکردن نام‌های افراد دخیل در کار ما را ناراحت می‌کند یا نه. آیا او عمدا چنین می‌کند یا صرفا از سر بی‌اطلاعی؟

با او حرف بزنید. شاید او نزد مدیران در خفا به نقش شما در پروژه اشاره می‌کند. تا زمانی که از او نپرسید، مطمئن نمی‌شوید که قضیه چیست. حتما هنگام صحبت‌کردن با او به‌جای لحن اتهام‌آمیز، لحن پرسشگرانه داشته باشید. مثلا بگویید «به نظر می‌رسد که مدیر متوجه نقش ما در انجام کار نشده. آیا به او اطلاع دادی که ما هم در کار نقش داشتیم؟» اگر او متوجه شد که شما را نادیده گرفته است، می‌توانید از او بخواهید تا مدیر را در جریان بگذارد. اگر درخواست شما را نپذیرفت یا حتی نقش شما را انکار کرد، خودتان باید با مدیر صحبت کنید. مثلا بگویید «خوشحالم از کاری که من در آن نقش داشتم، خوشتان آمد.»

توصیه آخر

اگر بعد از گذراندن همه این مراحل و رعایت نکات گفته‌شده و حتی شکایت به مدیر، همچنان کارتان به نام دیگران زده می‌شود، باید به فکر تغییر شغل باشید. شاید شما گرفتار محیط کاری سمی شده‌اید. محیطی که در آن دزدیدن کار دیگران به عادت تبدیل شده باشد، جای مناسبی برای کارکردن نیست.

تجربه شما

شما چه تجربه‌ای در این خصوص دارید؟ تابه‌حال شده که همکارتان کار شما را به پای خود بنویسد؟ برخورد شما چه بود و مسئله درنهایت چگونه حل شد؟ نظرات و تجربیات خود را با ما و سایر خوانندگان به اشتراک بگذارید.



منبع

ملاقات با رئیس در موقعیت غیرسمی

۱۰ نکته مهم برای ایجاد رابطه خوب با رئیستان


رابطه‌ای که در محیط کار با همکاران ایجاد می‌کنیم،‌ بخش ضروری و مهمی از کار ماست. بدون این رابطه کارکردن و انجام‌دادن وظایف شغلی برای ما ممکن نیست، چراکه بسیاری از مشاغل در قالب کار تیمی به اهداف خود می‌رسند. در میان روابطی که ما با سایر همکاران ایجاد می‌کنیم، رابطه با رئیس از سایرین مهم‌تر است. مدیر بالادست ما نقشی تعیین‌کننده در پیشرفت شغلی ما دارد، اینکه او چه نظری درباره ما دارد مهم است. پس باید سعی کنیم رابطه‌ای حرفه‌ای و مناسب با او برقرار کنیم. در این مقاله می‌خواهیم نکاتی را مطرح کنیم که ایجاد رابطه خوب با رئیس را برای شما راحت‌تر می‌کنند. پس تا پایان مقاله همراه ما باشید.

ضرورت رابطه خوب با رئیس

موفقیت شغلی تنها در انجام وظایف کاری خلاصه نمی‌شود. ایجاد رابطه حرفه‌ای با سایر همکاران، به‌خصوص رئیس، هم بخشی از مسیر شغلی شماست. این مسئله به‌خصوص برای کسانی مهم‌تر است که تازه وارد مجموعه شده‌اند. وقتی مشغول کار در سازمانی جدید می‌شوید، باید بخشی از زمان و انرژی خود را صرف ایجاد رابطه مؤثر با رئیس خود کنید. این رابطه در ادامه به هر دوی شما کمک می‌کند که بهتر یکدیگر را درک کنید و هماهنگ‌تر شوید.

۱۰ نکته برای ایجاد رابطه خوب با رئیس

۱. آینده کاری خود را تصور کنید

اولین قدم برای درک اینکه چه رابطه‌ای با رئیس خود ایجاد کنید، تصوری است که از آینده شغلی خود دارید. امید‌ها، آرزوها و ترس‌های کاری خود را تصور کنید. به پرسش‌های زیر فکر کنید:

  • رابطه من با مدیرم چگونه خواهد بود؟
  • چه چیزهایی می‌خواهم از او یاد بگیرم؟
  • چه نوع تعاملی دوست دارم با او داشته باشم؟
  • لحن گفت‌وگوهایم با او چگونه باشد؟
  • درباره چه موضوعاتی دوست دارم گفت‌وگو کنم؟
  • آیا سلسله مراتب سازمانی نقش مهمی در ارتباطم با رئیسم دارد؟
  • خطوط قرمز من در این رابطه چه خواهد بود؟

وقتی درک درستی از هدف ایجاد ارتباط با رئیستان پیدا کردید، آن را یادداشت کنید. خودتان و رابطه‌ای را که می‌خواهید بسازید توصیف کنید. آن را جایی نگه دارید و گهگاه به آن سر بزنید تا ببینید شرایط چگونه است.

۲. به توانایی خود ایمان داشته باشید

اگر شما رابطه با مدیرتان را شکل ندهید، او این کار را خواهد کرد و شاید شما از نتیجه‌اش راضی نباشید، پس بهتر است به‌جای دست روی دست گذاشتن، دست به کار شوید. شجاع باشید و به توانایی‌های خود برای ایجاد رابطه دلخواه با رئیستان ایمان داشته باشید. طبق تحقیقات هم کارکنان بااعتمادبه‌نفس بیش از دیگران در ایجاد روابط کاری مؤثر موفق‌اند.

۳. مهارت‌های ارتباطی خود را تقویت کنید

علاوه‌بر ایمان به خود، باید به مهارت‌های ارتباطی خود نیز نگاهی بیندازید. اگر در این مهارت‌ها مانند گفت‌وگوی مؤثر، هم‌شنوی و بازخورد ضعف‌ دارید، باید حتما آنها را تقویت کنید. این مهارت‌‌ها نه فقط در ایجاد رابطه قوی با رئیس، بلکه با هر فرد دیگری نیز به کارتان می‌آید.

۴. برای ملاقات با رئیس خود برنامه‌ریزی کنید

ملاقات با رئیس در موقعیت غیرسمی

شاید سر رئیستان شلوغ باشد، اما شما باید دست‌کم ماهی یک بار با او ملاقات رودررو داشته باشید. برای این ملاقات برنامه‌ریزی کنید و خودتان درخواست‌دهنده باشید. شاید این پیشقدم‌شدن به او نشان دهد که به کارتان اهمیت می‌دهید. از این زمان برای بحث درباره پیشرفت کارها، ارائه ایده‌ها و بررسی اینکه کارتان با اهداف و خواسته‌های مدیرتان هماهنگ است یا خیر، استفاده کنید.

۵. نوآوری و خلاقیت خود را نشان دهید

هر مدیری دوست دارد که کارکنانش باانگیزه و فعال باشند. وقتی شما نشان دهید که این ویژگی‌ها را دارید، رئیستان بیشتر روی شما حساب باز می‌کند. ترس خود را کنار بگذارید و در جلسات ماهانه، ایده‌های خود را مطرح کنید. وقتی ایده‌های جدید خود را مطرح کنید یا در بحث‌ها مشارکت فعال داشته باشید، به او نشان می‌دهید که به مجموعه و پیشرفتش علاقه دارید. این همان چیزی است که باعث جلب نظر رئیستان می‌شود.

۶. از گفت‌وگوی انتقادی و صادقانه نهراسید

انتقاد از ایده‌های رئیس یک مجموعه شاید کار ترسناکی به نظر برسد، اما لازم است. با این فرض که رئیس شما فردی انتقادپذیر باشد، گاهی باید آنچه را به‌نظرتان اشتباه می‌رسد بیان کنید.

فراموش نکنید که او شما را به‌دلیل مهارت‌هایی مشخص استخدام کرده، پس اگر چیزی در حوزه تخصص شماست، باید به خود حق اظهارنظر در همان حوزه را بدهید. وقتی بتوانید او را محترمانه و در مکان و زمان مناسب نقد کنید، نظر مثبت او را به خود جلب می‌کنید. اگر رئیس کاربلدی داشته باشید، بعید است علاقه‌ای به کارکنان چاپلوس داشته باشد.

۷. یادتان باشد که رئیس شما هم انسان است

شاید بیشتر وقت‌ها رئیستان خودش را فردی جدی و حرفه‌ای نشان دهد، اما او هم انسان است. پس بد نیست گاهی لابه‌لای گفت‌وگوی کاری، احوال او را هم جویا شوید. پرسیدن اینکه آخر هفته خود را چگونه گذرانده است یا چه سرگرمی‌هایی دارد، ارتباط شما را قوی‌تر می‌کند و به شما امکان می‌دهد او را هم مانند دیگران ببینید. زمان‌سنجی و فهم اینکه آیا او مایل به طرح چنین پرسش‌هایی هست یا نه، نکته‌ای است که باید خودتان کشف کنید. شاید بهتر باشد اجازه دهید ابتدا او چنین پرسش‌هایی طرح کند.

۸. خودتان باشید

قرار نیست شما و رئیستان به بهترین دوستان یکدیگر تبدیل شوید، بلکه قرار است رابطه‌ای بر مبنای احترام و اعتماد شکل دهید. پس حفظ اصالت خود و پرهیز از ریا و پنهان‌کاری مهم است. اگر چیزی هست که شما را آزار می‌دهد یا مشکلی ایجاد شده، بهتر است آن را با او در میان بگذارید. مثلا شاید شما والدی سخت‌کوش باشید که به دلیل شرایط کاری، رابطه‌تان با فرزندتان آسیب دیده است. به‌جای پنهان‌کاری و تحمل شرایط، با رئیس خود برای تغییر وضعیت مذاکره کنید.

۹. از کارهای کوچک غافل نشوید

انجام وظایف شغلی به‌تنهایی برای جلب نظر رئیستان کافی نیست. توجه واقعی به نقطه‌نظرات مدیرتان، کمک به او در انجام برخی کارها و حتی احوال‌پرسی از وی از جمله کارهای کوچکی‌اند که به‌مرور زمان رابطه شما را قوی‌تر می‌کنند.

۱۰. وضعیت رابطه را ارزیابی کنید

با گذشت زمان و افزایش مسئولیت‌ها، ممکن است از اهداف و تصویری که در ابتدا تصور کرده بودید،‌ دور شوید. بنابراین لازم است که رابط خود با رئیستان را ارزیابی کنید. برای این کار، می‌توانید پرسش‌های زیر را از خود بپرسید:

  • چه چیزی در رابطه ما هست که می‌پسندم و چه چیزی را نمی‌پسندم؟
  • کدام بخش از تصورات من درباره رابطه‌ام با رئیسم درست از آب درآمد؟ کدام بخش‌ها محقق نشد؟
  • چه چالش‌هایی در رابطه‌ام با مدیر وجود دارد؟
  • آیا تصورات اولیه من هنوز هم اهداف و ارزش‌های من را بیان می‌کنند؟

هنگام ارزیابی رابطه، از بازخوردهای مدیرتان نیز استفاده کنید. آنها هم باید رابطه خود با شما را ارزیابی کنند.

شما بگویید

رابطه شما با رئیستان چطور است؟ شما از چه ترفندهایی برای بهبود رابطه‌تان با مدیران بالادستی بهره می‌گیرید؟ توصیه‌هایتان را با دیگران درمیان بگذارید.



منبع

اهمیت اعتماد به کارکنان

اهمیت اعتماد به کارکنان + روش ایجاد محیط کاری مبتنی بر اعتماد


تصور روابط انسانی بدون اعتماد غیرممکن است. گرچه قوانین، مقررات و آیین‌نامه‌ها را برای مرزبندی و شفاف‌سازی وظایف و نقش‌ها می‌نویسند، بدون اعتماد نمی‌توان انتظار داشت که به‌تنهایی سبب ثبات و پیشرفت جامعه یا حتی یک سازمان شوند. آیا جامعه‌ای بدون اعتماد متقابل ملت و دولت، ولو با وجود قوانین فراوان، توسعه می‌یابد؟ سازمان‌ها و کسب‌وکارها نیز از این قاعده مستثنا نیستند. برای آنکه یک سازمان بتواند به اهداف خود برسد، باید اعضای آن با یکدیگر همکاری کنند. اما همکاری بدون اعتماد ممکن نیست. در این مقاله می‌خواهیم درباره اهمیت و فواید اعتماد، روش‌های بهبود آن و نیز مقابله با بی‌اعتمادی صحبت کنیم. با ما تا پایان مقاله همراه باشید.

اهمیت اعتماد به کارکنان

محیط کار بر اساس روابط کاری موفق بین کارکنان ایجاد می‌شود. این روابط اگر بر اساس اعتماد شکل بگیرند، فواید جالب‌توجهی خواهند داشت که در ادامه بعضی از آنها را بیان کرده‌ایم.

۱. بهبود عملکرد

وقتی مدیران به کارکنان نشان می‌دهند که به آنها اعتماد دارند، آنها خود را خودمختار و توانمندتر می‌بینند. کارکنانی که چنین احساسی داشته باشند، با جدیت و اعتماد به نفس بیشتری کار می‌کنند. درنتیجه عملکرد و نتایج کاری بهتری نیز کسب می‌کنند.

در پژوهشی، ۷۹درصد از کارکنانی که به مدیران خود اعتماد داشتند با انگیزه بیشتری کار می‌‌کردند. در مقابل تنها ۲۹درصد از کارکنانی که اعتماد چندانی به مدیران خود نداشتند، با همان جدیت و علاقه به کارشان توجه می‌‌کردند.

۲. بهبود ارتباط

اعتماد بیشتر منجر به ارتباط بهتر و صادقانه‌تر می‌شود. آیا ما با کسی که به او اعتماد داریم، راحت‌تر حرف نمی‌زنیم؟ در یک محیط کاری با اعتماد زیاد، کارکنان هنگام گفت‌وگو با مدیران خود یا با یکدیگر صادق‌تر و شفاف‌ترند.

وقتی به آنها فرصت حرف‌زدن بدهید و نشان دهید که شنوای صحبت‌های آنها هستید، در می‌توانید اعتماد آنها را جلب کنید. از سوی دیگر این گفت‌وگوی شفاف فواید بیشتری هم دارد؛ مثلا مشکلات زودتر شناسایی می‌شوند و شما به‌عنوان مدیر بهتر از جزئیات مسائل مطلع می‌شوید. درنتیجه می‌توانید تصمیم‌های مؤثرتری بگیرید.

۳. تقویت خلاقیت و نوآوری

وقتی کارکنان به محیط کار خود اعتماد و اطمینان داشته باشند، تمایل بیشتری برای ارائه ایده‌ها و اندیشه‌های جدید خود دارند. برعکس در محیطی که افراد به‌خاطر ایده‌پردازی تمسخر یا نادیده گرفته می‌شوند، صداها خاموش می‌شوند و کسی به دیگران اعتماد نمی‌کند تا افکارش را به اشتراک بگذارد.

از سوی دیگر اعتماد متقابل همکاری و کار تیمی کارکنان را نیز بهبود می‌دهد. کارکنانی که به هم اعتماد کنند، بیشتر و بهتر با هم همکاری می‌کنند.

۴. کاهش استرس و تقویت روحیه

هنگامی که کارکنان احساس کنند به آنها اعتماد شده است، احساس خودمختاری بیشتری می‌کنند، بیشتر کار می‌کنند و کار خود را بخشی از دستاوردشان می‌دانند. همه اینها باعث احساس رضایت شغلی در آنها و این احساس منجر به کاهش استرس کاری می‌شود. درنهایت وقتی آنها استرس کمتری داشته باشند، روحیه بهتری هم خواهند داشت.

۵. تقویت وفاداری

چرا کارکنان بخواهند محیط کاری سالم و بناشده بر اساس اعتماد را رها کنند؟ وقتی خودمختاری آنها محترم شمرده شود، وقتی به نظرات و اندیشه‌های آنها توجه شود و وقتی بتوانند پاداش کار خود را منصفانه دریافت کنند، همه اینها به وفاداری سازمانی ختم می‌شوند.

چگونه می‌توان محیط کاری مبتنی بر اعتماد ساخت؟

اعتماد باید از بالا به پایین در سازمان ایجاد شود. به بیان دیگر، نقش مدیران مجموعه در ایجاد اعتماد بین خود و کارکنان بسیار مهم است. نمی‌توان فقط در حرف از اعتمادکردن سخن گفت؛ رفتارها و اقدامات مدیران باید به گونه‌ای باشد که اعتماد را در عمل نشان دهند. برای ایجاد محیط کاری مبتنی بر اعتماد، به راهکارهایی توجه کنید که در ادامه ارائه کرده‌ایم.

۱. از دخالت در هر کار کوچکی پرهیز کنید

اعتماد به کارکنان یعنی به توانایی‌ آنها برای انجام کار اعتماد داشته باشید. شما نباید مدام در کار آنها دخالت کنید و درگیر هر مسئله کوچکی شوید. اگر چنین کنید، آنها می‌فهمند که شما شایستگی شغلی آنها را قبول ندارید.

آیا اعتمادکردن به کارکنان به‌معنای رهاکردن آنها به حال خوشان است؟ نه، منظور ما این نیست که هیچ نظارتی بر کار آنها نباشد. برای آنکه حس خودمختاری را به کارکنان خود بدهید، باید در ابتدای کار انتظارات خود را شفاف به آنها منتقل و چارچوب‌ها را مشخص کنید و در عین حال انعطاف‌پذیر باشید. حال می‌توانید بر روند کلی کارها و نتایج نظارت کنید. از نظارت بر تک‌تک اقدامات کارکنان پرهیز و بیشتر به نتیجه کلی توجه کنید. اگر نتیجه مطابق انتظار نیست، آنگاه می‌توان روندها را برای ارزیابی چرایی نتیجه به‌دست‌آمده بررسی کرد.

۲. شفافیت را به بخشی از فرهنگ سازمانی خود تبدیل کنید

ابهام مهم‌ترین عامل بی‌اعتمادی و بروز مشکلات در سازمان است. انسان‌ها نمی‌توانند شرایط مبهم را مدت طولانی تحمل کنند. بنابراین تمام تلاش خود را برای شفافیت هرچه بیشتر به کار بگیرید. کارمند شما باید بداند که در چه محیطی با چه قوانین و چارچوب‌هایی فعالیت می‌کند. هنگام تغییرات سازمانی، آنها را در جریان هر تغییر خوب یا بدی قرار دهید. بدین ترتیب آنها کمتر دچار ابهام و اضطراب ناشی از آن می‌شوند.

۳. گفتار و رفتارتان را یکی کنید

اگر گفتار و رفتار شما به‌عنوان مدیر یکی نباشد، آیا اعتمادی باقی می‌ماند؟ یکی از مهم‌ترین کارهایی که مدیران باید انجام دهند، یکی‌کردن گفتار و رفتار خودشان است. اگر فرهنگ سازمانی شما ارزش‌های خاص خود را تبلیغ می‌کند، شما به‌عنوان مدیران سازمان باید در حفظ و رعایت آن ارزش‌ها پیشقدم باشید.

حتی اگر کارکنان شما به‌غلط تصور کنند که مدیرانشان افرادی ریاکار و دورو هستند، ضربه‌ای مهلک به اعتماد آنها وارد می‌شود.

۴. کانال‌های ارتباطی با کارکنان ایجاد کنید

آیا کارکنان برای ملاقات با مدیران خود باید ساعت‌ها منتظر بمانند؟ وجود روش‌های ارتباطی مؤثر برای انتقال پیام‌ها و نظرات کارکنان به مدیران مجموعه یکی از روش‌های ایجاد اعتماد در محیط کار است. وقتی کارکنان می‌توانند به سهولت با بالادست ارتباط برقرار کنند، اعتماد بیشتری به مجموعه‌ای که در آن کار می‌کنند خواهند داشت.

۵. کاغذبازی و ابزارهای نظارتی را کاهش دهید

آیا کارکنان شما برای انجام کوچک‌ترین کارها باید آنها را ثبت کنند یا از شما اجازه بگیرند؟ اگر چنین است، نمی‌توانید ادعا کنید محیط کاری با اعتماد متقابل ایجاد کرده‌‌اید. لازمه اعتماد به کارکنان دادن حدی از آزادی عمل به آنهاست. با وجود تعداد زیادی ابزار نظارتی و سخت‌گیری‌های بیش‌ازاندازه نمی‌توانید محیطی مبتنی بر اعتماد شکل دهید.

اگر به کارکنان خود اعتماد نداریم، چه کنیم؟

 اگر به کارکنان خود اعتماد نداریم چه کنیم

در بخش‌های قبل درباره اهمیت اعتماد متقابل و راهکارهای ایجاد آن در محیط کار گفتیم. حال می‌خواهیم درباره فقدان اعتماد صحبت کنیم. اگر شما به‌عنوان مدیر مجموعه به تعدادی از کارکنان یا حتی همه آنها اعتماد نداشته باشید، چگونه می‌توانید این مسئله را حل کنید؟ پیشنهادهایی را مطالعه کنید که در ادامه مطرح کرده‌ایم.

۱. منبع بی‌اعتمادی را پیدا کنید

اعتماد مقوله‌ای صفرویکی نیست که وجود داشته یا نداشته باشد. اعتماد مسئله‌ای مبتنی بر شرایط و توانایی‌هاست. مثلا شما شاید به کارمند خود برای ارائه یک محصول به مشتری اعتماد نداشته باشید، اما به توانایی‌های فنی او ایمان داشته باشید.

طبق تحقیقات، اعتماد را می‌توان به ۳ عنصر زیر تفکیک کرد:

  • شایستگی: اعتماد به توانایی‌های فرد برای انجام یه کار.
  • ثبات: اعتماد به گفته فرد که وقتی می‌گوید کاری را انجام می‌دهد، آن را انجام می‌دهد.
  • شخصیت: اعتماد به صداقت فرد و اینکه او نیازهای دیگران را مانند نیازهای خود درک می‌کند.

هرکدام از این ۳ عنصر در شکل‌گیری اعتماد ما به دیگران نقش دارند. برای گذر از عبارت‌های کلی مانند «من به آنها اعتماد ندارم» یا «آنها قابل‌اعتماد نیستند»، باید بپرسید آیا من به توانایی‌های این فرد برای انجام این کار مشخص اعتماد دارم یا نه؟ آیا او کاری که از وی خواسته‌ام را انجام می‌دهد؟ آیا او متوجه عواقب اهمال و کم‌کاری هست؟

با بررسی این ۳ عنصر در یک کارمند می‌توانید به‌جای حدس و گمان، بر اساس واقعیت‌ها راجع به او قضاوت کنید.

۲. موقعیت یا کاری را پیدا کنید که می‌توانید به کارمند خود اعتماد کنید

به دنبال موقعیت‌ها و شرایطی باشید که کارمندتان از پس آنها برمی‌آید. اگر خود کاری را به کسی که توانایی‌اش را ندارد بدهید، در این صورت چرا او را بابت اعتمادنداشتن خودتان سرزنش کنید؟ مثلا اگر کارمندتان فردی با توانایی‌های ارتباطی قوی است، او را در موقعیت شغلی متناسب با شایستگی‌هایش قرار دهید. به او درباره وظایفش، انتظارتی که دارید و شرایط کاری دقیق و شفاف توضیح دهید.

فراموش نکنید که شما باید به هر فرد در موقعیت و جایگاه مناسب فرصت بدهید تا شایستگی‌های خود را در عمل نشان دهد و اعتمادتان را جلب کند.

۳. درباره رفتارهای مشخصی صحبت کنید که بی‌اعتمادی ایجاد می‌کنند

چه چیزهایی باعث می‌شوند که احساس بی‌اعتمادی در شما ایجاد شود؟ فهرستی از آنها تهیه کنید، سپس با کارمند خود درباره آنها صادقانه گفت‌وگو کنید. شاید کارمندتان قصد فریب شما را نداشته، بلکه بر اساس عادت چنان رفتاری داشته است. در بازخورد خود سعی کنید تا حد امکان شفاف و با مثال‌های واضح صحبت کنید. کارمند شما باید بفهمد دقیقا کدام رفتار‌ها و عملکرد‌هایش منجر به بی‌اعتمادی شما شده است.

۴. به نقش خود در بی‌اعتمادی فکر کنید

آیا فقط کارمندان شما مسئول حس بی‌‌اعتمادی ایجادشده در شما هستند؟ هر رابطه‌ای دو سو دارد. بنابراین چه بسا کلام و رفتار شما نیز در ایجاد بی‌اعتمادی و دورشدن کارکنان نقش داشته است. مثلا اعتماد زمانی کاهش می‌یابد که ابهام در وظایف، نقش‌ها و برخوردها دیده شود. آیا شما به‌قدر کافی به کارکنان خود توضیح داده‌اید چه انتظاراتی از آنها دارید؟ سازمان شما سازوکار درست و دقیقی برای شناسایی افراد نمونه و تشویق آنها دارد؟ آیا نظام توبیخ و تنبیه شما درست کار می‌کند؟

پاسخ به این پرسش‌هاست که مشخص می‌کند شیوه مدیریت شما تا چه حد در ایجاد بی‌اعتمادی نقش داشته است.

۵. اگر بی‌اعتمادی ایجادشده بیش‌ازحد است، تصمیمی جدی بگیرید

درنهایت باید به این پرسش پاسخ دهید که تا چه اندازه بی‌اعتمادی را می‌توانید تحمل کنید. مثلا فرض کنیم که شما تمام کارها را هم درست انجام داده‌اید. حال اگر کارمندی به شما دروغ گفت، قوانین سازمان را زیر پا گذاشت و کارهایی خلاف مقررات سازمان انجام داد، چه برخوردی با او می‌کنید؟ گاهی اوقات لازم است برای حفظ ساختار سازمان و آسیب‌ندیدن فرهنگ سازمانی او را اخراج کنید. برخی اوقات بی‌اعتمادماندن به صحبت کسی که پل‌های مهمی را پشت‌سرش خراب کرده است،‌ لازمه حفظ اعتبار و اعتماد بین سایر اعضاست.



منبع