توماس پین، روشنفکر انقلابی انگلیسیتبار که در مستعمرات آمریکا زندگی میکرد، در سال ۱۷۷۶ یک دستنوشتهی جنجالبرانگیز ۴۷ صفحهای انتشار کرد. این کتاب «عقل سلیم» نام گرفت و به یکی از پرفروشترینها تبدیل شد. توماس پین در این کتاب استدلال کرد که مستعمرهنشینان باید به جستوجو استقلال از حاکمیت بریتانیا باشند. آنها در همان سال دقیقاً همین کار را کردند.
عقل سلیم که قضاوت عقلانی، شعور متعارف یا حس عام نیز نامیده میبشود، به معنی توانایی فهمیدن و قضاوت منطقی موضوعات گوناگون، به طور مشترک بین همه انسانها است. عقل سلیم یکی از اجزای مهم سیاست است، اما مارک وایتینگ و دانکن واتس، دو دانشمند علوم اجتماعی محاسباتی از دانشگاه پنسیلوانیا، در مطالعهی جدیدی خاطرنشان میکنند که این ایده به ندرت به طور دقیق مورد مطالعه قرار گرفته است.
مطالعهی تازه این دو محقق مشخص می کند که هیچ مسئلهی مشترکی در رابطه عقل سلیم مشترک بین همه انسانها وجود ندارد؛ حس مشترک ما امکان پذیر در واقع کمتر جمعی باشد و زیاد تر از دیدگاههای شخصیمان منشأ گرفته باشد. هنگامی شخصی چیزی را «عقل سلیم» مینامد، به طور کلی بدین معنی است که فکر میکند این قضیه باید توسط همهی افراد به یک شکل دیده و فهمیدن بشود. مقصد مارک وایتینگ و دانکن واتس از مطالعهی تازه این می بود که تعیین کنند مردم چه چیزی را عقل سلیم میدانند و این حس تا چه حد در بین مردم مشترک است.
آنچه در بین مردم به گفتن عقل سلیم شناخته میبشود، از فردی به فرد دیگر متفاوت است
وایتینگ و واتس از ۲٬۰۴۶ نفر شرکتکننده در مطالعه خواست کردند تا به ۴٬۴۰۷ ادعا درموردی عقل سلیم از منبع های گوناگون، از جمله رسانههای خبری، ایمیلهای مبارزات انتخاباتی سیاسی و سخنان رایج جواب بدهند. ادعاها از حقیقتهایی همانند «مثلثها سه ضلع دارند» تا ادعاهای عمیق و انتزاعیتری همانند «ادراک تنها منبع دانش است، چیزی که فهمیدن نمیبشود وجود ندارد» متغیر می بود.
از شرکتکنندگان پرسیده شد که آیا با این ادعاها موافق می باشند، چرا به این روش جواب خواهند داد و فکر میکنند که زیاد تر افراد چطور به این ادعا جواب خواهند داد. این چنین، افراد باید به چندین سوال دیگر نیز جواب میدادند. برای مثال، آیا فکر میکنند ادعایی مربوط به حقیقت فیزیکی یا اجتماعی است و آیا این یک نظریه یا حقیقت است، یا خیر.
به طور کلی، تیم دریافت که آنچه در بین مردم به گفتن عقل سلیم برداشت میبشود، به طور قابلتوجهی بین افراد متفاوت است. در رابطه حقیقتهایی همانند تعداد اضلاع در یک مثلث، این مورد کمتر دیده میشد. اگرچه در این مرحله نیز اگر نظریهی توطئهای وجود داشته باشد که ادعا کند «ریاضی بزرگ» به ما درموردی اشکال افترا میگوید، اصلاً شگفتی نمیکنیم.
نگاه دقیقتر به دلایل تفاوتها در فهمیدن افراد از عقل سلیم نشان داد که نحوهی نگرش یک نوشته میتواند به طور قابلتوجهی از حس فرد درموردی عقل سلیم تأثیر گرفته باشد. به گفتن مثال، هنگامی سخن بگویید از عبارت «همهی انسانها یکسان آفریده شدهاند» به بین میآید، افرادی که به این جمله اعتقادی نداشتند، با گمان کمتری آن را عقل سلیم به حساب میآورند.
بر پایه برسی شرکتکنندگان، اشکار شد که سطح ادراک اجتماعی افراد نیز در این مورد نقش دارد، اما احتمالا شگفتانگیزترین مسئله این می بود که عوامل جمعیتشناختی همانند سن، تحصیلات و جنسیت نقشی در برسی نداشت.
محققان نوشتهاند: «نتیجه میگیریم که اگرچه امکان پذیر مجموعهای از دانشها بین همهی افراد مشترک باشد، اما فقط قسمت کوچکی از آن حس مشترکی را راه اندازی میدهد که هر فردی آن را عقل سلیم میداند، حسی که زیاد خاص و در وجه التزام، منحصربهفرد است.»
محققان اعتقاد دارند که مطالعهی جاری، قبل از اینکه به ما یاد میدهد در تقصیر کار دانستن باقی افراد به علت منفعتنبردن از عقل سلیم محتاطانه عمل کنیم، هم در تحقیقات حوزهی علوم اجتماعی و هم در عرصهی بهبود هوش مصنوعی کاربردهای بالقوهای دارد.
مطالعه در مجله PNAS انتشار شده است.
منبع